D1737428T17789088(Web)-mc.mp3
10.65M
🐻خرسی بالای درخت رفته بود اما از پایین آمدن می ترسید.
خرسی خیلی می ترسید. مادر خرسی همیشه برای پیدا کردن کندوی عسل بالای درخت می رود. پدرش هم خیلی شجاع است.
🌳دوستان خرسی زیر درخت جمع شدند تا به او کمک کنند. آنها با او حرف زدند تاآرام آرام پایین بیاید اما درخت خیلی بلند بود و او سرش گیج می رفت ...
🔎موضوعات قصه:
#شجاعت
#عبرت_گرفتن
#کمک_کردن
#قاصدک
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/r68890
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737102T13850869(Web)-mc.mp3
3.94M
🐬دو دلفین به نام های دیدی و نانا در دریای بزرگی زندگی می کردند.
🦈او دو دلفین خواهر و برادر بودند. یک کوسه پدر و مادر آنها را کشته بود.
🔎موضوعات قصه
#شجاعت
#دلفین
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736909T15515968(Web)-mc.mp3
4.71M
🧔🏻سالها پیش در یک کشور آفریقایی قبیله ای زندگی می کردند که مردمانش با هم مهربان بودند و رییس قبیله ی خود را هم دوست داشتند.
🤒 اما یک روز اتفاقی افتاد.
رئیس فبیله بیمار شده بود.
🔎موضوعات قصه
#شجاعت
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738003T10879093(Web)-mc.mp3
3.47M
🧍♂«جان» اسم پسر شجاعی بود که در یک روستا زندگی می کرد.
🌳 جان خیلی قوی بود جوری که می تونست درخت رو بدون استفاده از تبر دو تیکه کنه.
🐘جان حتی می تونست یه فیل رو روی شونه هاش بذاره.
اون از هیچ چیز نمی ترسید و مردم اون رو «جان نترس» صدا می کردن..
🔎موضوعات قصه
#اژدها
#شجاعت
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738004T13105030(Web)-mc.mp3
4.14M
🧑🏻🦱جیمز» پسر خیاطی بود که توی یه شهر، یه فروشگاه کوچیک داشت. یه روز که جیمز مشغول کارش بود، صدای وِز وِزِ مگس ها رو شنید.
🤢بیرون از مغازه زباله های زیادی جمع شده بود. مگس ها به خاطر بوی زباله ها همه مغازه رو پر کرده بودن. اونا نمی ذاشتن...
🔎موضوعات قصه
#شجاعت
#غول
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736909T15515968(Web)-mc.mp3
4.71M
🧔🏻سالها پیش در یک کشور آفریقایی قبیله ای زندگی می کردند که مردمانش با هم مهربان بودند و رییس قبیله ی خود را هم دوست داشتند.
🤒 اما یک روز اتفاقی افتاد.
رئیس فبیله بیمار شده بود.
🔎موضوعات قصه
#شجاعت
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda