کودک یار مهدوی مُحکمات
#مسابقه #بیعت_با_وارث_غدیر واحد کودکیار مهدوی قرارگاه محکمات برگزار می نماید:☺️ 🎉🎉📣📣🤩اخ جووون مساب
#مسابقه_وارث_غدیر
#اسامی_برندگان
✋سلام بچه هایِ گُل🌹
خیلی خیلی ممنونیم که توی مسابقه بیعت با امام عصر ارواحنافداه شرکت کردید🙏🌱 کارهای همگی عالی بود🙂 ما اسم چند نفرتون رو به قید قرعه انتخاب کردیم
✅اینم از اسامی گلدونه های عزیزمون:👇
🦋زینب دفاعی
✨علی احمدی
🦋سمیه یوسفی
✨فاطمه غفاری
🦋صالح الهام بخش
✨فاطمه ثنا نیکبخت
🦋ابوالفضل امیرخانلو
✨یاسمین زهرا ملانوری
🦋امین قاسمیان بشرویه
✨سید محمد تقوی لمراسکی
🎁ان شاءالله جوایز برنده ها به زودی تقدیم خواهد شد.
👌یادتون نره🔹️برنده ی واقعی🔹️یعنی کسی که همیشه با کارهای خوبش امامِ مهربونش رو راضی و خوشحال کنه😊ان شاءالله همگی از سربازان امام زمانمون باشیم🙏
🎈🎁🎈🎁🎈🎁🎈🎁🎈🎁🎈
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#آمادگی_برای_محرم
🌟نام های آشنا (۱)
فاصلهی سِنی حسن و حسین (علیهم السلام)✨ کمتر از یک سال بود. آنها یکی پس از دیگری راه رفتن و حرف زدن را یاد گرفتند و کمکم به میان مردم رفتند. مردم مدینه اخلاق و ادب و مهربانی آن دوکودک را در کوچه و مسجد و بازار میدیدند و حسرت میخوردند که چرا فرزندانی مانند ایشان ندارند😊
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) حسن و حسین(علیهم السلام) را بسیار دوست داشتند❤️ و می خواستند که همه ی مردم از علاقهشان به آنها با خبر شوند. بنابراین پیش چشمِ مردم به آنها محبت میکرد. آن دو را روی پایش مینشاند و نوازش میکرد، صورتشان را میبوسید😚 و گاهی آنها را بر دوش خود سوار میکرد. هنگامی که آن دو به مسجد 🕌 میآمدند، پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) سخنش را قطع میکرد، از منبر پایین میآمد و آنها را در آغوش می گرفت ☺️
هدف پیامبر خدا(صلی الله عليه وآله) این بود که مردم دو فرزند او را دوست داشته باشند و هرگز از آنها جدا نشوند🤝 او حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) را به یک اندازه دوست داشت؛ ولی هنگامی که دربارهی حسین(علیه السلام) حرف میزد، کلامش رنگ و بوی غم میگرفت 😔 و نامهایی را به زبان میآورد که برای مردم ناآشنا بود
#ادامه_داستان_در_پست_بعدی👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #آمادگی_برای_محرم 🌟نام های آشنا (۱) فاصلهی سِنی حسن و حسین (علیهم السلام)✨ کمتر از یک سال
#ادامه_داستان_نام_های_آشنا_2
روزی، ✨پیامبر (صلی الله علیه وآله) همراه تعدادی از یاران از کوچهای میگذشت که چند پسربچّه در آن بازی میکردند. همین که چشم ✨پیامبر (صلی الله عليه و آله ) به یکی از آنها افتاد، به سویش دوید و او را بغل کرد. روی زانو نشست و پسرک را بوسید، بر سرش دست کشید و با او مهربانی کرد🤗
همراهان آن حضرت دلیل این کارش را پرسیدند. او پاسخ داد: «چند روز پیش این کودک را در حال بازی با حسین (علیه السلام) دیدم و از رفتارش پی بردم که فرزندم را دوست دارد پس به خاطر دوستیاش با حسین (علیه السلام) به او علاقهمند شدم💚».
پس بیدرنگ به حاضران گفت: «جبرائیل🕊 خبر داد که این کودک در کربلا از یاران فرزندم حسین(علیه السلام) خواهد بود».
#ادامه_داستان_در_پست_بعدی👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#ادامه_داستان_نام_های_آشنا_2 روزی، ✨پیامبر (صلی الله علیه وآله) همراه تعدادی از یاران از کوچهای می
#ادامه_داستان_نام_های_آشنا
همراهان ✨پیامبر خدا نمیدانستند کربلا کجاست و در آنجا چه روی خواهد داد. آنها از این حرف پیامبر خدا(صلی الله عليه وآله) تعجّب کردند🤔 ولی چیزی نگفتند.
✨پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) چند بار دیگر هم این نام را بر زبان آورد. یکبار، زمانی بود که تعدادی از مسلمانان در کنار آن حضرت به سفری رفته بودند،ناگهان در جایی ایستاد و قطرههای اشک از چشمش جاری شد.
آنگاه به همراهانش رو کرد و گفت: «هماکنون، جبرائیل 🕊 دربارهی سرزمینی به نام کربلا با من حرف زد که فرزندم حسین (علیه السلام) در آنجا کشته میشود 😢 این سرزمین در حوالی رود فرات قرار دارد».
همسفران پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)باور نمیکردند که فرزند عزیز پیامبر کشته شود. پس با تعجّب😳 پرسیدند:
«چه کسی او را میکشد»❓
پیامبر خدا(صلی الله عليه وآله) گفت: «یزید!...😠»
آنها به یکدیگر نگاه کردند و به فکر فرو رفتند. آن حضرت میدانست که آنها یزید را نمیشناسند. چون او هنوز به دنیا نیامده بود.
او همچنین میدانست که آنها کربلا را هم نمیشناسند؛ ولی این نامها را به زبان میآورد، گویی از این کار هدفی را دنبال میکرد👌 پایان
بچه های عزیز چند روز دیگه ماه محرم شروع میشه ما تو اون روزا ناراحتیم 😔چرااا❓چون امام حسین( علیه السلام) که جدِ امام مهدی (ارواحنا فداه)هستن به شهادت رسیدن. پس باید برای آروم شدنِ قلب امام زمانمون دعا کنیم🤲، صدقه بدیم 💚 و سعی کنیم کاری نکنیم که باعثِ ناراحتیشون بشه چون ایشون صاحب عزا هستند😔
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#انیمیشن_مهدوی #منتظر_کوچولو 📌#قسمت_اول 🎥 داستان ملیکا و تولد حضرت مهدی (علیه السلام) 🦋گلدونه های
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن_مهدوی
#منتظر_کوچولو
📌#قسمت_دوم
🎥 داستان ملیکا و تولد حضرت مهدی (علیه السلام)
🦋گلدونه های عزیز حتما این انیمیشن زیبا رو تماشا کنید😍
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#مجموعه_داستانی_مهدی_یاوران #کوچه_دوم(سیده محترم قاضی) سلام به همراهای عزیزمون😍 دراین قسمت از مجموع
#مجموعه_داستانی_مهدی_یاوران
#کوچه_سوم(شهیده سُهام خیام)
سلام به بچه های عزیز😍
این قسمت از مجموعه کوچه شهدا، در رابطه با دختر خانوم نوجوانی هست که توی سن ۱۲سالگی به شهادت رسیدن، داستان زندگی این شهید عزیز رو با هم بخونیم👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#مجموعه_داستانی_مهدی_یاوران #کوچه_سوم(شهیده سُهام خیام) سلام به بچه های عزیز😍 این قسمت از مجموعه ک
🧕#سُهام_خیام، دختر نوجوان ۱۲ ساله، از اهل الیرف (به معنای ساکنین محله کنار رودخانه)شهر هویزه بود🧕🏼با وجود سن كمي كه داشت، از بيشتر اوضاع داخلي شهر و كشورش با خبر بود. نماز مي خواند، با قرآن مأنوس بود. درجلسات و دوره هاي مذهبي كه در محل برپامي شد شركت مي كرد. خوش رويي☺️ و اخلاق نيكوي او باعث شده بود تا همه دوستش😍 داشته باشند. بسيار كنجكاو بود 🤔و احساس مسئوليت، تمام وجودش را فرا گرفته بود.🧕 سهام خيلي مي فهميد. او از همان كوچكي، بزرگ بود. خيلي بزرگ💖...
🧕سُهام ۴خواهر و۲ 👬برادر داشت و خود فرزند دوم خانواده بود. خواهرش میگوید: «🧕سُهام در دوره تحصیلات ابتدایی عکسهای "محمد رضا پهلوی"را مثل کاریکاتور تغییر میداد و دستکاری میکرد و در تنور خانه نگه میداشت و معمولاً مادرمان در موقع نان🥖 پختن آنها را پیدا میکرد».
🧕🏼سُهام به پدر و مادر احترام میگذاشت. حرفهایشان را گوش میکرد، شبها برای مادرش داستانهای ائمه اطهار (علیهم السلام)🌟 را که در مدرسه میآموخت بازگو میکرد و مادر پای سخنانش مینشست. وی که از اشغال سرزمینش توسط نیروهای عراقی بسیار خشمگین بود☀️یک روز در حاشیه رودخانه در حالی که مشغول شستن ظرف بود، به نیروهای عراقی اعتراض کرد و به طرف آنها سنگ پرتاب کرد.
نیروهای مسلح صدام از سنگهایی که با دستان کوچک سهام پرتاب میشد بسیار ترسیدند، به همین دلیل لوله اسلحهها را به سوی او نشانه رفتند و آتش گشودند و 🧕🏼«سُهام» ۱۲ ساله همچون شکوفهای پرپر 🥀شده بر لب شط، زمین افتاد و به #شهادت رسید؛ و روح کوچکش همراه با فرشته ها پرواز کرد💫
🌷گلدونه های عزیز، این دختر خانوم با اینکه سن کمی داشتن؛ همیشه کارهایی انجام میدادن که دل امام زمانمون رو شاد میکرد🤗 بیاین ما هم مثل این خانم کوچولو ازگفتار و رفتارمون مراقبت کنیم تا ان شاءالله امام مهربونمون ازمون راضی باشن 💚🤲
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#آموزش_مربی #قسمت_بیست_و_نهم 🔹سه حیطه ی رفتاری الف)👈اشاره به توانایی هایی است که منشا آن رفتاراختی
#آموزش_مربی
#قسمت_سی_ام
🦋ویژگیهای حیطه ی رفتاری کودک :
✨تحول اخلاقی و شکل گیری رفتارهای مهار یافته در کودکان متآثر از احساسات اخلاقی آنهاست. ارزش های هنجاری یا دستوری که جنبه ی خود جوش نداشته و کودک ناگزیر از پذیرفتن آنهاست، منشاء احساسات اخلاقی کودک مربوط به روانِ اشخاص به ویژه والدین است که در روابط خانوادگی به کار گرفته می شود و یکی از سرچشمه های اطاعت یا فرمان برداری کودک است.
✅رفتارِ کودک بیشتر حاصل خود محوری اوست که زمینه های اجتماعی شدن او را فراهم کرده همراه با روحیه ی استقلال طلبی و تشخص طلبی. او بعضی کارها را می تواند انجام دهد گرچه به صورت ناقص و جزئی چون در دوره ی پیش عملیاتی است.کودکان دانشمندان کوچکند چون می خواهند هر کاری را تجربه کنند.
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#مجموعه_داستانی_امام_زمان_و_من #امام_زمان_علیه_السلام_چه_دوست_دارد 🌱(امام زمان و من)🌱 📌#شم
#مجموعه_داستانی_امام_زمان_و_من
#امام_زمان_علیه_السلام_چه_دوست_دارد
🌱(امام زمان و من)🌱
📌#شماره_11
امروز صبح ☀️ زود از خواب بیدار شدم. مثل همیشه به پدر و مادرم 🧔🧕سلام کردم و پدر و مادرم با مهربانی، جواب سلام مرا دادند. من خیلی پدر و مادرم را دوست دارم❤️ به آن ها افتخار می کنم و آن ها را دعا می کنم 🤲
[✨امام زمان! از شما که مثل پدرم 😍مهربان هستید می خواهم که همیشه به یادم باشید و من را دعا 🤲 کنید که به یاد شما باشم؛ من شما را خیلی دوست دارم🧡]
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
☑️کودکیارمهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان)
🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🐣🐣🐣🐣🐣🐣🐣 #ادامه_مبحث #قسمت_دهم 💠 مادر برای حل این مشکل: 1⃣ یا باید بلافاصله به پسرش
#والدین_بخوانند
🐣🐣🐣🐣🐣🐣🐣
#ادامه_مبحث
#قسمت_یازدهم
⛔️مامان اَزَت متنفرم‼️
💠محمّد مَهدی نُه ساله، بعد از آمدن از مدرسه، برای بازی با دوستش بیرون رفته و دیر وقت به خانه بازگشت❗️
او دیگر زمانی برای انجام دادن تکالیفش نداشت❗️ در طی هفته جاری، این دومین بار بود که این مسئله رخ می داد.
🌟مادر محمد مهدی، با عصبانیت به او گفت؛
《اگر این کار را دوباره تکرار کنی، دیگر حق نداری با دوستانت بازی کنی》
❌ محمد مهدی، در حالیکه صورتش قرمز شده بود، چشمانش را ریز کرد و در جواب گفت؛ مامان اَزَت متنفرم ‼️
🍂دنیا روی سر مادر محمد مهدی خراب شد😰 چرا که شنیدن این کلمه تنفّر، از زبان پسرش می توانست برایش خیلی دردناک باشد. مادر می دانست که پسرش واقعا از او متنفّر نیست و این را از روی عصبانیت به زبان آورده است.
اما چگونه باید ناراحتی خویش را پنهان می کرد❓
مادر می دانست که پسرش هم مانند او بسیار عصبانی است و برای همین نمی خواست نسبت به احساسات پسرش بی اعتنا باشد👌
✨در این لحظه باید یک چیزی می گفت
🌟 اما در این موقعیت، گفتن چه چیزی می توانست اوضاع را بهتر و جَوّ را آرام تر کند❓
🌀ادامه دارد...
☑️ کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان )👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
سلام گلدونه های عزیز😍 امروز چهارشنبه و روز زیارتی ✨امام رضا علیه السلام هستش به همین دلیل امروز یه داستان خیلی قشنگ براتون داریم
🦋سلام امام رضا (علیه السلام)
👱♂علیرضا آرزوی بزرگی در دل داشت و دعا می کرد 🤲 که خداوند توفیق انجام اونو بهش بده .
تا این که یه روزی پدرش🧔 با خوشحالی وارد خونه شد و یک سلام چرب و نرمی کرد و یک پاکت 💌به علیرضا داد .
علیرضا سرپاکت رو باز کرد و دید به به 🤗 تمام آرزوهاش توی این پاکته💌 بله چند تا بلیط رفت و برگشت مشهد مقدس برای تمام افراد خانواده ☺️
👱♂علیرضا با خوشحالی سرش رو به طرف آسمون کرد و گفت : خدایا شکر❤️که ما بچه ها رو این قدر دوست داری❗️
#ادامه_داستان_در_پست_بعد👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان سلام گلدونه های عزیز😍 امروز چهارشنبه و روز زیارتی ✨امام رضا علیه السلام هستش به همین دلیل ا
#ادامه_داستان_سلام_امام_رضا
بعد از اون👱♂علیرضا به همراه پدر و مادر و خواهرش برای خداحافظی به خونه ی بزرگترها رفتن . هر کجا که می رفتن افراد خونه به اون ها می گفتن : خوش به حالتون ❗️ به پابوس امام رضا ( علیه السلام ) می رین . یادتون نره سلام ما رو هم به ✨امام هشتم علیه السلام برسونین ، بگین ما رو هم بطلبه . علیرضا و خانواده اش وقتی به مشهد رسیدن بعد از غسل زیارت و گرفتن وضو ، لباس های👕 تمیزشون رو پوشیدن و به طرف حرم مطهر راه افتادن ، همین که نگاهشون به گنبد نورانی ✨امام رضا علیه السلام افتاد ، ایستادن ، دستاشون رو روی سینه گذاشتن✋ و به احترام امام علیه السلام خم شدن و از طرف خود و همه ی اونا که دوست دارن به زیارت بیان گفتن : ☘السلام علیک یا علی بن موسی الرضا☘
💐بچه های گل، یادتون باشه که هر وقت زیارت میرید به نیابت از امام زمان مهربونمون هم زیارت بکنید و برای فرج و سلامتی شون دعا کنید 🤲 خدای عزیز به خاطر دل پاک و دعای قشنگ شما هرچه زودتر اجازه ی ظهور امام رو میدن ان شاءالله❤️
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce