#داستان_کوتاه
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌿🌼🌿🌼
🍞نانوایی سنگکی خیلی شلوغ بود.نوبت سعید رسید.سرش را به عقب برگرداند که ببیند چند نفر پشت سرش هستند.نگاهش به سجاد افتاد که در ته صف ایستاده بود با خودش گفت: دو تا نانهم برای او میگیرم چرا بی خودی توی صف بایستد؟
پولش را به نانوا داد: چهار تا!
همین که از نانوایی بیرون آمد سجاد را صدا زد و گفت: لازم نیست توی صف بایستی من دو تا برایت گرفته ام.
سجاد ناراحت شد و گفت : چرا گرفتی؟کار خوبی نکردی!
سعید اخم کرد:عجب دوست بدی هستی ها!
به جای تشکر اعتراض میکنی!
سجاد گفت: اگر همه بخواهند برای دوستانشان هم نان بخرند این بنده های خدا که توی صف هستند مجبورند کلی توی صف بمانند تا نوبتشان بشود.
✨برگرفته از کتاب اول به او سلام کن
پنج حدیث از امام حسین علیه
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی