@iransedaD1736564T13965270(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
4.94M
🤴احمد، پسر سلطان کشور شام بود. او از شهر خود بیرون آمده بود و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشسته بود.
🧑🏻🦱در زمان های قدیم سلطانی زندگی می کرد که نامش حاتم طایی بود. یک روز که حاتم داشت از شکار بر می گشت جوانی را دید که در گوشه ای نشسته و آه و زاری می کند. اسم او احمد بود.
🔎موضوعات قصه
#حاتم_طایی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
@iransedaD1737808T14505311(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
5.02M
🤴🏻روزی و روزگاری در کشور یمن فرمانده ای بود بسیار بخشنده و دست و دل باز.
😍آوازه ی بخشش او ورد زبان مردم کوچه و بازار شده بود. به همه می بخشید درست مثل ابر بهار.
🔎موضوعات قصه
#حاتم_طایی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda