#فرازی_از_وصیت
💢قسمتی از وصیت نامه
#شهید_محمد_کامران🌷
⚜️خدایا دوست دارم به شکلی پیش شما بیایم🕊 که #شما دوست دارید، خدایا از من بگذر و مرا نزد #امامانت در بهشت🌸 ساکت کن.
⚜️خدا را شاکرم که مرا #شیعه دوازده امامی خلق کرد و شاکرم که سایه پدر و مادر را بر سرم قرار داد😇 خدا را شاکرم که #رهبرم سید علی حفظه الله است.
⚜️خدا را شکر میکنم که خداوند قرآن📖 را به ما هدیه کرد و مرا با این کتاب راهنمایی کرد. خدایا مرا در روز #قیامت سرافراز کن. خدایا مرا به فیض #شهادت برسان که از رفیقانم جانمانم😔
✅🌺✅🌺
@kosarnet
✨قبل از شهادت داداش محمدم خواب دیده بودم که وی به شهادت رسیده است. حتی گلهای روی مزار برادرم را هم در خواب دیده بودم.
✨همه چیز رو انگار می خواست به ما نشان بدهد. در ماشین بودم که از آسمان یک دسته گل پایین آمد. همسرم گفت: این گل رو هدیه نکن. بزار برای خودمون باشه...
✨و من گفتم: این دسته گل رو هدیه به امام حسین (ع) کردم... و این شد که خبر شهادت برادرم را برایم آوردند و این نشانه ای از طرف خدا برایم بود.
✍روایتی از خواهر شهید
#شهید_محمد_کامران🌹
🌹با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1460207616C8e140b4bdf
#خاطرات_شهید
●محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود: «هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم...»
●میگفت همسر سادات داشتن هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمیدهد و از طرفی قدمهایش برکت زندگی است.»
●در انجام وظیفه و کارهایش خلوص عجیبی داشت. یادم هست که میگفت «من سر کارم ساعتی را کنار دستم گذاشتم و مدت زمان چای خوردن و دستشویی رفتنهایم را حساب میکنم و از اضافه کاریهایم کم میکنم که حقی از بیتالمال به گردنم نماند.»
●محمد خیلی خوش اخلاق بود. واقعاً اگر بگویم اخم او را ندیدم، گزافه نیست. حتی وقتی درمعراج شهدا برای آخرینبار او را دیدم همان لبخند زیبا و همیشگی را روی لب داشت.
●خدا را شکر میکنم که محمد من هم شهید شد.چون او شهادت را دوست داشت.خیلی شهادت را دوست داشت.
✍به روایت همسر شهید
#شهید_محمد_کامران🌷
https://eitaa.com/joinchat/1460207616C8e140b4bdf