❓ميخوای بدونی در هر موقعيتی بهتره چه رفتاری با #فرزندت داشته باشی؟
❓ #سلامتی خودت و بچه هات برات مهمه؟
❓چکار کنيم بچه هامون توسری خور و ظلم پذير نشن؟!
✅ جواب خيلی از #سؤالات_تربیتی رو ميتونی اينجا پيدا کنی.👇👇
http://eitaa.com/joinchat/368640000C926aa9c60f
👆👆👆👆👆
هر #پدر و #مادری اومده اینجا دست خالی برنگشته👌
کودک خلّاق (بازی، کاردستی...)
❓ميخوای بدونی در هر موقعيتی بهتره چه رفتاری با #فرزندت داشته باشی؟ ❓ #سلامتی خودت و بچه هات برات م
👆👆
والدین عزیز #محتوای_تربیتی ما در کانال دوممون قرار گرفته. لطفا عضو هر دو کانال مادرانه و کودک خلاق بشین.
#کاردستی
ایده کاردستی عروس دریایی که با بشقاب یکبار مصرف و نخ کاموا درست میشه.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
خانوادهی کبوتر 🕊
توی جنگلهای شمال ایران کنار یک رودخانه درخت بزرگی قرار داشت که کبوتر پدر و کبوتر مادری با جوجههایشان روی آن درخت زندگی میکردند. هر چه جوجهها بزرگتر میشدند به غذای بیشتری نیاز داشتند برای همین کبوتر مادر و پدر با هم به دنبال غذا رفتند.
یک روز که جوجهها تنها مانده بودند، یک گنجشک قشنگ پر زد کنار لانه جوجهها نشست. جوجهها که تا به حال هیچ پرندهای جز مادر و پدر خودشان ندیده بودند با دیدن گنجشک از ترس سرهایشان را زیر پرهایشان کردند و مثلا پنهان شدند.
گنجشک گفت: چرا از من میترسید؟ به من میگن گنجشک. منم بچههایی مثل شما دارم و آمدم برایشان غذا پیدا کنم. آنها کرمهایی که روی درخت شما هستند را خیلی دوست دارند.
آنها به گنجشک گفتند: چقدر تو زیبا هستی و چه قشنگ سریع بال میزنی و پرواز میکنی.
گنجشک گفت: خداوند این بالهای زیبا را به من داده تا با آنها به هرجایی که میخواهم پرواز کنم و از نعمتهای خدا برای خودم و بچههایم غذا تهیه کنم. بعد از رفتن گنجشک و برگشتن پدر و مادر کبوتر، جوجهها داستان را برای بابا و مامان تعریف کردند.
فردای همان روز وقتی پدر و مادر کبوتر در حال رفتن به دنبال غذا بودند یک مرتبه دیدند عقابی به لانهی گنجشک برای شکار گنجشک کوچولوها حمله ور میشود. پدر و مادر جوجهها خیلی سریع برای حفاظت از گنجشکها فریاد زدند: خطررر خطرر؛ و در همان لحظه سگ مهربانی که روی شاخه بود خودش را روی لانهی گنجشکها انداخت و با پنجههای خود به بالهای پرنده شکاری ضربه زد تا پرنده را دور کند. با این حرکت او عقاب تسلیم شد و پرواز کرد و رفت.
وقتی گنجشک مادر برگشت همه برای او ماجرا را تعریف کردند. گنجشک مادر از کبوترها و سگ برای نجات جان بچههایش بسیار تشکر کرد. سگ پدر با اینکه کمی زخمی شده بود، ولی خوشحال بود که توانسته گنجشک کوچولوهای همسایه را نجات بدهد. از جایش بلند شد و گفت: منم سه تا بچه دارم و دلم نمیخواد به خانوادهی عزیزم هیچ آسیبی برسه. برای همین از خانوادهی شما هم حفاظت کردم.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی_متحرک
با نی و لیوان یک بار مصرف خرگوش متحرک درست کنید.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#دقت_تمرکز
#کاربرگ_هوش
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
از کودک بخواهید در هر ردیف، شکلی که با بقیه فرق دارد را پیدا کند و رنگ بزند.
✔️ مناسب ۵ تا ۶ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#ارسالی
کاردستی ارسالی اعضای کانال 😊🌸
❤️ آقا محمد صالحی
ادمین ارسالی اعضا👇
🆔 @Admin_koodakemaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#تقویت_عضلات_کف_پا
کودکانی که کف پای صاف دارند اين بازی را زياد انجام دهند.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
🐻🐝 داستان خرس کوچولو و زنبورهای عسل
خرس کوچولو از خواب بیدار شد. دلش می خواست برای صبحانه یک دل سیر عسل بخورد. به طرف کندوی زنبورها به راه افتاد. اما چون هنوزخواب آلود بود و حواسش جمع نبود، وقتی به کندوی عسل رسید بیاجازه انگشتش را در ظرف عسل زنبورها زد و یک انگشت عسل برداشت. زنبورها از این کار خرس کوچولو عصبانی شدند و افتادند به جان او و شروع کردند به نیش زدن.
خرس کوچولوی بیچاره از ترس به سمت رودخانه فرار کرد و شیرجه زد توی آب. این طوری زنبورها مجبور شدند دست از سر خرس کوچولو بردارند.
خرس کوچولو دلش شکست و به خانه رفت و تصمیم گرفت دیگر سراغ عسل نرود. اما دو روز بعد اتفاق دیگری افتاد. وقتی خرس کوچولو کنار درختی نشسته بود، ناگهان سر و صداهای زیادی از سمت کندوها شنید. خرس کوچولو جلوتر رفت و دید کندوی زنبورهای عسل آتش گرفته است. خرس کوچولو با دیدن این صحنه بدون معطلی به سمت رودخانه رفت و سطلش را پر از آب کرد و برای نجات زنبورها برد. خرس کوچولو خیلی زود آتش را خاموش کرد و زنبورها را نجات داد و به خانهاش برگشت.
زنبورها بعد از این اتفاق تازه متوجه شدند که چه اشتباهی کردهاند. آنها حالا حسابی شرمنده شده بودند. دلشان می خواست بروند و از خرس کوچولو تشکر کنند اما به خاطر کار بدی که قبلاً کرده بودند خجالت میکشیدند. زنبورها تصمیم گرفتند هر طوری شده از خرس کوچولو تشکر کنند.
به خاطر همین یک ظرف بزرگ از عسل برداشتند و برای خرس کوچولو بردند. اما چون از او خجالت میکشیدند ظرف عسل را پشت در خانهاش گذاشتند و روی آن نوشتند لطفاً ما زنبورها را ببخشید.
خرس کوچولو وقتی در را باز کرد یک ظرف عسل خوشمزه پیدا کرد و خوشحال شد.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
32.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹این کلیپ را حتماً حتماً ببینید حتی اگر به رهبری به شهدا و آرمانهای انقلاب اعتقادی ندارید.
🔸و نکته مهم این است که به هیچ عنوان نباید انتقام را فقط به اسماعیل حنیه تقلیل دهیم.
🔹یادتان باشد اگر مقاومت لبنان حماس نجبا عراق انصارالله یمن که بازوهای جمهوری اسلامی ایران هستند تضعیف شوند بدون شک حمله آنها به ایران آغاز خواهد شد
#پاسخ_شبهه #مقاومت #سید_حسن_نصرالله
🆔️ @asre_shie