فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
28.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
♡#میتیکمان♡
♧قسمت 20 ♧
جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡#دالتونها♡
♧قسمت 34 ♧
جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
34.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡#شکارچیان_ترول♡
♧قسمت. 33. ♧
عزیزم بدو کارتون
جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ابری_با_احتمال_بارش_کوفته_قلقلی
قسمت 37
جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#نیایش_صبحگاهی
#سه_شنبه4مهر1402
#درودهمراهان
ای تنها پناه من ! هیچ فقری بالاتر از فقر بی تو بودن نیست و من این فقر را با پوست و گوشت و استخوانم لمس کرده ام .... و امروز که تو را شناخته ام در هر دم و بازدم شکرگزارم ...
الهی شکرت برای این راه و آگاهی ...
الهی شکرت که قاضی تویی....
من بخاطر همه "نه" هایی که شنیده ام سپاسگزارم ، چون باعث شدن من اقتدار تو رو ببینم و هرچه بیشتر با قدرت عظیم تو پیوند بخورم ...
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈۰
⏰جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@teacherschool
_________________________________
@madrese_yar
#لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان #معلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمد سحرآمیز_صدای اصلی_440503-mc.mp3
9.57M
#قصه_شب
🌸 کمد سحر آمیز
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی
🔸️شعر کودکانه:
بچههای عراقی
🌸کوچیک و بزرگ میاییم
🌱به کربلا دوباره
🌸پیادهروی اربعین
🌱چه شور و حالی داره
🌸بچههای عراقی
🌱خرما و چایی میدن
🌸برا ظهور آقا
🌱تو موکب نذری میدن
🌸باهمدیگه میخونیم
🌱خدا به حق زهرا س
🌸تعجیل کن ظهور
🌱امام زمان ما
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
داستان کودکانه:
🎯🎲بلبل و مور🎲🎯
یکی بود یکی نبود در روزگاری در سر زمینی دور مورچه ای بسیار پر کار زندگی میکرد. این مورچه هر روز که از خواب بیدار می شد به این طرف و آن طرف می رفت و دانه های بزرگ و کوچک پیدا می کرد و با خودش به لانه اش می برد. در همسایگی مورچه بلبلی بازیگوش زندگی می کرد که هر وقت مورچه را در حال کار می دید به او می گفت : این همه کار می کنی برای چی خب بیا بازی کنیم.
اما مورچه قبول نمی کرد و می گفت : چند روز دیگر زمستان می شود و من باید برای زمستان خودم غذا اماده کنم.
اما بلبل می گفت: اوه حالا کو تا زمستان
و این قصه هر روز آن ها بود تا اینکه زمستان شد. هوا برف و باران شد. مورچه با خیال راحت در خانه گرم و نرمش نشسته بود و با خیال راحت دانه هایی را که جمع کرده بود می خورد و شکر خدای مهربان را به جا می آورد. اما بلبل که نه خانه ای برای خودش درست کرده بود و نه غذایی جمع کرده بود، همین طور در سرما مانده بود. آخر یک روز تصمیم گرفت به دیدن مورچه بیاید و از او کمک بگیرد.
او به خانه مورچه رسید و در زد. مورچه از پشت در گفت کی هستی؟
بلبل گفت : من بلبل هستم. دوست من لطفا در را باز کن. من خانه ای ندارم و دارم از سر ما یخ میزنم. تازه گرسنه هم هستم.
مورچه گفت یادت هست ، تابستان من را مسخره می کردی و هر چه می گفتم بیا کارکن گوش نمی کردی. خوب من تابستان زحمت کشیدم و الان دارم راحتی اش را می بینم و کیفش را می کنم.....اما عیب ندارد این بار در را برایت باز می کنم . به شر ط اینکه قول بدهی تابستان آینده به فکر زمستانت باشی و برای خود لانه درست کنی و غذا جمع کنی....بلبل ان زمستان را مهمان مورچه بود و تابستان کار کرد و کار کرد تا دوباره زمستان سرما نخورد و گرسنه نماند.
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌
فیل 🐘
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#تربیتی
به خردسالان آموزش بدهید به غریبه ها بگویند خانم و آقا و نگویند عمو و خاله.
عمو و خاله گفتن موجب ایجاد زمينه اعتماد در کودک می شود و به راحتی فریب می خورد.
این معضل فرهنگی به حدی است که حتی در دوبله فیلمها هم از این واژه ها استفاده می کنند، اما شما به کودکان آموزش بدهید که هیچ غريبه ای عمو و خاله اش نیست. امنيت بخش تر و البته مؤدبانه تر این است که آنها را خانم و آقا صدا بزنند.
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسنی رو یادتونه؟ اون زمان که این برنامه رو میذاشت، یه مُد شده بود هر مرد گنده ای رو که میدیدی میگفت: من کلاس اولی هستم، خوشحال هستم.😂
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
جهت سفارش کلیه کتاب های کانون فرهنگی آموزش پیام دهید
۱۰ درصد از خود سایت ارزان تر تهیه کنید
@teacherschool
#نیایش_صبحگاهی
#چهارشنبه5مهر1402
#درودهمراهان
پروردگارا ... تا حب نظر تو با ماست... حجم هیچ اندوهی هست و نیست ما را به یغما نخواهد برد.
مبادا که به آرزوهایمان برسیم و ببینیم که دیگر تو را نداریم ... یا رب اول قرب تو عشق تو حضور تو ... ما بقی...باز هم تو ... باز هم تو.....
خدایا از امروز هر عملی را به نیت نزدیکی و رضایت تو انجام می دهم و منتظر رحمت تو هستم....
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar2
#پایه_دوم #ابتدایی #آموزش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز دوستی_صدای اصلی_440530-mc.mp3
9.7M
#قصه_شب
🌸 راز دوستی
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه
🔸️شعر کودکانه:
حمل و نقل
کشتیا توی دریا
اینور و اونور میرن
از بندری به سمت
بندر دیگر میرن
کشتیها بار میبرن
یا حتی آدما رو
پر میکنه باراشون
بازار کشورا رو
یخچال و کفش و ماشین
آهن، پلاستیک و چوب
تلویزیون و کولر
یا پارچههای خوب خوب
گندم و قهوه و چای
شیرخشک و نسکافه
اونقدر اونا زیادن
آدم می شه کلافه
ماهی از آب میگیرن
بعضی از این کشتیا
مثل تن ماهی که
میخوریمش بچهها
هواپیما سریعه
هزینههاش زیاده
یا کامیون و ماشین
که راه میره تو جاده
حمل و نقل با کشتی
از همشون بهتره
کشتی زیاد و ارزون
بار با خودش میبره
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
داستان کودکانه :
🌵🐍مار زنگی🐍🌵
یک روز گرم تابستان، خانم مار زنگی از خواب بیدارشد. دمش را تکان داد و راه افتاد تا برود و کمی گردش کند. همین طور که بدنش را روی زمین می کشید و جلو می رفت، به تخته سنگی رسید که مامان مارمولک و پسرش روی آن نشسته بودند.
مامان مارمولک همین که چشمش به مار زنگی افتاد، صدا زد: «سلام مار زنگی، داری کجا میری؟»
مار زنگی فش فشی کرد و جواب داد: «علیک سلام، میرم کمی گردش کنم.»
مارمولک گفت: «پسرکوچولوی من امروز خیلی بداخلاقه، از خواب که بیدار شده، اخم کرده و حرف نمی زنه. یه کم دُمت را برایش تکان بده شاید خوشحال شود و بخندد.»
خانم مار زنگی روبروی آن ها کنار تخته سنگ ایستاد. دم زنگوله دارش را تکان داد. زنگوله های دمش مثل جغجغه صدا کردند. بچه مارمولک به دم او نگاه کرد و به صدای زنگوله ها گوش داد و از آن صدا خوشش آمد. از سنگ پایین پرید و کنار دم مارزنگی ایستاد و شروع کرد به خندیدن و شادی کردن.
مارزنگی از او پرسید: «مارمولک کوچولو، از دمم خوشت آمد؟»
مارمولک جواب داد: «بله، دم شما خیلی قشنگه، صدای خوبی هم داره.»
مامان مارمولک گفت: «دستت دردنکنه خانم مارزنگی! بچه ام را خوشحال کردی.»
مارزنگی خنده اش گرفت. بچه مارمولک هم خندید. مامان مارمولک گفت: « شما دو تا به چی می خندید؟» اما وقتی چشمش به بدن مارزنگی افتاد، خودش هم خنده اش گرفت. مارزنگی دست نداشت پا هم نداشت. مامان مارمولک گفت: «ببخشید به جای دستت درد نکنه، بهتره بگم خیلی ممنون.»
خانم مارزنگی با خنده از آن ها دور شد و به سمت صخره ها رفت تا زیر یکی از تخته سنگ ها استراحت کند. روی یکی از صخره ها یک آفتاب پرست نشسته بود. آفتاب پرست به مارزنگی سلام کرد و گفت: «خانم مارزنگی می دونستی که خیلی قشنگی؟ دمت صدای قشنگی داره. بدنت هم پر از خال ها و نقش و نگاره.»
مارزنگی گفت: «سلام تو هم خیلی قشنگی.» و زنگوله های دمش را به صدا درآورد.
آفتاب پرست گفت: «من گاهی رنگم را عوض می کنم.»
مارزنگی پرسید: «چه وقت رنگ عوض می کنی؟»
آفتاب پرست جواب داد: « وقتی عصبانی باشم یا ترسیده باشم، رنگ پوستم را عوض می کنم و به رنگ محیط اطرافم در میام.»
مارزنگی گفت: «آه! چه جالب!» و از آفتاب پرست خداحافظی کرد و به زیر یک تخته سنگ بزرگ خزید. او بدنش را جمع کرد سرش را روی دمش گذاشت و به خواب عمیقی فرو رفت.
او خواب آفتاب پرستی را می دید که رنگش مرتب عوض می شد و به رنگ های مختلف در می آمد و خواب مارمولک کوچولویی که با شنیدن صدای جغجغه مانند دم او، می رقصید و می خندید و شادی می کرد.
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌
یه سگ ساده و بامزه🐶
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#تربیتی
بچه ها قرار نیست بین پدر و مادر قرار بگیرند، پدر و مادر کنار هم به عنوان عضو واحد رابطه ویژه ای با فرزند خود برقرار میکنند،
اگر اجازه دهید فرزندتان میان شما و همسرتان قرار بگیرد،
اگر مرتب طرف فرزندتان را بگیرید، و اگر مرتب خواسته «نه نیاز» فرزند خود را به خواسته همسر خود ترجیح بدهید،
نه تنها رابطه زناشویی خود را خدشه دار می کنید بلکه به فرزند خود آسیب زیادی خواهید زد.
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
هدایت شده از معلم یار
در ستایش زندگی بچهای نسل قدیم، همین بس هر چه بود خوش بودیم ، جرات گفتن" اینو نمیخوام و اینو نمیخورم و تکالیفم رو بعدا انجام میدم و... نداشتیم.... جمعه ها جمعه بود به معنای واقعی کلمه، تابستون سر بازی ویدئویی جنگ و دعوایی بود ، تیله ها تو کیف مدرسه قاچاق حساب میشدن .انگشتر آبپاش رو اگه ناظم میدید اولیا میخواست فردا راس ساعت ۸، ساعت کاسیو لاکچری حساب میشد ، و جاروبرقی با آن صدای کر کننده روزهای جمعه ،بعدش بساط کباب کنار بابا ، فقط نگاه میکردیم و ادب جایی داشت ،هیچ کس از سفره نمی تونست غایب باشه ، فرمان مادر باید اطاعت میشد، همنشینی با پدر حرمت ویژه داشت ،" ها "گفتن به بزرگترها بی احترامی تلقی میشد و راس ده نیم ساعت خاموشی بود ،اول تکالیف بعد تلویزیون که آنهم هر برنامه ای را مناسب ما نمی دانستند . پیدا کردن اتفاقی تشتک "مجانی" نوشابه لذتی غیر قابل وصف بود،لذت پز دادنش برابر بود با فتح اورست ...ساده بودیم و شادیهایمان ساده ....
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا