h.kosar.varamin@gmail.com
اطلاعیه
طلاب محترمی که پایان نامه ی خود را دفاع نموده و همچنین عزیزانی که مقالات پایانی آنها ارزیابی گردیده است هرچه سریعتر دو فایل ورد و پی دی ا ف را به ایمیل حوزه ارسال کنند. باتشکر
حوزه علمیه کوثر
منوی شهید مطهری در پایگاه مطالعات انقلاب اسلامی @kosar_varamin
منوی شهید مطهری در پایگاه مطالعات انقلاب اسلامی.doc
حجم:
396.3K
منوی شهید مطهری در پایگاه مطالعات انقلاب اسلامی
@kosar_varamin
🌷#شهید_عباس_آبیاری🌷
شهید جاویدالاثر ، مدافع حریم اهل بیت سلام الله🌹«عباس آبیاری»🌹 متولد ۸ دی ماه سال ۷۰ که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حریم و حرم اهلبیت(س) راهی سوریه شد.
✨بسیجی #شهید مدافع حرم 🌹«عباس آبیاری» 🌹قهرمان رشته رزمی هاپکیدو 😍بود.
✨ اما او به قهرمانی در این دنیا بسنده نکرد و حکم اصلی قهرمانی را از صاحب اسمش حضرت عباس(ع) و در دفاع از حریم عقیله بنیهاشم گرفت.
دو سال بیوقفه پیگیر کارهای رفتنش بود و در نهایت وقتی اربعین سال ۹۴ به کربلا میرود، کنار ضریح منور قمر بنیهاشم درد دل میکند و از علمدار کربلا میخواهد مقدمات دفاع از حرم خواهرش را نصیب او کند و همانجا نذر آب میکند.
✨عباس ۴۶ روز آب خالص نمیخورد تا روزی که برای دفاع و زیارت به حرم حضرت زینب(س) میرود. بعد از دلاوریهای بسیار سرانجام چند روز بعد از پانهادن در ۲۴ سالگی، مدال شهادت را دریافت میکند.
✨و در ۲۱ دی ماه سال ۹۴ به دست تروریستهای تکفیری در خانطومان به قافله شهدا میپیوندد.
تروریستهای داعشی که تاب دلاوریهای این جوان را نداشتند
🕊🕊 پیکر او را به اسارت گرفته و اربا اربا میکنند و در نهایت بعد از چندین ماه در مبادلهای بخش کوچکی از بدن را تحویل میدهند.😭🕊🕊
@kosar_varamin
www.ketabdownload.com - ParhizgarPART-11 (parhizgar).mp3
زمان:
حجم:
12.82M
🍃•🍃•🍃•🍃
🌱 #جزء_یازدهم قرآن کریم
🌱 ترتیل استاد پرهیزکار
🕊به نیابت از شهید
🌹#شهید_عباس_آبیاری🌹 و
به نیت آزادی اسرای بی گناه دربند 🕊
@kosar_varamin
حوزه علمیه کوثر
دعای روز یازدهم ماه مبارک #رمضان @kosar_varamin
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی خدا عاشق❤️ بنده اش بشه چی می شه ؟؟
#شیخ_حسین_انصاریان
@kosar_varamin
هدایت شده از 🌷دفتری در قاب شیشه ای🌷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پستوی توبه
پدرم ما را درّ و گوهرهای زندگی خود میدانست و همیشه میگفت: دُرّ را نمیشود گذاشت جلوی چشم مردم! یک جادرّ خوب باید داشته باشید.
پدرم اینقدر ما را دردانه خواند که زود برای خودمان جادُرّی خریدیم و زود چادری شدیم. همانطور که زود روزه گرفتیم، خیلی زودتر از سن تکلیفمان. نه! نه به خاطر ثوابش و نه به خاطر فهم روزه و ماه رمضان! قضیه اینها نبود. ما بیشتر ذوق فهم کلهگنجشگی را داشتیم و بین خوردن، نخوردنهامان پی گنجشک خیالات کودکانهمان بودیم. میخواستیم دستمان بیاید جیکجیک این زبانبسته کجای گرسنگی و تشنگی ماست! گرسنگی اما فقط ما را میکشاند به قارقار کلاغ دل و روده و افطار دم ظهر. همین! باید زمان میگذشت و باید بزرگتر میشدیم تا برسیم به اینجا، به اینجا که درک کنیم رمضان هم یعنی حجاب. که درک کنیم ما پیشتر و بیشتر از اینکه دردانههای پدر باشیم، نورچشمیهای خداییم و او هم دوست ندارد چشم شرارههای آتش به وجودمان بیافتد و برای همین روی کل خطاهای سال و ماهمان پردهی توبهی رمضان را کشیده؛ و من از همان کودکی«رمضان» را دوست داشتم، از همان روزهایی که فکر میکردم اگر در پستوی آشپزخانهی مادربزرگ پنهان شوم و روزهام را بخورم، ته تمام زرنگیهای دنیا را درآوردهام! از همان روزهایی که سحر به سحرش ترجیح میدادم چشمان نوچ شدهام را آب نزنم و با همان دست و روی آب ندیده بنشینم پای سفره. سختم بود گرمای رختخواب را بدهم به دست سرمای حیاط و بروم لب حوض کاشی و دست ببرم زیر آب سرد. سختم بود چشم باز کنم و راه حیاط را بین آن همه در پیدا کنم. هنوز درهای قفل خورده و تنها در باز پنجدری خانهی مادربزرگ را تشخیص نمیدادم.
«رمضان» را دوست داشته و دارم فقط به این خاطر که دست دختربچهی تازه به تکلیف رسیدهی دیروز را گرفته و آورده تا امروز و سرکشیدن جام وصال در گوشهی پستوی «توبه». فقط به خاطر سحرهایی که باید چشم را آب میزدم و راه #حیات را پیدا میکردم.
#معصومه_رمضانی
•✾••┈┈•
@daftarybaghabeshisheh
•┈┈••✾•🕊🕊🕊🕊