@iransedaD1738468T14340788(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
1.71M
🌳داستان «او یک درخت است» ماجرای خانهی قدیمی پدربزرگی است که دیگر بین خانواده نیست، اما چراغ خانهاش خاموش نشدهاست.
داستان این درخت را بشنوید.
🌲🌳داستان «او یک درخت است» ماجرای حیاط یک خانهی قدیمی است که نیاز به رسیدگی دارد. پسرک به یاد پدربزرگ یک درخت در باغچه میکارد... .
این داستان در مجموعهی «کیهان بچهها» منتشر شده و در پایگاه کودک ایرانصدا صوتی و تولید شدهاست.
#گلچین_قصه_های_کیهان_بچه_ها
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j46150
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738034T12746997(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.03M
😍قصههای قبل از خواب مجموعه داستانهاییه که آقای «مجید قناد» عزیز، با صدای گرم و دلنشین، برای شما میخونن.
🦁در جنگل همهمه و غوغا شده بود؛ چهار شیر درنده زل زده بودند به یک کرگدن و میخواستند به او حمله کنند، اما کرگدن اصلاً نمی ترسید... .
***
🌿داستان «کرگدن و دوستان او» در شبکهی رادیویی ایرانصدا، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، تولید شده است
#قصه_های_قبل_خواب
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/q86834
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737215T15054716(Web) (1).mp3
زمان:
حجم:
3.77M
آهو کوچولو داشت لب رودخانه آب می خورد که ببر از راه رسید.
آهو کوچولو ترسید و نقشه ای کشید تا از دست ببر رها شود.
او به ببر گفت: تو باید آدم بخوری تا سیر شوی. ولی ببر اصلا آدم را نمی شناخت.
آهو کوچولو ببر را کنار جاده برد تا آدم را به او نشان دهد ...
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738193T16631452(Web).mp3
زمان:
حجم:
4.86M
یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود، «خانم چمن» خونهای داشت. خونهی خانم چمن باغچهای داشت. توی باغچه یه درخت زردآلو بود. درخت زردآلو هر سال پر از زردآلوهای لُپگلی میشد... .
#قصه_های_دوست_داشتنی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/t36962
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1737409T14478970(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
4.47M
🦢دریاچه زیبایی بود که در آن تعداد زیادی قوی سفید زندگی می کردند، ولی در بین آنها قوی سیاهی وجود داشت که بسیار تنها بود.
🎍قوی سیاه به خاطر تفاوت رنگی که با قوهای سفید داشت، تصور می کرد که دیگران دوستش ندارند و از آنها فاصله می گرفت....
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که از روی ظاهر درباره دیگران قضاوت نکنند، بلکه آن چیزی که مهم است داشتن اخلاق نیکو و شخصیتی مهربان است که باعث جذب دیگران به فردی می شود
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda