👩🏻در زمان های قدیم رسم بود که دختران نخ ریسی یاد بگیرند. 👩🏻‍🦱در بین دختران، دختری بود به نام «مری» که هیچ علاقه ای به یادگیری نخ ریسی نداشت. 👸🏻اما مادرش اصرار داشت که او این کار را یاد بگیرد. روزی مری در حال گریه کردن بود که ملکه صدایش را شنید.... 🔎موضوعات قصه #ملکه #قول #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی خورشید☀️☀️ #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👦🏻اندی پسر زحمتکش و مهربونی بود. 🐕اون همیشه برای گذروندن زندگی‌‌اش تلاش می‌کرد. اندی همراه با سگ باوفاش، از یه شهر به شهر دیگه‌ می‌رفت. 🎺 کار اندی زدن «ساز بادی» بود. ساز بادی وسیله‌ای بود که اندی با اون موسیقی‌های زیبایی می‌نواخت... 🔎موضوعات قصه #نوازنده #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👴🏻روزی پدری سه پسرش رو احضار کرد. 🐓 به اولی خروس، به دومی داس و به سومی گربه‌‌‎ای داد و به اونها گفت: «سن‌‌وسالی از من گذشته و مرگم نزدیکه. 😞می‌خواستم قبل از مرگ، مال‌‌‌و‌منالی براتون باقی بذارم، اما آه در بساط ندارم و چیزی که به شما می‌دم...». 🔎موضوعات قصه #ارث #اقبال_بلند #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🐿️روزی روزگاری یک سنجاب خاکستریِ تپلِ کوچولو به اسم «تیمی» بود. 🌳 او یک لانه از برگ درختان در بالای درختی بلند داشت و یک همسر کوچولو که نامش «گودی» بود. 🤔 یک روز وقتی تیمی از لانه بیرون می رفت، دُمش را خیلی سریع تکان داد و با تبسم گفت... 🔎موضوعات قصه #سنجاب #حیوانات #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی پرتاب توپ 🏐🏐 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👦🏻بیلی پسر خوش اخلاقی بود ولی همیشه حوصله اش سر می رفت. ⚽️بیلی حوصله اش سر رفته بود. به حیاط رفت و شروع به توپ بازی کرد. بیلی توپ را به در و دیوار می زد. 👩🏻مادرش ناراحت شد و گفت: بیلی! برو به اتاقت سر و صدای تو مرا اذیت می کند. 🔎موضوعات قصه #بازی #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda