eitaa logo
کوله بار خادم الشهدای شهرستان خداآفرین
112 دنبال‌کننده
379 عکس
98 ویدیو
14 فایل
خدایــــا توفیق هدایـت در راه ومنـش شهـداء را عطــــــا فرمـا و مـارا جـزء ادامــه دهندگـان راه شهـادت و ولایـت قـرار بـده.. ارتباط با ادمین: @koolebar_shohada @koolebar_khodaafarin #طرح_ثامن #ناحیه_خداآفرین #حوزه_سیدالشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
نقاشی: روز کتاب، کتابخوانی کاری از دانش آموز زهرا ساجد 1401/8/24 🔸مدیر مدرسه؛خانم عبدیان 🏠مدرسه زینبیه بسطاملو اداره اموزش و پرورش مستقر در کلیبر
گفتم کجا گفتا به خون گفتم چه وقت گفتا کنون گفتم سبب گفتا جنون گفتم نرو خندید و رفت... خندید و رفت... خندید و رفت 🥀 🌹 🕊
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی، پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت… شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمی داند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد. بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی حتی لیاقت بندگی خدا را نداشتم، آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟ پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟ شیطان پاسخ داد: زیرا می دانستم که از نسل او، چون تویی به وجود می آید. ✍زهرا ساجد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍂🍁عده اي مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.🍂🍁 ✍زهرا ساجد
⤴️ هفده‌ساله بود که می‌دیدم تا دیروقت بیدار است، پاسی از نیمه شب گذشت و صدای زمزمه‌های مناجاتش هنوز به گوش می‌رسید ... شهید سیدیحیی براتی🌷 🌙 ✍زهرا ساجد
♦️امام حسن مجتبي عليه السلام فرمودند: 🔹هلاكت و نابودي دين و ايمان هر شخص در سه چيز است: ▪️تكبّر ▪️حرص ▪️حسد 🔺تكبّر سبب نابودي دين و ايمان شخص مي‌باشد و به وسيله تكبّر شيطان با آن همه عبادت ملعون گرديد. 🔺حرص و طمع دشمن شخصيّت انسان است، همان طوري كه حضرت آدم عليه السلام به وسيله آن از بهشت خارج شد. 🔺حسد سبب همه خلاف‌ها و زشتي‌ها است و به همان جهت قابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند. 📚اعيان الشّيعة، ج ۱، ✍زهرا ساجد
الم یعلم بان الله یری ✍آیت الله (ره):تقوا یعنی اگر یک هفته مخفیانه از همه‌ی کارهای ما فیلم گرفتند و گفتند اعمال هفته‌ی گذشته‌ات در تلویزیون پخش شده،ناراحت نشویم. ✍زهرا ساجد
🌹بیرون از سنگر خوابیده بود!! ممکن بود براثر اصابت خمپاره‌های دشمن آسیبی به او برسه ، بیدارش کردم و گفتم حاجی چرا اینجا خوابیده‌ای؟! وقتی بیدار شد سوالم رو با این قطعه شعر جواب داد : گر نگه‌دار من آن است که می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد... شهید_سیدمحمدرضا_دستواره
✨﷽✨ 🌼 پند یک پدر پیر در حال مرگ به فرزندش: ✍منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن《همه رهگذرند》 زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند《مراقب حرفهایت باش》 به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت《گذشت داشته باش》 گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد《خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن》 قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش. ✍زهرا ساجد ‎
✳️درس ١ انسان های بزرگ زودتر از دیگران سلام می دهند انسان های متوسط در سلام کردن عجله ای ندارند انسان های کوچک اما منتظرند دیگران به آن ها سلام کنند ✳️درس ٢ انسان های بزرگ اول فکر می کنند، بعد حرف می زنند. انسان های متوسط اول حرف می زنند، بعد فکر می کنند انسان های کوچک اصلا فکر نمی کنندا ✳️درس ٣ انسان های بزرگ بدی های دیگران را فراموش می کنند انسان های متوسط خوبی های دیگران را فراموش می کنند انسان های کوچک قبول ندارند که چیزی را فراموش می کنند. ✳️درس ۴ انسان های بزرگ انتقادپذیرند انسان های متوسط انتقاد گریزند انسان های کوچک انتقاد ستیزند. ✳️درس ۵ انسان های بزرگ اشتباهات خود را جبران می کنند انسان های متوسط اشتباهات خود را تکرار می کنند انسان های کوچک اصلا قبول ندارند که در زندگی اشتباه می کنند. ✳️درس ۶ انسان های بزرگ به فکر حفظ جایگاه دیگران هستند انسان های متوسط فقط به فکر حفظ جایگاه خود هستند انسان های کوچک به فکر نابودی جایگاه دیگران هستند. ✳️درس ٧ انسان های بزرگ به فکر جلب رضایت خداوند متعال هستند انسان های متوسط به فکر جلب رضایت مردم هستند انسان های کوچک آنقدر از خود راضی اند که هیچ کس از آن ها راضی نیست. ✳️درس ٨ انسان های بزرگ خواسته‌های دیگران را تامین می‌کنند انسان های متوسط تقاضای تامین خواسته هایشان را توسط دیگران دارند. انسان های کوچک خواسته هایشان را به دیگران تحمیل می کنند. ✳️درس ٩ انسان های بزرگ برای احقاق حقوق دیگران می کوشند. انسان های متوسط فقط برای اثبات حقوق خود تلاش می کنند. انسان های کوچک اما انگار فقط در تضییع حقوق دیگران پافشاری می کنند. ✳️درس ١٠ انسان‌های خوب کارشان را خوب انجام می دهند، اگرچه تشویق نشوند. انسان های متوسط بشرط تشویق، کارشان را خوب انجام می دهند انسان های کوچک اما تا تنبیه نشوند، کارشان را درست انجام نمی دهند.
✨﷽✨ 🔴 .پندانه_يكی‌همیشه‌مارامی‌بيند. ✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: بیا با هم برویم از میوه‌های درخت فلان باغ دزدی کنیم.پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با اینکه پسر می‌دانست این کار زشت و ناپسند است ولی نمی‌خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند. پدر گفت: پسرم ! من برای‌ میوه‌ چیدن‌ بالای‌ درخت می‌روم و تو پایین درخت‌ مواظب باش و به‌ اطراف نگاه کن. اگر کسی ما را دید ،مرا خبر بده. فرزندپای درخت ایستادوپدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد.بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان،یکی ما را می‌بیند.پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید:آن کس که ما را می‌بیند کیست؟ فرزنددرجواب گفت:« ؛ آيا او نمی‌داند كه خداوند همه اعمالش را می‌‏بيند؟!»(علق:14) پدراز سخن پسرشرمنده شدو پس ازآن‌دیگر دزدی‌ نکرد !خیلی از اعمال ما مانند:غیبت، تهمت و .... هم به اندازه‌ی دزدی وچه‌ بسا بیشتر قبیح و زشت است. اما چون مثل:دزدی در ذهن ما جلوه بدی از آن شکل نگرفته، بدون توجه به اینکه یک نفر نظاره‌گر رفتار ماست. هم‌چنان آن را ادامه می‌دهیم. 🌿💫🌺🌿💫🌺🌿💫🌺🌿 ✍زهرا ساجد
📓عارفی را در اواخر عمر به جنون متهم کردند و خانه‌نشین شد. ✍🏻روزی چند تن از دوستان به ملاقات او آمدند تا او را نصیحت کنند. عارف سنگی برداشت و سوی هر کدام پرتاب کرد. اما سنگ‌ها از بیخ گوش‌شان گذشت ولی به‌ آنان نخورد و همه دوستان فرار کردند. عارف گفت: بروید که شما دوستانِ خودتان هستید و نه دوستانِ من!!! که تحمل دردِ خوردنِ سنگِ کوچکی از مرا نداشتید. دوست من خداست که این همه نافرمانی او را کردم و سنگ انداختم و با گناهانم آزارش دادم، اما او باز مرا از خود نراند. و زمانی‌که نیت کردم به شما سنگ بزنم، از او خواستم سنگ‌ها را از شما دور کند، او دوستی خود را با من ترک نکرد و سنگ‌ها به شما نخورد. بروید که من دوست خود را پیدا کرده‌ام و او را شاکرم مرا در چشم شما دیوانه‌ای نشان می‌دهد تا شما را از من دور کند تا همیشه با خودش باشم. ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✍زهرا ساجد