💠| یــادت باشد
#Part_1
"فرزانه! اون روزی که تو جواب رد دادی، من حمید رو دیدم. وقتی شنید تو بهش جواب رد دادی، رنگش عوض شد! خیلی دوستت داره....
به شوخی گفتم : « ننه باور نکن، جوونای امروزی صبح عاشق میشن شب یادشون میره!» گفت : « دختر! من این موها رو توی آسیاب سفید نکردم. می دونم حمید خاطرخواهته. توی خونه اسمت رو می بریم لبش قرمز میشه. الان که سعید نامزد کرده، حمید تنها مونده. از خر شیطون پیاده شو . جواب بله رو بده. حمید پسر خوبیه.» از قدیم در خانهٔ عمه همین حرف بود. بحث ازدواج دوقلوهای عمه که پیش می آمد. همه می گفتند:« باید برای سعید دنبال دختر خوب باشیم، وگرنه تکلیف حمید که مشخصه؛ دختر سرهنگ رو می خواد.»
می خواستم بحث را عوض کنم. گفتم :« باشه ننه قبول! حالا بیا حرف خودمون رو بزنیم. یه قصهٔ عزیز و نگار تعریف کن. دلم برای قدیما که دورهم می نشستیم و قصه می گفتی تنگ شده»، ولی ننه بد پیله کرده بود. بعد از جواب منفی به خواستگاری، تنها کسی که در این مورد حرف می زد ننه بود. بالاخره دوست داشت نوه هایش به هم برسند و این وصلت پا بگیرد. روزی نبود که از حمید پیش من حرف نزند.
داخل حیاط خودم را مشغول کتاب کرده بودم که ننه صدایم کرد، بعد هم از بالکن عکس حمید را نشانم داد و گفت:" فرازنه! می بینی چه پسر خوش قد و بالایی شده؟ رنگ چشاشو ببین چقدر خوشگله! به نظرم شما خیلی بهم میاین. آرزومه عروسی شما دو تا رو ببینم." عکس نوه هایش را در کیف پولش گذاشته بود. از حمید همان عکس را داشت که قبل رفتن به کربلا برای پاسپورت انداخته بود.
از خجالت سرخ و سفید شدم، انداختم به فاز شوخی و گفتم:" آره ننه، خیلی خوشگله. اصلاً اسمش رو بجای حمید باید یوزارسیف میذاشتن!
•♡• #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج •♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 نه به کلاه ایمنی اجباری!
از خانما پرسیدیم به کمپین نه به کلاه ایمنی اجباری میپیوندید؟
جوابا غافلگیرکننده بود😉
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
یه خبر خوش برای کوثری های عزیز❤️
رمان قشنگمون شروع شد
که امیدوارم مورد پسندتون واقع بشه🌹
یک رمان متفاوت عاشقانه است
دوجوان دهه هفتادی
بزن رو لینک و رمان رو دنبال کن👇👇👇
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
➖⃟🤍••
🔰 #توئیت | آزادی به سبک مجاهدین خلق!!
♨️ توئیت #حجت_الاسلام_راجی در پاسخ به توئیت مریم رجوی درخصوص #اجبار در جمهوری اسلامی!
@roshana_esfahan
باسمه تعالی
آمریکا دشمن مشترک ما و شماست:👇👇
خاطرهای از شهید سر لشکر منصور ستاری🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
نوعی سیستم جدید برای نیروی هوایی از چین خریداری شده بود و برای راه اندازی آن تعدادی متخصص از آن کشور به ایران آمده بودند. از تیمسار ستاری خواستیم چند دقیقه ای برای آنان صحبت کند. تیمسار آن قدر مسلط به زبان انگلیسی سخنرانی کردند که تعجب حاضرین را بر انگیختند.
تیمسار خطاب به چینی ها گفتند : " یادتان باشد که شما نیامده اید، متخصصان ما را آموزش بدهید! شما آمده اید از اینها یاد بگیرید و اگر کشور شما این سیستم را به ما داده است ، اولا به این علت است که هواپیمایی که بتواند این سیستم را حمل کند در چین وجود ندارد. ثانیا خلبانانی مثل خلبانان ما جسور و با تجربه و شجاع نداشتید . ثالثا پرسنل فنی شما مانند پرسنل ما با تجربه و کار کشته نیستند... یادتان باشد آمریکا دشمن مشترک ایران و چین است و ما و شما یک طرف دیوار هستیم و آمریکا طرف دیگر آن . بنابراین بیایید اطلاعاتمان را درست مبادله کنیم تا دشمن سود نبرد".👌🍀👌
پس از سخنرانی تیمسار ، مسئول گروه چینی به دفترم آمد و گفت : ایشان فرمانده بودند یا یک پروفسور !؟
گفتم چطور ؟ گفت : من بیشتر کشورهای دنیا رفته ام اما این طور فرمانده نیرو ندیده ام که این قدر اطلاعات وسیع داشته باشد.
چند روز بعد از این مراسم ، تیمسار ستاری به فیض شهادت نائل آمد و همین گروه چینی در مراسم تشییع پیکرش شرکت کردند و حتی تعدادی خانم چینی در بین این افراد بودند که با حجاب اسلامی و دسته گل به تشییع پیکر تیمسار ستاری آمده بودند و اشک می ریختند.🌹🌷🌿🌹🌷🌺🌸☘
منبع : کتاب پاکباز عرصه عشق، انتشارات عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش
✍ امراله عباسی- ناحیه درچه
به کودکان خود کمک کنید تا احساسات خود را درک کنند. کودکان نیاز دارند احساساتشان مورد پذیرش و احترام قرار بگیرد. بعنوان مثال 👇
1. شما می توانید با توجه و آرامش کامل به حرف های کودک گوش دهید.
2. شما میتوانید احساسات کودکتان را با کلمهای تایید کنید. "آه. راستی! متوجه هستم."
3. شما میتوانید به احساسات آنها نامی بدهید. "به نظرم این کار بینتیجه است"
4.شما می توانید آرزوهای آنان را به طور خیالی برآورده کنید. "کاشکی میتونستم همین حالا یک عروسک بزرگ برات حاضر کنم"
🌈🐞🐜🐌💦🌤🌊🐛🦋🌈
🐝 🐝
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
قصه ها از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی می توانند کمک کننده باشند و بسیاری از مقررات، هنجار های اجتماعی و دستور العمل های زندگی را در قالب قصه به بچهها آموزش دهند.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز اومدم این مدل مرغ رو آموزش بدم که اگه دوست داشتین برای شام درست کنید.
.
مرغ رو با نمک.زردچوبه.فلفل یا پاپریکا و آبلیمو و پیاز مزه دار کنید.
اون موادم که برای طعم گرفتن مجدد هنگام سرخ شدن مرغ ها هستش.
الان حتما میگین با کیسه گذاشته تو فر و سرطان زا هست و از این چیزا.اینا کیسه های مخصوص فر هست به اسم تنورک که وقتی مواد رو توش گذاشتین چندتا سوراخ ریز روش بزنین که هوا توش جریان داشته باشه.اگرم از این کیسه ها پیدا نکردین.میتونین از فویل استفاده کنید و جوجه ها رو توی سینی فر بزارین و روش رو فویل بزارین.
اگر کلا نخواستین از فر استفاده کنید هم میتونید روی گاز با حرارت کم سرخشون کنید.
دیگه فکر کنم نکته ای نمونده باسه نوش جان.
آها راستی اون سیب زمینی ها رو هم بد نیست طعم دار بشن.
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
💠| یــادت باشد
#Part_2
عکسشو بذار توی جیبت،شش دونگ حواستم جمع باشه که کسی عکس رو ندزده !"همین طوری شوخی می کردیم و می خندیدیم، ولی مطمئن بودم ننه ول کن معامله نیست و تا ما را به هم نرساند،آرام نمی گیرد. هنوز ننه از بالکن نرفته بود که پدرم با یک لیوانچای تازه دم به حیاط آمد .ننه گفت:" من که زورم به دخترت نمیرسه،خودت باهاش حرف بزن ببین می تونی راضیش کنی؟" پدر و مادرم با اینکه دوست داشتند حمید دامادشان شود،اما تصمیم گیری در این موضوع را به خودم سپرده بودند.پدرم لیوان چای را کنار گذاشت و گفت :"فرزانه!من تورو بزرگ کردم. روحیاتت رو می شناسم،می دونم با هر پسری نمی تونی زندگی کنی. حمید رو هم مثل کف دست می شناسم!هم خواهر زادمه،هم همکارم. چند ساله توی باشگاه باهم مربی گری میکنیم. به نظرم شما دوتا برای هم ساخته شدین،چرا ردش کردی؟"سعی کردم پدرم را قانع کنم. گفتم:" بحث من اصلا حمید آقا نیست. کلا برای ازدواج آمادگی ندارم؛چه با حمید آقا چه با هر کس دیگه.من هنوز نتونستم با مسئلهی زندگی مشترک کنار بیام.برای یه دختر دههٔ هفتادی هنوز خیلی زوده. اجازه بدین نتیجه کنکور مشخص بشه،بعد سر فرصت بشینیم صحبت کنیم ببینیم چکار میشه کرد." چند ماه بعد این ماجراها عمو نقی بیست و دوم خرداد از مکه برگشته بود. دعوتی داشتیم و به همهی فامیل ولیمه داد. وقتی داشتم از پله های تالار بالا می رفتم. انگار در دلم رخت می شستند. اضطراب شدیدی داشتم. منتظر بودم به خاطر جواب منفی ای که داده بودم عمه یا دختر عمه هایم با من سرسنگین باشند ولی اصلا این طور نبود .
•♡• #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج •♡•
تزریق حس امنیت به کودک:
«من اینجا هستم و بغلت می كنم»
«من اینجا هستم، كنار تو و نمی گذارم آسیب ببینی»
«من اینجا هستم و صدایت را می شنوم، خواسته ات را به من بگو، لازم نیست جیغ بكشی و گریه كنی تا توجه ام را جلب كنی»
«من اینجا هستم و تو آرام باش»
«من اینجا هستم و می توانی روی من حساب كنی».
👈این جمله ها نمونه هایی از حرف هایی هستند كه حس امنیت را به كودك شما تزریق می كند.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
كودكان عاشق بازي كردن با وسايل آشپزخانه هستند، بايد كابينت يخچال و اجاق گاز امن براي رفت و امد كودك باشد. در دستشويي، پودر لباس شويي صابون خمير دندان و دستمال كاغذي از دسترس كودك خارج باشد.
كودكان دانشمندان كوچكي هستند كه بايد محل زندگي خود را كشف كنند. هنگامي كه خرابكاري ميكنند يادتان باشد كه اين شما بوديد كه فراموش كرده ايد محيط را امن نگه داريد.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
🌹
#سیاست_همسرداری
🍃 هنگام غم و شادی در كنار هم باشید و در گوش یكدیگر سخنان دلنشین زمزمه كنید و یكدیگر را نوازش كنید.
👈 با یکدیگر صادق باشید
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
⭐️
💍⭐️
💞💍⭐️
#املت_نخود_فرنگی
🔷مواد لازم
🔹نخود فرنگی پخته یا نیمه آماده 1 لیوان
🔹تخم مرغ 4 عدد
🔹نمک و فلفل مقدار لازم
♨️طرز تهیه
1. داخل ماهیتابه مقداری روغن بریزید و روی حرارت متوسط قرار دهید تا داغ شود ، تخم مرغ ها را داخل کاسه ای بشکنید، نمک و فلفل اضافه کنید و کمی با چنگال بزنید تا تخم مرغ ها کف کنند سپس داخل ماهیتابه بریزید و پخش کنید.
2. نخود فرنگی های پخته را روی تخم مرغ ها بریزید و کمی تکان دهید ، صبر کنید تا املت خودش را بگیرد ، املت را تا نیمه تا کنید و پس از اینکه یک طرف طلایی شود برگردانید تا طرف دیگر نیز طلایی شود سپس سرو کنید.
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
امام باقر عليه السلام:
وَاللَّهِ، ما تَرَكَ اللَّهُ أرضاً مُنذُ قُبِضَ آدَمُ عليه السلام إلّا وفيها إمامٌ يُهتَدى بِهِ إلَى اللَّهِ، وهُوَ حُجَّتُهُ عَلى عِبادِهِ، ولا تَبقَى الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ حُجَّةٍ للَّهِِ عَلى عِبادِهِ
به خدا سوگند، خداوند از هنگامى كه آدم عليه السلام را قبض روح كرد، زمين را بدون امامى كه با او به خدا ره جويند، رها نكرد و او حجّت بر بندگان خداست و زمين، بدون امامى كه حجّت خدا بر بندگانش باشد، باقى نمىماند
الكافی جلد1 صفحه179
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
🔴 #افکار_اکسیژنی
💠 مردی شبی را در خانهای روستایی میگذراند. پنجرههای اتاق باز نمیشد. نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمیتوانست آن را باز کند. با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید. صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همهی شب، پنجره بسته بوده است!
💠 او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود!!
💠 افکار از جنس انرژیاند و انرژی، کار انجام میدهد. در زندگی همیشه مثبتاندیش باشید.
💠 با افکار مثبت و شکرگزاری، زندگی را برای خود بهشت کنید و از آن لذت ببرید.
🆔 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺💐دعـوت آقـا دامـاد و عـروس خـانم از حضـرت امـام رضـا [علیه السلام] بـرای شـرکت در جـشن عقدشـان و ادامـهی ماجـرا...
حتما تا آخر ببینید..
عجب گروه ارکستی. 😋 خدا نصیب هممون کنه☺️🌹
پیشنهاد دانلود
#همه_خادم_الرضاییم.
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم از دهه نودیامون
نبینی ضرر کردی
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
یـــــہدُخـتَـــــرِمحجبہــ✨ــزیبایـۍشچــــادرشہ✌️🏼♥️..
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
💠| یــادت باشد
#Part_3
همه چیز عادی بود. رفتارشان مثل همیشه گرم و با محبت بود. انگار نه انگار که صحبتی شده و من جواب رد دادم. روزهای سخت و پراسترس کنکور بالاخره تمام شد...
دیدن نتیجه ی قبولی در دانشگاه می توانست خوشحال کننده ترین خبر برایم باشد با قبولی در دانشگاه علوم پزشکی قزوین نفس راحتی کشیدم. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم چون نتیجه ی یک سال تلاشم را گرفته بودم. پدر و مادرم هم خیلی خوشحال بودند.
از اینکه توانسته بودم رو سفیدشان کنم، احساس خوبی داشتم. هنوز شیرینی قبولی دانشگاه را درست مزه مزه نکرده بودم که خواستگاری های با واسطه و بی واسطه شروع شد. به هیچ کدامشان نمی توانستم حتی فکر کنم.مادرم در کار من مانده بود، می پرسید :
"چرا هیچ کدوم رو قبول نمی کنی؟ برای چی همه ی خواستگار ها رو رد می کنی؟" این بلاتکلیفی اذیتم می کرد. نمی دانستم باید چکار بکنم. بعد از اعلام نتایج کنکور، تازه فرصت کرده بودم اتاقم را مرتب کنم.
کتاب های درسی را یک طرف چیدم. کتابخانه را که مرتب می کردم، چشمم به کتاب(نیمه ی پنهان ماه) افتاد؛ روایت زندگی شهید(محمد ابراهیم همت) از زبان همسر. خاطراتش همیشه برایم جالب و خواندنی بود؛ روایتی که از عشقی ماندگار بین سردار خیبر و همسرش خبر می داد. کتاب را که مرور می کردم. به خاطره ای رسیدم که همسر شهید نیت کرده بود چهل روز روزه بگیرد، به اهل بیت (علیه السلام) متوسل بشود و بعد از این چله به اولین خواستگارش جواب مثبت بدهد. خواندن این خاطره کلید گمشده ی سردرگمی های من در این چند هفته شد ....
پیش خودم گفتم من هم مثل همسر شهید همت نیت میکنم .
حساب و کتاب کردم،دیدم چهل روز روزه،آن هم با این گرمای تابستان خیلی زیاد است،حدس زدم احتمالاً همسر شهید در زمستان چنین نذری کرده باشد!
تصمیم گرفتم به جای روزه،چهل روز دعای توسل بخوانم به این نیت که《از این وضعیت خارج بشوم،هر چه که خیر است همان اتفاق بیفتد و آن کسی که خدا دوست دارد نصیبم بشود》.
از همان روز نذرم را شروع کردم.هیچ کس از عهد من با خبر نبود؛ حتی مادرم. هر روز بعد از نماز مغرب و عشاء دعای توسل می خواندم و امید وار بودم خود ائمه کمک حالم باشند ...
•♡• #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج •♡•