🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#زندگی_به_رنگ_شهدا
یک روز گرم تابستان بامهدی و چند تااز بچه های محل سه تا تیم شده بودیم و فوتبال بازی میکردیم.تیم مهدی یک گل عقب بود.
عرق از سر و روی بچه ها میبارید
بچه ها به مهدی پاس دادند او هم فرصت گل خوبی برای خود فراهم کرد.
تو همین لحظه حساس،مادر مهدی روی تراس آمد و گفت:مهدی،آقامهدی برای ناهار نون نداریم برو از سر کوچه نون بگیر مادر
مهدی توپ را نگه داشته بود،دیگه ادامه نداد توپ را به هم تیمی اش پاس داد و دوید سمت نانوایی.
🌷شهید مهدی زین الدین🌷
⭕ @koolebar_germi