🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#وقتی_پیامپی_همراه_رزمندهها_منفجر_شد...!!
🌷....مجروحان زیاد شده بودند و وضع اکثرشان بسیار وخیم بود. نمیدانستیم چیکار کنیم که یکی از بچههای لشکر ۲۵ کربلا از راه رسید، میخواست یک پی.ام.پی را عقب ببرد. کار بسیار خطرناکی میکرد، اما چارهای هم نبود. زخمیها را در پی.ام.پی جا دادیم و دست به دعا برداشتیم که سالم رد شوند. از آنجا تا انتهای سه راه بیست دقیقه راه بود. پی.ام.پی رفت و در پیچ جاده از چشم ما دور شد....
🌷توسط بیسیم با غیاثی تماس گرفتم که یک پی.ام.پی پُر از مجروح میآید. نیم ساعت بعد تماس گرفت که هنوز نیامده. از طرف سه راهی دودی بلند میشد، قلبم تکان خورد. زیر آتش شدید با یکی دو نفر از بچهها به سمت دود حرکت کردیم. وقتی رسیدیم، دیدیم که پی.ام.پی گیر کرده و بر اثر اصابت توپ تانک منفجر شده است.
🌷توی خود پی.ام.پی مهمات بود و انفجار خود آنها باعث شده بود که بچهها تکه پاره شوند. غمگین و افسرده با چشمانی اشک بار برگشتیم. دو روز بعد وقتی به طرف پی.ام.پی حرکت کردیم و داخل آن را از نظر گذراندیم، آنچه باقی مانده بود اسکلت بچهها بود و پلاک روی گردنشان.
📚 کتاب "شانههای زخمی خاکریز"
❌️❌️ امنیت اتفاقی نیست!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
🌹@koolebar_tabriz
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#شهيد_كربلايى_بدنش_را_برهنه_كرد ....
🌷پدر شهید غلامرضا زمانیان نقل می کرد که: قبل از عملیات بدر غلامرضا جلو من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت: نگاه کنید! دیگر این جسم را نخواهید دید. همان طور شد و در عمليات بدر مفقود گردید. پدر شهید اضافه کرد: دوازده سال در انتظار بودم و با هر زنگ درب منزل می دویدم تا اگر او برگشته باشد اولین کسی باشم که او را می بینم. تا اينكه یک روز خبر بازگشت او را دادند ....
🌷فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود كه مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت. در نزد ما رسم است بعد از دفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد مردم در تشیع جنازه او با شكوه شرکت کردند.
🌷شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند.
گفتم: چه کار می کنید؟
گفتند: مأمور هستیم او را به کربلا ببریم.
گفتم: من دوازده سال منتظر بودم چرا او را آوردید؟
گفتند: مأموريت داریم و يك فرد نورانی را نشان من دادند. عرض کردم: آقا! این فرزند من است.
فرمود: باید به کربلا برود. او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم.
🌷پدر شهید از خواب بیدار می شود با هماهنگى و اجازه، نبش قبر صورت می گیرد می بينند، خبری از جمجمه شهید نیست و شهيد به کربلا منتقل شده است!!!
راوی: پدر شهید غلامرضا زمانیان
📚 به نقل از سایت افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
Koolebar_tabriz