eitaa logo
کوله بارخادم الشهداشهرستان هشترود
138 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
443 ویدیو
5 فایل
زنده نگه داشتن یادشهدا، کمترازشهادت نیست(امام خامنه ای) صفحه رسمی کوله بارشهرستان#هشترود زیرنظراستان آذربایجان شرقی ادمین کانال @khadem_shoohada313
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح ... لبخندِ شماست و آفتاب، از ڪرانہ ی لبانتان .... هـر روز طلوع مے ڪند بخندید .. ڪہ مشرقِ نگاهـتان ... دل مغربی‌ام را،آرام مےڪند @koolebar_hashtrood @koolebar_azsh
فاصله‌شان یک وجب است، ولادت تاشهادت رامیگویم اگراین یک وجب راباولایت پرکنی قطعاشهید خواهی شد. امروزداشتم به اسم شهیدگمنام فکرمیکردم. شهیدگمنام، یعنی یک قبرساده که فقط رویش نوشته فرزندروح الله... یعنی یک قبرکوچک که داخلش یک قهرمان پاک خوابیده اما بی نام. شهیدگمنام یعنی قبرخاک گرفته وبی رنگ ولعاب. شهیدگمنام یعنی مادر مادری که سرهرچهارهزار قبرگمنام گلزارراطی میکند به امیداینکه یکی ازآنهاپسرش باشد... شهیدگمنام یعنی بغض... یعنی یک پسر جوان که کلی آرزو داشت ولی نشد... نشد که به هیچ کدامشان برسد. یکروزرفت ودیگربرنگشت... وقتی هم که برگشت شدگمنام. شد شبیه مادرش زهراسلام الله علیها..وقتی ازکنارقبرشهیدگمنامی رد میشوی به این فکر کن که اون هم یک جوان بودعین توفقط گمشده ست. گمنامی یعنی درد. دردی شیرین.یعنی باعشق یکی شدن. یعنی اثبات اینکه ازهمه چیزت برای معشوقت گذشتی. یعنی فقط خدارادیدی ورضای اورا خواستی نه تعریف وتمجیدمردم را. گمنامی یعنی؛ ایکاش همه ی ما گمنام باشیم. @koolebar_hashtrood
در میان عاشقان عطر حضورت می‌رسد با ظهور اربعین بوی ظهورت می‌رسد.... اللهم عجل لوليک الفرج بحق سيدتنا الزينب علیها السلام صبحتون_مهدوی عاقبتتون_شهدایی @koolebar_hashtrood
شهید ‎احمدرضااحدی رتبه یک کنکور ۱۳۶۴: فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند. بعضی‌ها را آتش شرم و حسرت و افسوس می‌سوزاند و خاکستر می‌کند، در روز جزا نیاز به آتش دیگری ندارند!! ۱.آنان که در دنیا با تظاهر و ریا به دینداری برای خودشان اعتبار وشهرت و آبرویی نزد مردمان دست و پا کرده بودند! مواجهه اینان با خیل مریدان انگشت حیرت به دهان در روز «تبلی السرائر» تلخ و سخت و دیدنی است وقتی «پرده‌»ها از چهره حقیقی و وحشتناک مراد کنار می‌رود!! ۲.عالمان و مربیانی که شاگردانشان، درس‌ها و مواعظ آنان را بکار بستند اما خودشان، نه!!! شاگردان، به بهشت می‌روند و می‌بینند که استاد را به جهنم می‌برند!!! ۳.رزمندگانی که در میدان رزم و جهاد در زیر پرچم امام و راهبر حق حتی تا یک قدمی شهادت رفتند، دوستانِ همسنگرشان شهید و بهشتی شدند اما آنان‌ ماندند و بُریدند و آلوده شدند!! روزی که با با همرزمان شهید در دو راهی بهشت و جهنم چشم به چشم می‌شوند، از شعله های سوزان آتش شرم و حسرت خاکستر می‌شوند!! ما کجای کاریم!؟ جزء کدامین دسته ایم!؟ تا فرصتی هنوز باقی است جایگاه و موقعیت مان را بنگریم کاری کنیم و چاره‌ای بیندیشیم شهید اگر نشدیم، لااقل ادامه دهندگان راه شهیدان و پاسدار میراث و یادگاران سترگ آنان باشیم: اسلام،ایران،انقلاب اسلامی و... امامت و ولایت فقیه! حفظهم الله تعالی من بلیات الدهر و شرورها و اشرارها و هدانا و وفَّقنا و اقامنا و ایَّدنا لاستمرار طریقهم و محافظة میراثهم العظیمة آمین @koolebar_hashtrood
کار خاصی نیاز نیست بکنیم کافیه کارهای روزمره مون رو به خاطر خدا انجام بدیم اگه تو این کار زرنگ باشی شک نکن شهید بعدی تویی ... صبحتون شهدایی...... @koolebar_hashtrood
زخمي شده بود پايش را گچ گرفته بودند و توي بيمارستان مريوان بستري بود. بچه ها لباس‌هايش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباس هاي آن ها را بشويد. گفتم«برادر احمد،پاتون رو تازه گچ گرفتن اگه گچ خيس بشه، پاتون عفونت مي‌کنه.» گفت«هيچي نمي‌شه.» رفت توي حمام و لباس همه بچه ها را شست.نصف روز طول کشيد. گفتيم الآن تمام گچ نم برداشته و بايد عوضش کرد.اما يک قطره آب هم روي گچ نريخته بود. ميگفت«مال بيت المال بود،مواظب بودم خيس نشه.» @koolebar_hashtrood
میدونید ﺗﻮی ﺟﺒﻬﻪ، تعاﻭﻥ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ؟ ﻣﺤﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺳﺎﮎ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﯾﻪ ﭘﻼﮎ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﺮﻥ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ، ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﻌﺎﻭﻥ ﭘﻼﮎ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ، ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺷﺨﺼﯿﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﺪ !؟ ﺣﺪﻭﺩ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﮎ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯﻩ ﺩﺍﺧﻞ تعاون ﻣﻮﻧﺪﻩ !! ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ، ﻫﯿﭻ ﭘﻼﮐﯽ ﺑﺮﻧﮕﺸﺘﻪ ! ﺗﺎ ﻭﺳﺎﯾﻠﺶ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪﻥ...! ﯾﻌﻨﯽ @koolebar_hashtrood @koolebar_azsh
من شهید شدم تا راه کـربلا باز شود و شما در فردایی شیرین در حرم امام حسین علیه‌السلام به یاد شهدا (باشید) و به یاد شهدا بگریید. @koolebar_hashtrood @koolebar_azsh
دلم‌میخواهد‌آرام‌صدایت‌ڪنم 'اللّھُمَّ‌یَا‌شــٰاهدَڪُلِّ‌نَجوِٰ؎' یــٰار؎ام‌ڪن❕ @koolebar_hashtrood
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر شما آرزوتون چیه؟ ‌ کربلا رفتن امروز ما مدیون خون شهداست، مواظب باشیم روی خون پاک شهدا پا نگذاریم @koolebar_hashtrood @koolebar_azsh
مراقب باشیم ستون را گم نکنیم که بیراهه‌ها در کمین‌اند ... @koolebar_hashtrood @koolebar_azsh
انتشار برای نخستین بار! دستخط شهید مصطفی صدرزاده... دستور العملی که شهید صدرزاده برای نوع رفتار خودش با خانواده تنظیم کرده! ۱_با اعضای خانواده تمام احترام رعایت شود (در اوج محبت) ۲_باید حدقل هفته یک مرتبه برای همسر گل خریده شود ۳_ساعت خوابیدن و بیدار شدن همیشه باید یکی باشد ۴_لباس های شخصی خود را حدقل بشورم ۵_ظرف های داخل آشپزخانه به محض رویت باید شسته شود ۶_هرگونه ریخته و پاش در منزل باید به سرعت جمع آوری شود ۷_باید در خانه همیشه نان تازه باشد ۸_وضعیت لباس فرزند وهمسر باید کنترل شود و زمانی برای خرید ماهانه یا سالانه مشخص شود ۹_بخشی از حقوق به خود همسر داده شود ۱۰_به هیچ وجه سر همسر و فرزند نباید داد کشید ۱۱_دیدار پدر و مادر و فامیل بسیار حساب شده و طی زمان بندی باشد ۱۲_باید برنامه های منزل از یک هفته قبل تنظیم شود ۱۳_باید زمان تفریح همسر و فرزند کامل منظم و مشخص شده باشد @koolebar_hashtrood
نام آورِ بی نشان ما،بی نامست... از شهد شراب عشق، شیرین کامست... بر تارک او نوشته با خطی خوش... این دسته گل محمدی،"گمنامست" پنجشنبه و‌‌ یاد ‌شهدا با ذکر @koolebar_hashtrood @koolebar_azsh
32.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نزدیک اربعین،دل جامانده هاگرفت یک بینوابرای خودش ربناگرفت @koolebar_hashtrood
روایتی از همسر شهید: خداحافظی و عمل به قول آخرین باری که می‌خواست برود وقتی با بچه‌ها خداحافظی می‌کرد، بچه کوچکترم که سه سال و نیمش بود، نمی‌توانست از پدرش دل بکند. گریه می‌کرد که بابا نرو. آقا مهدی به او گفت: "بابا می‌خوام برم سربازای صدام رو بکشم" محسن می‌گفت: "اگه سربازای صدام رو بکشی اونوقت بچه‌هاشون بی‌بابا می‌شن.   منقلب شد و گفت: "می‌خوام خود صدام رو بکشم". می‌گفت: "بابا برام پفک بخر". می‌گفت: "چشم بابا برات خوراکی می‌خره". چند بار خداحافظی کرد و چند صد متر رفت و باز محسن صداش کرد و برگشت. بالاخره رفت.   روزی که خبر شهادتش را دادند، شبش خواب دیدم که مهدی آمده و محسن را بغل کرده و به شیرینی فروشی سر کوچه‌مان برده است. خیلی هم خوشحال است. دائم بچه را ناز می‌داد. برایش قاقالی خریده بود. یک خوراکی دست محسن داده بود. بقیه‌اش را به من داد و گفت: "این‌ها را بعدا به او بده". بعد هم محسن را به بغل من داد و گفت: "دارم می‌رم". محسن زد زیر گریه و گفت: "بابا نرو"... و از گریه محسن بیدار شدم. همان روز تشییع این خواب را دیدم.   او به قولی که به محسن داده بود، عمل کرد. شادی روح همه شهدا صلوات... شهید @koolebar_hashtrood