فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
عجب فکر خلاقییی 😍👌
کانال 🌺مادرانه 👩👧👧کودکانه🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
ZendegiShad01.mp3
12.1M
❁﷽❁
« زندگی شاد »(۱)
🪴 کسی که شاد است شکر میکند..
✨ برای شنیدن نکات مهم دیگر ، صوت را گوش فرا دهید .
#صوت
#امام_مهدی_عج
#استادپناهیان
کانال 🌺مادرانه 👩👧👧کودکانه🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#اول_ماه
دوستان اگه میخواید تصمیمات مهم زندگیتون رو از شنبه اجرا کنید،
باید خدمتتون بگم که شنبه این هفته اول ماهه و تاریخشم 03/02/01 هست که از این رُندتر نمیشه،
خیلی جالبه هاا😁
کانال 🌺مادرانه 👩👧👧کودکانه🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
26.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خوشمزه_جات
الویه خوشمزه 😋
این با تموم الویههایی که خوردی
فرق داره.. 😍👌
کانال 🌺مادرانه 👩👧👧کودکانه🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#حسادت
🔻راهکارهایی برای حل حسادت فرزند اول:
👈 اوقاتی را به او اختصاص دهید. حتی زمانی خیلی کوتاه او را در آغوش بگیرید.
👈 اگر عادت داشته روی زانوی شما بنشیند باز هم این امکان را در اختیارش قرار دهید.
👈 توصیهای که به والدین میشود، این است که قبل از تولد فرزند دوم تمام مسائل را برای بچه اول توضیح دهند و اثرات مثبت برادر و خواهر داشتن و اثرات منفی تنهایی را برایش بیان کنند.
👈 تمام حواسها و ذهنها عطف به بچه دوم نشود.
👈 او را در فعالیتهای مربوط به شیرخوار شرکت دهید تا احساس طرد شدن نکند.
👈 رفتارهای مناسب کودک را تشویق کنید؛ مثلا بگویید از این که در عوض کردن لباس کوچولو به من کمک کردی متشکرم. تو خیلی خوب کمک میکنی.
کانال 🌺مادرانه 👩👧👧کودکانه🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#تربیت_کودک
يه ليوان كاغذی رو دستتون بگيريد. حالا محكم فشار بديد. 😖
ليوان له و خراب ميشه. 😕
كودكتون رو تحت فشار و بكن نكن قرار نديد. ❌
سه سال اول زندگی كودک
تنها و تنها پرورش كودک است. 💁♀
كودک بايد دوران خوب و خوشی رو داشته باشد و بازی كند. 😍👌
اين زمان
وقت تعليم دادن كودک نيست.💚
کانال 🌺مادرانه 👩👧👧کودکانه🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#همراهی
امشب برای اولین بار در حضور خواهر برار چسبیدیم به مشقای عقب افتاده ی پسری.. 😁🙈
خیلی تلاش کردم مثل باقی اوقات
بقیه شون خواب باشن ولی نشد که بشه... 😅
همراهش به شعر خوندن زینب جان گوش میدادم و
محمدرضای فسقل یه هندزفری رو
به زور تو گوشم جا میکرد😆
رفتیم واسه حل
کاربرگ بعدی که ناگهان... 🥲
.
.
🤦🏻♀
چشممون افتاد به زینب خانوم که
از قبل کمین کرده بود و
یهو کاربرگ حل شده رو از لای کتاب برداشت و
به این روز انداخت😱
با مداد سبز سوراخ سوراخش کرد و به 3 بخش مساوی تقسیم نمود
انقدر واکنشش سریع بود که
هنوز هنگممم😶
علیرضا بچم
کلی گریه کرد و گفت
فردا نمیبرمش مهد... 😤😭
گفتم غصه نخور مامانی
به خانوم مربی تون میگم داستان چی بوده..مطمئن باش درک ت میکنن
خلاصه که خانم صفری عزیزمممم
الان که دارین پیاممو میبینین
جااان ما
بازم بخندین به من و این سه تا فسقل 😅 و با کلام همیشگی تون اسباب آرامش مارا فراهم کنید
بس که مهربونین اخه😘
.