کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #محرم_مهدوی ▪️مرد شامی یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. روزی شخصی که خانه اش در
#ادامه_داستان_مرد_شامی
👆...وقتی ناسزا گفتن مرد شامی تمام شد.✨امام حسین علیه السلام بدون این که ناراحت و خشمگین شوند، با نگاهی پر از مهر😊 به او سلام کردند؛ سپس چند آیه از قرآن📖 را که درباره خوش اخلاقی و بخشش و گذشت بود ، قرائت کردند و به او فرمودند:" ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم " بعد هم از او پرسیدند:" آیا تو اهل شام هستی❓" مرد گفت: بله امام فرمودند: " تو در شهر ما غریبی". اگر به چیزی احتیاج داری حاضریم کمکت کنیم: حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، به تو لباس و پول بدهیم و ... "
مرد شامی که فکر نمی کرد پس از گفتن آن همه حرف زشت و ناسزا✨امام حسین علیه السلام با گذشت، بخشش و محبت با او رفتار کنند، حالش دگرگون شد و با پشیمانی از رفتار نادرست خود گفت: " آرزو داشتم زمین شکافته می شد و من به زمین فرو میرفتم😔 و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمیکردم.😢
تا آن ساعت برای من در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود، و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست."😇
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce