کودک یار مهدوی مُحکمات
#قصه_شب #داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان ✨بشارت رهایی ۳✨ #قسمت_سوم در حالی که ابراهیم
#قصه_شب
#داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان
✨بشارت رهایی ۴✨
#قسمت_پایانی
ابراهیم چند روزی بود که با آرامش و راحتی در کنار زن🧕 و فرزندانش 👦 زندگی می کرد. روزی هنگام غذا خوردن 🥙 شخصی درب🚪خانه آنها را محکم به صدا در آورد. رنگ ازصورت همسر ابراهیم پرید و به ابراهیم گفت: فکر کنم مأموران حکومت به دنبال تو آمده اند حالا چه کار کنیم؟ ابراهیم همسرش را دلداری داد و گفت: نترس؛ زیرا آنچه حضرت مهدی علیه السلام✨ فرموده، راست است و کسی به من آسیبی نمی رساند. ابراهیم این را گفت و به سمت در رفت تا آن را باز کند. هنگامی که در را باز کرد، عموی ابراهیم در حالی که می خندید😍او را بغل کرد و گفت: مژدگانی بده💰 تا خبر خوشی را به تو بدهم. ابراهیم که حسابی تعجب😳 کرده بود گفت: عمو جان، چه خبر شده؟! تاکنون شما را اینقدر خوشحال🤩😄 و خندان ندیده ام؟
عموی ابراهیم گفت: بشارت و خوشحالی بر تو و خانواده ات که عَمر پسر عوف کشته شد و شر او از سر تو و تمام شیعیان برطرف گردید.😊
ابراهیم تا این حرف را شنید اشک😢 شادی در چشمانش👀 جمع شد و گفت: می دانستم بشارتی که امام دوازدهم علیه السلام✨به من داده اند؛ درست است، هرچه زودتر باید به خانه امام عسکری علیه السلام ✨ بروم و از آنها تشکر کنم؛ شاید بتوانم دوباره صورت زیبای 🌟حضرت مهدی علیه السلام ✨را در کنار پدرشان زیارت کنم.
📚اثبات الهداة، ج ۳، فصل ۷، ص ۷۰۰
#پایان_داستان_بشارت_رهایی
🦋کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce