eitaa logo
کمیته خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
371 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3هزار ویدیو
866 فایل
┄┅═✧☫ کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی ، انگوت، موران ☫✧═┅┄ موسس : #علی_مرادی_کلان تاریخ تأسیس: ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ . شناسایی و جذب ،اطلاع رسانی برنامه ها . 👤ارتباط‌با‌ ادمین : @Alimoradikalan 🕊️ 🕊خــ♥️ـادم الشـَـہـیـد🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا... گاهی جهاد همین جا؛ مقاومت همین جا و روزی صدبار جان دادن از غصه‌ی مکر و تزویر خائن و دشمن داخلی معنا پیدا می‌کند... روح مرحوم دکتر زارعی شاد. به گردن همه انقلابی ها حق دارند، بقدر نفسی که زدند؛ توانی که گذاشتند و اشک های زلالی که ریختند در مصیبت برجام و گستاخی برجامیون... این روزهای سخت، حاصل نادید گرفتن دلواپسی همین دل سپردگان به آینده انقلاب است... به فاتحه و صلواتی یادشان را زنده کنیم. روحتون غرق آمرزش و نور نماینده انقلابی...
☘🦋 چندروز قبل تر سالگرد شهادت بود با دخترها برای گردش بیرون رفته بودیم پرسیدم "بچه ها حسن تهرانی مقدم رو میشناسید؟" گفتند نه... گفتم "از آدمهای مشهور کیارو میشناسید؟" گفتند "آنجلینا جولی"... گفتم "دانشمندان؟" گفتند "ادیسون و اینشتین ..." گفتم "ایرانی ها؟" گفتند "ابوعلی سینا" گفتم "امروزی ها؟"...نمیدانستند توقعی هم نداشتم از کجا باید بدانند! کدام رسانه و کدام آموزش و پرورش، دانشمندان ایرانی را به بچه ها معرفی کرده است!... برایشان گفتم که دانشمند موشکی بوده و اینکه امروز جایگاه موشکی ما در جهان کجاست بادی به غبغب انداختند که "ما فقط میخواهیم اول باشیم" گفتم "تلاش کنیم میشود" عکسش را نشان دادم یکی با همان یله گی رایج این نسل گفت "زشته خانوم..."! اول حالم گرفته شد از اهانت به کسی که برایم عزیز است اما بی تقصیرند و یاد نگرفته اند احترام گذاشتن را و مودب بودن را... گفتم "آنجلینا جولی قشنگه؟" گفتند "بلی" گفتم "کدومشون برای کشورمون و برای دنیا کاری کردند؟" فکر کردند و گفتند "خب معلومه دانشمنده..." آن روز بچه ها با حسن تهرانی مقدم آشنا شدند و برای اولین بار فهمیدند که دانشمندانی داشتیم و داریم... امروز خبر که آمد برایشان نوشتم "دکتر تهرانی مقدم یادتونه؟... امروز یک دانشمند بزرگ دیگه مونو ترور کردند" بچه ها به هم ریختند اسم و رسمش را پرسیدند ،گفتم... و گفتم "اگر مشکلاتی داریم برای همین هاست برای اینکه دشمن نمیذاره نفس بکشیم دانشمندامونو میزنه آدم بزرگامونو میزنه..." گفتم "این بار که خواستین مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل بگین محکم تر بگین بچه ها..." دست به دعا شده بودند که ایشان زنده بماند، دقایقی بعد که خبر شهادت رسید فضای گروه فضای گریه شده بود، دخترک خوش صدا نوشته بود "من خیلی دوستش داشتم" پری نوشته بود "خیلی بزرگ بود ایشون" و همه به نحوی محبتشان را نشان میدادند به کسی که تا دقایقی قبل نمی شناختند! و اتفاق قشنگ تر وقتی افتاد که دخترک شیطان ناگهان اسم گروه را به "دانشمندان کوچک" تغییر داد! نمی توانید تصور کنید چقدر این کار حال" بد" آن ساعت را "خوبتر" کرد، و یکی دیگر عکس گروه را تغییر داد یکی هم نوشت "بچه ها بیاین قول بدیم برای کشورمون مفید باشیم و از آمریکا و اسراییل انتقام بگیریم،هر کی هست بگه..." و بقیه شروع کردند به داوطلب شدن... پ.ن: بچه ها به فطرت نزدیکترند، اگر با پنهان کردن حقایق، به حقیقت جویی آنان ظلم نکنیم..
این شهید بخاطر حیا و حجاب خون داد.☝️ یکی از ابعاد مهم همین‌است که خطر بی تفاوتی نسبت به حجاب را جا بیندازیم، تا آنجایی که اگر حتی پای دین هم وسط نباشد، لااقل دختران و زنان ما، در چشم بودن به هرقیمتی و زننده و بی‌قید گشتن را ارزش ندانند که اگر چشم حقیقت بین را باز کنند، سخت نیست دیدن ملکوتِ زنی که زیبایی اندیشه دارد و زیبایی اندامش را به نمایش نمیگذارد. اگر گلوله‌های دشمن قـلب رزمندگان مقاومت را می‌شکافد، گلوله‌های جنگ نرم و ریختن قبح بدپوششی‌ دل هزاران جوان و ستون هزاران خانواده و پاکی چشم‌های هزاران مرد و مستوریِ هزاران زن را میشکافد و می‌کِشد و می‌کُشد... این علی ها همیشه جلو رفته‌اند تا ریشه غیرت در این خاک خشک نشود، درحالیکه محصول رسانه‌های غرب اینست که هرچه بی تفاوت تر و بی غیرت تر، روشن فکر تر!!! اما ای دختر ما‌، بانوی ما! حتی اگر کسانی تو را ملعبه میخواهند، تو راضی نباش عروسکِ بی قیمت چشم همگان باشی،چون آن ها که امروز برای رسیدن به جسم تو شاهرگ علی‌ها را میزنند، فردا یکی دیگر شاهرگ خوابشان را می‌زند، تا تو کنار بروی و خودش جایت را بگیرد! اینست چرخه تلخ بی‌حجابی...
و درختان و گل های بهاری، آیه‌های خدا روی زمین ‌‌اند، که تمام قد به افتخار پروردگارشان ایستاده‌اند...🍃♥️ ۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصر رسانه عصر فضای مجازی در یک جمله عصر اسراف وقت است... اگر به مفهومی به نام برکت که با چشم دیده نمیشود اما قلب دریافتش میکند و در زندگی منعکس می‌شود اعتقاد دارید، حتما بارها به این نتیجه رسیده اید که فارغ از تمام مزایای فضای مجازی و دستیابی آسان به اطلاعات که برایمان مفید بوده اما وقت گذاری بی چارچوب، برای دیدن فیلم‌ها، سریال‌ها بازی های اینترنتی، چت های بی پایان، جدل‌های بی حاصل، و فرورفتن در تبلیغات این پیج و سبک زندگی آن شاخ مجازی و... چقدر سایه‌ی بی برکتی در نمازمان، تمرکزمان، اخلاقمان و ارتباطاتمان و مهم تر از همه از دست رفتن گوهر قیمتی عمرمان که هر ثانیه‌اش طلاست، افتاده... عمر کوتاه است و چقدر کار بر زمین مانده داریم. لحظه ها را دریابیم، و بزرگترین تصمیم قرن برای ما، برکت دهی به اوقاتمان باشد که اگر شد پشت بندش بندگی و موفقیت های مادی و معنوی هم می‌آید وگرنه تا روز آخر هنوز اندرخم این پیج و در پیچ کوچه‌ی آن کانال و دیدن تکرار آن یکی فیلم و ... هستیم...
زمزمه‌ی این روزهام این جمله هست: "ای کاش مثل حاج قاسم به چشم امام زمانمون بیایم..." حالا هرکس در هر نقش و جنس و موقعیت و مهارتی که هست... ای کاش روزهای عمرم عرصه‌ی خدمت به امام عصرمان باشد... و الاّ ستاره هم بشویم، در بحث و درس و عنوان و مقام و هنر و کار و برو بیایمان اما نیت نزدیک شدن به امام زمان‌ نداشته باشیم هیچ نمی‌ارزد... هیچ... ای کاش بلد باشم مثل به چشم تو بیایم آقا...
بهار، یک جایی توی سر آدم است. دقیقا وقتی شروع می‌شود که آدم دنبال نقطه‌ای برای تغییر می‌گردد. لحظه‌ای که فکر می‌کند از اول فلان روز درس می‌خوانم، ورزش را شروع می‌کنم، دنبال کار دیگری می‌روم، عاشق می‌شوم! به خاطر همین، بعضی‌ها در سال چند بهار دارند، بعضی‌ها هر چند سال یک بهار دارند، و بعضی‌ها اصلا هیچ وقت بهار را نمی بینند؛ آنقدر که به خودشان و کارهایشان مطمئن‌اند. بهار همین لحظه است. همین لحظه که آدم می‌فهمد زندگی‌اش چیزی کم دارد. چیزی را باید جا به جا کند. چیزی را باید جلوی دست بگذارد. این بهار برای همه، یک پیغام بیشتر ندارد: بروید و برگ‌ها و گل ها و پرنده ها را ببینید، هیچ کدام چیزی که قبلا دیده بودید نیستند. هیچ کدام چیزی که قبلا از ما دیده‌اند نباشیم... یک روح روشن، یک بیان ناب، یک کلام امیدبخش، یک حس لطیف، یک ایمان محکم، یک علم نافع، یک قلب همدل به سال جدید تحویل دهیم... راستی آن نقطه‌ی شکفتن بهار در زوایای پنهان وجود ما چیست چه عادت نیکویی که با خود سال جدید آوردیم...؟؟؟
امشب به طواف دست‏های تو می‌‏آیم، ای کریم! دست‏هایی که زمین و زمان از روشنای پاک کرامتش بارها سیراب شده‌اند... همان دست‌هایی که جرعه‌ جرعه عشق بر لب‌های مردم کم صبر و خشمگین مینوشاند..ـ همان دست هایی که هرگاه کسی به محضرش دستی دراز کرد، خالی برنگشت... همان دست های همیشه سفره دار... ای اولین نور چشم حیدر! ای اولین میوه‌ی دل زهرا!... مخواه که دست خالی از پشت در خانه‌ی خشت و گلی اما باصفایت برگردیم. مگر شما نبودی که دو بار تمام آنچه را داشتی در راه خدا بخشیدی و سه بار دارایی‏ات را با مستمندان به دو نیم کردی؟! امشب من انسان عصر دویدن ها و نرسیدن ها، در شبی که نام تو را آنقدر به آغوش فشرده که ماه آسمانش کامل شده، به طواف دست‏های کریم تو آمده ام. راهم بده که سر سفره‌ی نان و نمک تو بنشینم. صدایم کن که در ماه خدا، ماه زهرا را صدا بزنم... دستم را بگیر ای کریم که دست هایم عطر حلم و صبر و آرامش بگیرد...
رفقا تروخدا بسه این همه دلخوری و کدورت و سنگینی و جدال و بحث با همدیگه. نصف وقتی که می شد برای لشکر امام زمان کار مفید و هدفمند کنیم، به بحث و جدل و دلخوری از همدیگه گذشت. نصف دیگه ی وقت به اثبات کردن اینکه در آن موضوع حق با ما بوده گذشت. بسه دیگه ترو خدا رفقا... وقت کمه! بخدا فرصت کوتاهه...چقدر جدل و دلخوری...کوتاه بیا، بگذر، نپیچ به هرچیزی...کارهای مهم تر داریم رفیق استراتژی جبهه حق همیشه باید این باشد که با در نظر گرفتن اختلاف سلیقه ها و پیش آمدن کدورت ها اصل هدف را رها نکند. شک نکنید پراکندگی دل ها موجب شکست میشود. امام زمان عزیزمان، ما را متحد و دلهایمان را نزدیک میخواهد. انتشار فقط با نام نویسنده و لینک ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به "علی اجتماعٍ مِن القلوب" به پذیرش برتری یا موفقیت هم‌فکرانمان به اتحاد حقیقی نه فقط در زبان و شعار نرسیده ایم، نرسیده ایم که هرکدام یک مَن بزرگ، برای اثبات حقانیت خودمان، و یک زبان گزنده برای تکفیر و تحقیر و نادید گرفتن آدمها و بر هم زدن جمع شان داریم... ابلیس ما جبهه حق شاید، فعال در حوزه‌ی شراب و قمار و دزدی از مال مردم نباشد، اما خودِ لامروّتش، وعده داده که با اختلاف، با نفرت، با تحمل نکردن همدیگر، با جمع را به هم زدن، با شعبه شعبه شدن، با هیچدام آن یکی را قبول نداشتن.... با تیغ زبان کشیدن روی همدیگر دل هایتان را از هم دور میکنم... پراکنده که شدید... کارتان زار است... کارم را پیش میبرم... روزی صدبار، لابلای لحظاتی که قلبمان از هم سنگین میشود، با خودمان تکرار کنیم: باید همدل باشیم تا بیاید... انتشار فقط با نام نویسنده ✅
هر شهیدی حتما یک عمر شهیدانه زندگی میکند که لایق شهادت می‌شود... شهادت را به اهل درد می‌دهند نه به بی دردها نه به بی تفاوت ها... و سوگند به ظهر روز دهم که ساعات پروازتان بود، ما همیشه از شما در خویش سوختن و روشنایی دادن به دیگران دیدیم... شهادت میدهم لابه لای خاطرات شما هرچه خواندم و نوشتم ندیدم و نشنیدم کسی بگوید لحظه ای خسته شدید و دست از جهاد برداشتید... قسم به ظهر روز دهم سالها بعد از جنگ میان خاک ها گشتید و گشتید تا پاره های دل این ملت را پیدا کنید و با هر شهیدی که با دست‌های خودتان از میان خاک درآوردید با اشک نجوای عشق گفتید و یکبار به شهادت رسیدید... سلام بر شما حاج محمود روزی که متولد شدید روزی که مبعوث شدید تا پیام‌آور پلاک‌های خاک‌ها باشید و روزی که به شهادت رسیدید... (دهم مهر ماه، سومین سالگرد شهادت فرمانده شهید تفحص حاج محمود توکلی) 🌐 کمیته خادم الشهداء شهرستان گرمی @khademine_koolebar_germi