♥شستن استکان های #روضه
✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم⭕️ یک روز سر راه از #حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای #روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔
✿به حامد گفتم اشکالی ندارد❌ حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و #تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و #استکان های چای روضه را بشویید.
✿حامد به من نگفت نیتش چیست❗️ اما من به همان نیت استکان ها را #شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر #شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز #نیتش_شهادت بود🌷
راوی: مادر شهید مدافع حرم
#شهید_حامد_جوانی
🌺✅🌺✅
@kosarnet
مسجد که میرفتم ، چند باری دیدمش...
خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن💪 را در اون می دیدم...
برای رسیدن بهش چله گرفتم
ساده زیست بود ، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه حلقه 4500 تومنی بود ...💍
مهریه ام 14 سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛
-ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.☝️
هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم...
میگفت #خیلی_دوستت_دارم ♥️
میگفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم....
من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ...😞
برای #شهادتش چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و میخواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود🌸
✨همسر شهید برای رسیدن و ازدواج با مهدی عسگری چله میگیرد ،
ده سال بعد برای رسیدن مهدی به خدا چله می گیرد ...
🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات🌷
✅🌺✅🌺
@kosarnet
🔻مادر شهید
🔰همه میدانستند #من_ومجید رابطهمان به چه شکل است. رابطه ما مادر فرزندی نبود. مجید مرا مریم خانم☺️ و #پدرش را آقا افضل صدا میکرد. ما هم همیشه به او #داداش_مجید میگفتیم.
🔰آنقدر به هم نزدیک بودیم💞 که وقتی رفت همه برای آنکه آرام و قرار داشته باشیم در خانهمان #جمع میشدند. وقتی خبر #شهادتش🌷 پخش شد اطرافیان نمیگذاشتند من بفهمم❌ لحظهای مرا تنها👤 نمیگذاشتند.
🔰با اجبار مرا به خانه برادرم🏡 بردند که کسی برای گفتن #خبرشهادت به خانه آمد، من متوجه نشوم. حتی یک روز عموها و برادرهایم تا ۴ صبح تمام پلاکاردهای دورتا دور #یافتآباد را جمع کرده بودند که من متوجه شهادت🌷 پسرم نشوم😔
🔰این کار تا ۷ روز🗓 ادامه پیدا کرد و من چیزی نفهمیدم ولی چون تماس نمیگرفت📵 بیقرار بودم. یکی از دخترهایم درگوشی همسرش #خبر_شهادت را دیده بود و حسابی حالش خرابشده بود😭
🔰او هم از ترس اینکه من بفهمم خانه ما نمیآمد🚷 آخر از تناقضات حرف هایشان و #شهید شدن دوستان نزدیک مجید، فهمیدم #مجیدمن هم شهید شده🕊 است.
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_مدافع_حرم
✅🌺✅🌺
@kosarnet
#عاشقانه_شهدایی
مسجد که میرفتم ، چند باری دیدمش...
خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن را در اون می دیدم...
برای رسیدن بهش چله گرفتم
ساده زیست بود ، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه حلقه ۴۵۰۰ تومنی بود ...
مهریه ام ۱۴ سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛
-مي گفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.
هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم...
می گفت #خیلی_دوستت_دارم
می گفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم....
من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ...
برای #شهادتش چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و می خواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود🌸
همسر شهید برای رسیدن و ازدواج با مهدی عسگری چله می گیرد ،
ده سال بعد برای رسیدن مهدی به خدا چله می گیرد ...
🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات
#شهید_مهدی_عسگری
#شهید_مدافع_حرم
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
@kosarnet
#ســیــره_ے_شـهــیــد🌸🍃🌸🍃🌸
#پدرعلاقه ی شدیدی به #مادرم داشت...
بعد از #شهادتش، از همرزمانش شنیدیم که وابستگی بیش از حدی به خانواده اش داشت و همیشه دوست داشتند راز این دلبستگی را بدانن.........
این علاقه حتی دربین همرزمانش در #سوریه هم پیچیده بود........
همیشه به ما سفارش میکرد که به #مادرتان احترام بگذارید و دست و پای #مادرتان را ببوسید.
دوستت دارم را خیلی به #مادرم میگفت.....
🌷 #شهیدمدافع حرم #حسین_رضایی🌷
🌹با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1460207616C8e140b4bdf