✍ تمام اربعین یعنی همین یک معادله؛ رها شدن قطره‌ها، از مَن هایِ مبتذل + پیوستن به دریای وجودِ امام "ع" = زندگیِ آرام و امن، درست به رنگ خدا ! ◽️اربعین بهانه است! به #حسین باید رسید .... اگر مقصد، حسین"ع" باشد؛ مصائب راه نیز، دلکشنــد ... ◽️اربعین بهانه است! به #امام باید رسیـد... اگر امام باشــد؛ دنیا آرام می‌گیرد؛ درست شبیه اربعین! #زندگی_به_سبک_اربعین #Arbaeen2020 @ostad_shojae

🎥 #مقاومت کنید؛ تا سپیده‌دم #امام می‌رسد... 🔹 رجزخوانی زیبای « #سیدرضا_نریمانی» پیشنهاد می کنیم همه کسانی که این روزها از شدت فتنه ها دل نگرانند این کلیپ زیبا را تا انتها ببینند. @Tanha_sfahan

#امام صادق عليه السلام 💠سیطره ولایت بر همه عالم 🔆داوود رقي گويد: امام صادق مرا ديد و فرمود: چه شده که رنگت را متغير مي‏بينم؟ گفتم: قرض کمرشکني که دارم آن را تغيير داده و حال تصميم گرفته‏ام به هند سفر کنم و پيش برادرم بروم. امام فرمود: هر وقت خواستي بروي برو. گفتم: از دریا وحشت دارم که چگونه از دریا بگذرم و به وطن بازگردم؟ 🔸امام فرمود: داوود! آن خدايي که در خشکي حافظ توست در دريا هم حافظ توست. داوود! اگر ما نبوديم، نهرها جاري نمي‏شد و ميوه‏ها نمي‏رسيد و درخت‏ها سبز نمي‏گشت. ( یعنی ولایت ما در تمام عالم سیطره دارد.) 🔸داوود گويد: من سوار کشتي شدم و سير کردم تا به ساحل رسيدم؛ همان جايي که خدا خواسته بود کشتي آنجا رود. 🔸پس از صد و بيست روز از کشتي خارج شدم. روز جمعه بود و قبل از وقت نماز که آسمان را ابر گرفته بود. ناگاه نوري از آسمان تا روي زمين ظاهر شد و صدايي آهسته‏ به گوشم رسيد که: اي داوود رقي! زمان اداي دين تو است. سر بلند کن و متوجه خدا باش که سالم ماندي. گويد: سر بلند کردم و ندايي به من رسيد که برو پشت آن تپه‏ي سرخ. چون به آنجا رفتم صفحه‏هايي از طلاي سرخ يافتم که يک طرفش صاف و يک طرف ديگرش با اين آيه مخلوط بود: «هذا عطاؤنا فامنن او امسک بغير حساب» ؛ اين عطاي ماست. پس تو هم به هر که خواهي عطا کن يا براي خود نگاه دار و حسابي بر تو نيست. 🔸داوود گويد: طلاها را برداشتم و در حالي که ارزش و قيمتش قابل محاسبه نبود آنها را به مدينه بردم. در مدينه خدمت امام صادق شرفياب شدم. امام به من فرمود: داوود! عطاي من به تو همان نوري بود که بر تو درخشيد نه آن طلاها، ولکن طلاها نیز براي تو گوارا باد! عطايي است از پروردگار کريم. پس خدا را حمد و ثنا کن. 🔸داوود گويد: از معتب، خادم حضرت پرسيدم که حضرت در آن وقت که من از کشتي بيرون آمدم چه مي‏کرد؟ گفت: آن وقت که تو مي‏گويي حضرت به تدريس به يارانش مشغول بود و آنچه تو مي‏گويي و ديده بودي همان‏ها را براي آنان بيان مي‏کرد و چون وقت نماز شد حضرت برخاست و با ايشان نماز گزارد و روی خود را به طرف ایشان کردند و فرمودند: 🔆« هذا عطائنا فامنن او امسک بغیر حساب» جلوه فرمایش حضرت، نوری بود که تو دیدی. 👈در محضر امام صادق علیه السلام که قرار بگیریم، باطن ولایی ایشان بر ما جلوه می‌کند و آن باطن،عطیه‌ای است که نصیب ما می‌شود و ما را گرانقدر و قیمتی می‌کند. 🔹به ذره گر نظر لطف، پور بو تراب کند 🔹به اسمان رود و کار افتاب كند 📚 «وبرگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی» ‏🌐 emamraoof.com