هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
کجا میرید کربلا !
روزی که امام خندید...
پسر حاجی بخشی تعریف میکرد :
توی یکی از دیدارها که رزمندهها خدمت امام رفته بودند من هم همراه پدرم بودم؛ توی حسینیه جماران مملو از جمعیت بود، امام وارد حسینیه شد و همه ایستاده شعار میدادند و امام هم دستش رو برای رزمندهها تکون میداد. امام روی صندلی نشست و قبل از اینکه صحبتهاش رو شروع کنه حاجی بخشی از جا بلند شد و شروع کرد شعار دادن :
ماشاالله ... حزبالله
بسیجیها... حزبالله
سپاهیا... حزبالله
ارتشیها ...حزبالله
و همهی حسینیه به وجد اومد
و امام هم از اون بالا به جمعیت نگاه میکرد.
حاجی گفت:کجا میرید؛ همه گفتند: کربلا
حاجی گفت:باکی میرید، همه گفتند: روحالله
حاجی گفت: مارو هم ببرید
همه یک صدا گفتند جا نداریم :)
اینجا بود امام عزیز شروع کردن خندیدن
و حاجی بخشی هم رو به امام درحالیکه
دست به محاسن سفیدش میکشید
گفت: آقاجان ببین این جوونها
منِ پیرمرد رو اذیت میکنند....
در این روزهای باقیمانده تا اربعین
یاد همهی راهیان کربلا و یاد أبوالشهداء
مرحوم حاج ذبیحالله بخشی گرامیباد.
#نایب_الزیاره_باشیم
#روحشان_شاد_باصلوات
💠 @bank_aks