🌸#داستان_آموزنده 👇
🌸روزی سر کلاس، معلمی ﺍﺳﻢ یک #ﺩﺍﻧﺶ_ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ خواند و به او گفت که بیاد پای تخته، ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ. ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ: #ﺑﻨﻲ_ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ/ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ ﻳﻚ ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ. ﭼﻮ ﻋﻀﻮﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ / ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ. ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ سکوت کرد.
🌸#ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: چرا یادت نمی آید؟ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻲ؟! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: استاد ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ است، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ #ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ و ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ دﻫﻢ ﻭ مراقب ﺧﻮﺍﻫﺮان و ﺑﺮﺍﺩﺭان نیز ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ.
🌸ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ، ﻫﻤﻴﻦ؟! ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻌﺮ ﺭا #ﺣﻔﻆ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ و #ﻣﺸﻜﻼﺕ شما ﺑﻪ ﻣﻦ ربطی ندارد! ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ادامه شعر را خواند و ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻲ ﻏﻤﻲ / ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩﻣﻲ. معلم با شنیدن ادامه #شعر از رفتارهای خویش شرمنده شد و عذرخواهی نمود.
🌸آری؛ #انسان باید نسبت به دیگران #دلسوز باشد و از ناراحتی و مشکلات آنها ناراحت شود و در حد توان خویش جهت رفع مشکلات آنان و #نفع رساندن به آنها تلاش نماید.
🌸#پیامبر_اعظم (ص) می فرماید:
مردم عیال #خداوند هستند، پس محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که نفعش به عیال خداوند برسد و موجب خوشحالی یک خانواد شود.
📚کافی، ج2، ص164
@kosarnuor
🌿
🌸🌿
🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿