D1736709T15543720(Web)-mc.mp3
4.42M
🕋 پدر و مادر ریحانه کوچولو به سفر حج رفته بودند.
ریحانه کوچولو خانه ی مادربزرگش بود.
🌠هر شب یک نفر برای او قصه می گفت. یک شب، مادربزرگ. یک شب، پدربزرگ. یک شب هم عمه جان.
شب عید قربان شده بود ...
🔎موضوعات قصه:
#عید_قربان
#قاصدک
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/r68890
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738281T15007604(Web)-mc.mp3
4.84M
🌳در جنگلی یک کلبه وجود داشت که در آن سه نفر زندگی میکردند.
👨👩👦تِری، پدربزرگ و مادربزرگش. تِری از اینکه همبازی نداشت افسرده بود. پدربزرگ و مادربزرگ همیشه سعی میکردند او را از این حال دربیاورند.
🔎 موضوعات قصه:
#دوست
#پدربزرگ_مادربزرگ
#گلچین_قصه_های_کیهان_بچه_ها
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j46150
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737428T18489978(Web)-mc.mp3
4.98M
🐭موش شکموی بازیگوشی بود که از صبح که بیدار می شد دنبال خوراکی های خوشمزه بود.
بالاخره یک روز خوراکی های آقا موشه تموم شد.
🧀آ قا موشه با خودش فکر که به خانه دوستانش برود تا خوراکی بگیرد.
🔎موضوعات قصه:
#شکمو
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/r68890
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738439T16142437(Web)-mc.mp3
1.96M
🌸هدی» داره توی محلهی «باصفا» باعجله میدوئه که
😮«عزیزجون» از دیدنش تعجب میکنه و ازش دلیلِ این همه عجله رو میپرسه.
❣ هدی داره برای آشتی دادن دو تا از دوستاش میره؛ آخه اونا چندوقتیه که قهر کردن و با همدیگه حرف نمیزنن... .
🔎 موضوعات قصه:
#قهر
#آشتی
#یک_آیه_یک_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/g93842
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی فرفره رنگی
#فرفره
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1736675T15576965(Web)-mc.mp3
3.62M
🏙یک روز نازنین که از خواب بیدار شد صورتش را نشست. او می خواست که خواب از سرش نپرد.
اما هر کاری کرده دوباره خوابش نبرد.
نازنین با مادربزرگش زندگی می کرد. مادربزرگ از نازنین پرسیدکه دست و صورتت راشسته ای؟
نازنین گفت: بله. نازنین راست نگفت.
👭هانیه دوست نازنین آمد با او بازی کند. توی بازی هانیه زمین خورد. تقصیر نازنین بود اما او گفت که تقصیر من نبود. حالا نازنین دو بار دروغ گفته بود ....
🔎موضوعات قصه:
#دروغ
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/r68890
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738446T14191080(Web)-mc.mp3
3.02M
👶چندوقتیه که «هدی» دخترعمهدار شده و قراره امروز با «عزیزجون» بِرَن خونهی «عمه خانوم».
🟥توی مسیر یه تابلوی قرمزرنگ نظر هدی رو جلب میکنه. هدی نمیدونه که این تابلو چیه و چه معنایی داره... .
🔎 موضوعات قصه:
#نوزاد
#تابلو
#یک_آیه_یک_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/g93842
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda