هدایت شده از شعر مذهبی جوان( صله از دست تو مولای غریب )
به امید ظهور
#سردار
یکی از روزها توی ایران
توی شهر کویری کرمان
چشم خود را به این جهان وا کرد
او که بعدا هزار غوغا کرد
پیرو سرور شهیدان بود
قاسم و از تبار شیران بود
در دل جنگ ،شیر بی همتا
هم زمان مرد جانماز و دعا
ضربه هایش سریع و یاد آور
به رشیدی مالک اشتر
مهربان بود با یتیم و فقیر
در هیاهوی گرگ ها،چون شیر
هر کجا رفت باغ ایمان کاشت
نیت خیر و روح باران داشت
در هیاهوی داعش کفتار
مرد تکتاز عرصه ی پیکار
منطقه ،امن شد به تدبیرش
تا رسید آن زمان تقدیرش
دل بی تاب او هوایی بود
عاشق دعوت خدایی بود
بعد عمری جهاد و بیداری
شد زمان عروج دلداری
شب جمعه،حوالی بغداد
کرکس شوم ،مانده شب بیدار
لحظه ی آخرش چه نورانی
شده سردار ما سلیمانی
پشت کشور شکست..تا رفتی
بغض رهبر شکست..تا رفتی
آسمان تشنه ی تماشایت
نوش جانت عروج زیبایت
قصه ی ناتمام ما برگرد
با ظهور امام ما برگرد
شعر شماره 57
زمان شعر 16 دی 98
@fkpoem
ف.کرخی
هدایت شده از شعر مذهبی جوان( صله از دست تو مولای غریب )
به امید ظهور
#سردار
یکی از روزها توی ایران
توی شهر کویری کرمان
چشم خود را به این جهان وا کرد
او که بعدا هزار غوغا کرد
پیرو سرور شهیدان بود
قاسم و از تبار شیران بود
در دل جنگ ،شیر بی همتا
هم زمان مرد جانماز و دعا
ضربه هایش سریع و یاد آور
به رشیدی مالک اشتر
مهربان بود با یتیم و فقیر
در هیاهوی گرگ ها،چون شیر
هر کجا رفت باغ ایمان کاشت
نیت خیر و روح باران داشت
در هیاهوی داعش کفتار
مرد تکتاز عرصه ی پیکار
منطقه ،امن شد به تدبیرش
تا رسید آن زمان تقدیرش
دل بی تاب او هوایی بود
عاشق دعوت خدایی بود
بعد عمری جهاد و بیداری
شد زمان عروج دلداری
شب جمعه،حوالی بغداد
کرکس شوم ،مانده شب بیدار
لحظه ی آخرش چه نورانی
شده سردار ما سلیمانی
پشت کشور شکست..تا رفتی
بغض رهبر شکست..تا رفتی
آسمان تشنه ی تماشایت
نوش جانت عروج زیبایت
قصه ی ناتمام ما برگرد
با ظهور امام ما برگرد
شعر شماره 57
زمان شعر 16 دی 98
@fkpoem
ف.کرخی
هدایت شده از شعر مذهبی جوان( صله از دست تو مولای غریب )
به امید ظهور
#سردار
یکی از روزها توی ایران
توی شهر کویری کرمان
چشم خود را به این جهان وا کرد
او که بعدا هزار غوغا کرد
پیرو سرور شهیدان بود
قاسم و از تبار شیران بود
در دل جنگ ،شیر بی همتا
هم زمان مرد جانماز و دعا
ضربه هایش سریع و یاد آور
به رشیدی مالک اشتر
مهربان بود با یتیم و فقیر
در هیاهوی گرگ ها،چون شیر
هر کجا رفت باغ ایمان کاشت
نیت خیر و روح باران داشت
در هیاهوی داعش کفتار
مرد تکتاز عرصه ی پیکار
منطقه ،امن شد به تدبیرش
تا رسید آن زمان تقدیرش
دل بی تاب او هوایی بود
عاشق دعوت خدایی بود
بعد عمری جهاد و بیداری
شد زمان عروج دلداری
شب جمعه،حوالی بغداد
کرکس شوم ،مانده شب بیدار
لحظه ی آخرش چه نورانی
شده سردار ما سلیمانی
پشت کشور شکست..تا رفتی
بغض رهبر شکست..تا رفتی
آسمان تشنه ی تماشایت
نوش جانت عروج زیبایت
قصه ی ناتمام ما برگرد
با ظهور امام ما برگرد
شعر شماره 57
زمان شعر 16 دی 98
@fkpoem
ف.کرخی