فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به همه معلمان و اساتید عزیز❤️💐
#اختصاصی #خبر_فوری
🕊شهید والامقام محمد شفيع فيضیزاده، فرزند جاسم، بهعنوان بسیجی از طرف سپاه ایلام به جبهه اعزام و ۸ مردادماه ۱۳۶۲ در منطقه مهران بر اثر اصابت تركش مستقيم دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع شهدای جاويدالاثر پیوست.
💠پیکر مطهر شهید پس از ۴۱ سال کشف و شناسایی شد. مسئولین استان ایلام با حضور در منزل شهید خبر مسرت بخش تفحص و شناسایی شهید فیضیزاده را به بازماندگان شهید رساندند.
#خادم_الشهدا
#راهیان_نور
📌 @koolebar_germi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برکات نماز اول وقت بسیار عالی و موثر است
#اختصاصی #خبر_فوری
🕊شهید والامقام جهانگیر بیات، فرزند جهانشاه، بهعنوان بسیجی از کرج به جبهه اعزام و در سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه بر اثر اصابت تركش مستقيم دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع شهدای جاويدالاثر پیوست.
💠پیکر مطهر شهید پس از ۴۱ سال کشف و شناسایی شد. مسئولین استان البرز با حضور در منزل شهید خبر مسرت بخش تفحص و شناسایی شهید فیضیزاده را به بازماندگان شهید رساندند.
#خادم_الشهداء
#راهیان_نور
📌 @koolebar_germi
دین و انسانیت گزینشی!
⁉️ میدانید چرا یک عده برای قصاص یک قاتل یا کشته شدن غربیها و... گریبان چاک میکنند ولی برای کشتار هزاران فلسطینی لال شدند؟ چرا در موارد مختلف، گزینشی ناراحت میشوند؟
♨️ چون این افراد قبل از هر چیز دین و خدا و قرآنشان هم گزینشی بوده، فکر میکنند دین مثل رستوران یا فروشگاه است که هر چه دوست دارند انتخاب کنند. مَهر و نفقه خوب است، اما حجاب و ... بد، به خدای رحمان و رحیم مومناند و به خدای شدید العقاب کافر، آیات بهشت را قبول دارند ولی آیات جهنم را منکر.
⭕️ کم کم ادعا کردند دینشان انسانیت است. ولی خب، میبینید که حتی به این دین هم پایبندی درست و حسابی نداشته و گزینشی انتخاب میکنند. چون معیار همه چیز را منفعت خود قرار دادند نه حق، اینها دنبال کاسبی هستند نه حقطلبی و عدالتخواهی و...
به شعارهایشان توجه نکنید، عدالتخواهی، آزادیبیان، حتی انسانیتشان گزینشی است. اینها مستکبرانی هستند که فقط دنبال منافع خود میگردند و برای هیچ کس دیگری ارزشی قائل نیستند.
21.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🌷
شهدا رفتن و ماندن مردانی در دنیا از جنس شهدا 💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐
صحبت های سید محمد حسینی درباره فدکارهای شهدا و جانبازان و رزمندگان و ایثارگران برای ملت شریف ایران در دوران دفاع مقدس از شهرستان ملایر🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
✅ پنجاه و سومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی در حوزه مدیریت بحران توسط پژوهشکده سوانح طبیعی و کرسی یونسکو در مدیریت سوانح طبیعی برگزار میگردد.
🔰 رویکرد نظری و عملی به تغییر و درک مفهومی در مدیریت بحران
همراه با رونمایی از کتاب واژهشناسی در نظام مدیریت بحران؛ تهیهشده توسط پژوهشکده سوانح طبیعی
‼️ زمان: چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ ساعت ۱۴:۰۰ الی ۱۶:۰۰
🔻 سخنرانان:
▫️دکتر حسین شریف آرا پژوهشگر و مدرس حوزه مدیریت بحران
▫️دکتر نعمت حسنی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
▫️دکتر مهدی زارع استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
▫️دکتر حمیدرضا خانکه معاون پژوهشی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی
🔸 شرکت در این وبینار برای عموم آزاد است و گواهی حضور به شرکتکنندگان اعطا خواهد شد.
🌐 کسب اطلاعات بیشتر:
https://ndri.ac.ir/unesco-chair-meetings-53
🌐 ثبتنام رایگان:
https://eseminar.tv/wb137541
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🆔 @koolebar_germi
● ساخت مسجد با قدمت ۴۰۰ سال با یک حبه انگور
حاج آقای قرائتی نقل میکند:
روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود، گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد، برایتان تعریف کنم:
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگوید لطفا انگور را بیاور تا دورِهم با بچه ها انگور بخوریم.
همسرش باخنده میگوید:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوشمزه و شیرین بود...!
مرد با تعجب میگوید: تمامش را خوردید..؟!
زن لبخند دیگری میزند و میگوید: بله تمامش را.
مرد ناراحت شده میگوید:
یک من (سه کیلو) انگور خریدم یک حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید؟! الان هم داری میخندی جالب است..!
خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...
ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...
همسرش که از رفتارش شرمنده شده بود او را صدا میزند، ولی هیچ جوابی نمی شنود..
مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشته...
به او میگوید:
یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآن را نقدا خریداری میکند، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند و میگوید:
بی زحمت همراه من بیایید؛ او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید:
میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید..
معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت مسجد میکند...
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.
همسرش به او میگوید:
کجا رفتی مرد...؟! چرا بی جواب چرا بی خبر؟!
مرد در جواب همسرش میگوید:
هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
همسرش میگوید چطور؟ مگر چه شده؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کملطفی کردیم معذرت میخواهم...
مرد با ناراحتی میگوید:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست.. جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟!؟
وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....
امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،
۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت..
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند.