✨✨موسسه آموزش عالی حوزوی حضرت فاطمه سلام الله علیها برگزار مینماید ✨✨
🔰 #پویش_رزمایش_کمک_مومنانه
رهبر انقلاب: عدّهای هستند که در این شرایط حقیقتاً زندگیشان بسختی قابل گذران است، مردمی که توانایی دارند بایستی در این زمینه فعّالیّت وسیعی را شروع کنند. بخصوص که ماه رمضان در پیش است، ماه انفاق و ایثار. چه خوب است که یک رزمایش گستردهای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان. ۹۹/۱/۲۱
در کنار بسیاری از ما، عزیزانی هستند که بخاطر شرایط موجود زمینه شغلی آنها از بین رفته و در تنگنای مالی قرار گرفته اند. اکنون زمان کمک و «همدلی» با این عزیزان آبرومند است که بطور موقت نیازمند شده اند و مسلما دست نیاز به سوی هیچ کس و حتی خیریه ها دراز نمی کنند.
لطفا هدایای خود را به کارت زیر واریز نمایید
🌸زهرا شریف عسکری
🌸گروه جهادی امر به معروف و نهی از منکر
🌸بانک انصار
۶۲۷۳۸۱۱۱۶۳۳۸۴۰۶۵
رَحِمَ الله أیدیَکُم
💐💐 گروه جهادی امر به معروف و نهی از منکر💐💐
🌸🌸لطفاً نشر دهید
@jebhefarhangifatemee
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
#طنز_درسی
⚠️اندر احوالات من و طرح تفصیلی ام⚠️
♦️قسمت دوم♦️
✏️با لحنی غم انگیز گفتم؛ تقلید دیگر چیست؟؟؟
من این همه در کتاب ها و مقالات و نرم افزارها و منابع روز و شب گشته ام، بی خوابیها کشیده ام..رنج ها برده ام....به تعداد ستارگان آسمان فیش ها نوشته ام!!!!
✏️ضمنا بعضی شب ها در زیر نور ماه به مطالعه و تامل و تفکر پرداخته ام...
خوب است انصاف به خرج داده و این ها را هم ببینید!!!!!!
✏️در این هنگام از پشت قفسه کتاب های تفسیر یکی از آن ها به سخن در آمد و این چنین گفت؛ بله این زحمت ها را کشیده ای، ولی این ها مقدمه انجام یک پژوهش پر محتواست! نه اصل کار!!!!
🍃 این همه در منابع و کتاب ها گشتی و فیش نویسی کردی!!!! آخر سر هم بدون اینکه درست و حسابی به تحلیل مطالبت بپردازی، و مطالب را خوب و پخته به هم ربط دهی و سخنی نو بیافرینی و به "تولید علم" بپردازی به نگارش طرحت پرداختی!!!!
✏️پژوهش دو مرحله دارد ای طلبه حرف گوش نکن 😡 قسمتی جمع آوری اطلاعات است و قسمت دیگر تجزیه و تحلیل و تولید علم!!!
نه اینکه چون طوماری در هم پیچیده از منبعی به منبع دیگر مطالب راپشت سر هم وارد کنی و دلت خوش باشد هزاران منبع را دیده ام....!!!!
به به چقدر من عالمم و باهوش!!!
✏️نخیر جانِ من، از این خبرها نیست در طرح تو هیچ مطلبی جدیدی وجود ندارد...گفتم؛ نخیر من زحمت خود را کشیده ام ایراد بیخودی ممممممنوع 😡 😡
نقد مممممممنوع 🚫 🚫 🚫
✏️ناگهان یکی دیگر از آن ها از پشت قفسه کتابهای فقه با لحنی تند خطاب به بنده این چنین گفت؛ باز که هی توجیه می آور⁉️ 😠 😠
به جای اینکه به اشتباه خود پی برده طلب عفو کرده و سر تسلیم به درگاه خداوندی فرود بیاوری و کار نادرست خود را جبران کنی لجبازی می نمایی؟؟؟؟ دیگر سخن نگو و خموش باش🤫🤫
✏️می خواهی به هرچه علم و لفظ و کلام مکتوب است بگویم از الان تا به ابد برای تو یکی، طلبه مغرور از کتاب ها خارج شوند و در مکانی امن سکنی گزینند تا هیچ وقت نتوانی به کار ناپسند وانبار کردن علوم بپردازی؟؟؟آری بگویم⁉️📣📣📣
😂 با لحن خنده داری گفتم ای عزیز دل!!!! علوم آینده هنوز وجود پیدا نکردند آخر تو چگونه می توانی آن ها را آگاه کنی؟؟؟در این هنگام صدای پر نفوذ یکی دیگرشان از پشت قفسه کتاب های تاریخ فضا را لرزان که گفت؛ ای طلبه جسور!!!برای ما حرف از وجود می زنی؟؟؟مغالطه می کنی؟؟؟بحث را فلسفی می کنی؟؟؟؟🤨🤨
✏️در همین هنگام به یک باره از بین کتاب های تفسیر کلمه وجود بیرون پرید و با عصبانیت گفت؛ ای طلبه مدعی،‼️وای بر احوال تو..من نمی فهمم تو چرا این قدر لجبازی و این همه جسارت داری؟؟؟آتش غرورت تو را خواهد سوزاند...با خنده گفتم نترس اگر سوختم
آتش نشانی را زنگ میزنم 115 😅 😂 و آن گاه بی تفاوت به سمت در رفتم و به آن ها و احوالشان کلی خندیدم..... 😁 😊 😁
ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
•┈┈••🌺••┈┈
🍃امام علی علیهالسّلام:
🌸🍃شما را از #دنیاپرستی میترسانم، زیرا منزلگاهی است برای كوچ كردن، نه منزلی برای همیشه ماندن. #دنیا خود را با #غرور زینت داده و با زینت و زیبایی میفریبد. خانهای است كه نزد خداوند بیمقدار است؛ زیرا كه #حلال آن با #حرام، و خوبی آن با بدی، و زندگی در آن با #مرگ، و شیرینی آن با تلخیها در آمیخته است. خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نكرد و در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود.
📚نهجالبلاغه، خطبه ۱۱۳
•┈┈••✾🌺✾••┈┈•
#نهجالبلاغه
#خطبه_۱۱۳
#امام_علی علیهالسلام
#پرهیز_از_دنیاپرستی
━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
🌸بسم اللّٰه الرَّحمن الرَّحیم🌸
☀️سوره مبارکه طه آیه ۱۱۴
و بگو پروردگارا بر علم من بیفزای☀️
💫قرآن برای دانایی و هدایت بشر نازل شد، برای درک بهتر این آیات به خود و دیگران مسئولیم...
#هر_طلبه_یک_سرباز
#مدرسه_علمیه_قبا
📆 شروع ثبت نام از 25 بهمن ماه ۱۳۹۹
🔖از طریق آزمون ورودی و مصاحبه علمی
📔منابع و دفترچه آزمون در این جا
paziresh.whc.ir
🌟پذیرش سراسری حوزه علمیه خواهران سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰
🔴پذیرش مدرسه علمیه قبا
وبسایت:
http://www.ghoba.ir
شماره تماس:
۰۲۱ - ۲۲۸۴۳۳۵۱
شماره همراه حوزه قبا:
۰۹۱۹۴۸۱۴۹۸۹
نشانی مدرسه جهت ثبتنام حضوری:
⬅️ خیابان دکتر شریعتی، بالاتر از حسینیه ارشاد، خیابان قبا، بن بست لادن، پلاک ۵
✅دیگر راه های ارتباطی ثبتنام حوزه ها:
۱)⬅️ آدرس سایت جهت ثبت نام غیر حضوری
www.paziresh.whc.ir
۲)⬅️ ادمین پذیرش حوزه_تهران:
@amoozesh_tehran
۳)⬅️ شماره جهت کسب اطلاعات بیشتر:
۰۹۳۸۴۲۸۷۴۳١
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
🔴تلنگر...
ڪسانے بہ امام زمانشان خواهند رسید،
ڪہ اهل سرعت باشند... !!
❗️و اِلّا تاریخ ڪربلانشان داده،
ڪہ قافلہ عشق معطل ڪسے نمے ماند.
✔️اگر میخواهی برای امام زمانت
کاری انجام بدهی تعجیل کن
زمان ازدست میرود...
❤️لبیک یاصاحب الزمان❤️
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💕💜💕
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
rabana_mousavi.mp3
1.48M
🔸نوای ربّنا با صدای زیبا و ملکوتی قاری نوجوان سید علیرضا موسوی...
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان تهران
🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂🌸🍃🌺🍂
🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍃🌸🍂
🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂
🍃🌺🍃🌼🍃
🍃💐🍂
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌛راز شب های مهتابی قسمت یازدهم🌛
☘روستا آب لوله کشی داشت، اما برای آب خوردن از چشمه آب می آوردیم و درون کوزه نگه می داشتیم زیرا آب چشمه به دور از هر نوع آلودگی و مواد افزاینده بود و علاوه بر آن از املاح معدنی نیز برخوردار بود.
🌙💥🌙💥🌙
🌝🌝🌝🌝🌝
☘عصر با چند تن از دختران همسایه به سمت چشمه حرکت کردیم. همه جور تیپ بین آن ها پیدا می شد از مذهبی و محجبه و غیره...رویا دخترک 18 ساله ای بود که اعتقادات مذهبی نداشت اما بسیار پرجنب و جوش و مهربان بود و مدام در بین راه با من و دختران دیگر شوخی می کرد.
🌙💥🌙💥🌙
🌝🌝🌝🌝🌝
☘همیشه سعی می کردم غیر مستقیم و با خواندن شعر یا نکته ادبی یا هدیه ای او را تشویق به نماز و باورهای دینی کنم ..
گاه توجهی نداشت ولی گاهی آن قدر محو حرفهایم می شد که گویی جذبه ای الهی قلبش را می سوزاند اما سکوت می کرد و حرفی نمی زد..انگار هنوز توان تحول را پیدا نکرده بود...
🌙💥🌙💥🌙
🌝🌝🌝🌝🌝
☘خلاصه بعد از طی مسافتی به چشمه رسیدیم دختران شادی کنان کوزه ها را پر از آب کردند و راهی خانه شدیم. در بین راه رویا مرا به گوشه ای کشاند و گفت می خواهد در مورد موضوع مهمی با من صحبت کند.
با هم به روی تپه ای رفتیم. رویا از کیفش کمی لواشک در آورد تا با هم بخوریم، نمکدان را گرفتم. داشتم به لواشک ها نمک می زدم که کاغذی از کیفش در آورد و گفت؛ آبجی من...من....گفتم تو چی؟؟ بگو عزیزم...
🌙💥🌙💥🌙
🌝🌝🌝🌝🌝
☘گفت...بابای ده...بابای ده....گفتم بابای ده چی؟؟؟گفت عاشقش شده ام...گفتم بابای ده؟؟؟ متوجه نمی شوم..گفتی عاشقش شده ای؟؟؟ سر به زیر انداخت...قطرات اشک از گونه هایش سرازیر شد..
دستهایش را در دستهایم گرفتم...بغضش شکست و گفت این دهمین نامه ای است که برایش نوشته ام..و این عشق پر شور را برایش وصف کرده ام اما جوابی نمی دهد...و اعتنایی نمی کند...
🌙💥🌙💥🌙
🌝🌝🌝🌝🌝
☘بابای ده مرد میان سال مهربانی بود که رابطه عجیبی با خداوند متعال داشت تقریبا حکم نگهبان ده را داشت و اکثر مردم روستا در کارهایشان از او مشورت می گرفتند. همسرش چند سالی بود به رحمت خداوند متعال رفته بود و فرزندی هم نداشت...در فصل بهار و پاییز کشاورزی می کرد و زمستان و پاییز هم به خطاطی مشغول بود...و گاه در روستا و شهر نمایشگاهی از آثارش برپا می کرد و هزینه آن را به مستمندان می بخشید....
🌙💥🌙💥🌙
🌝🌝🌝🌝🌝
🍀ناباورانه سر رویا را در آغوش گرفتم و دلسوزانه گفتم؛ او جای پدر توست رویا جان..از این افکار خارج شو ان شاء الله به زودی خواستگار خوبی برایت می آید و ازدواج میکنی..
سرش را از آغوشم به بیرون کشید و فریاد زد..نه نه...هرگز..من جز او با هیچ کس ازدواج نمی کنم..بعد هم بلند شد و دوان دوان از من دور شد...
🌙💥🌙💥🌙
🌝🌝🌝🌝🌝
🍀به خانه که رسیدم وقت اذان شده بود وضو گرفتم و با سیده خانم راهی مسجد شدم...بعد از نماز گوشی ام زنگ خورد...مادرم بود...لحن مضطربی داشت...گفت دخترم پدرت کمی حالش خراب شده و الان بیمارستان است ببین اگر می توانی به سیده خانم بگو تا تو را به اینجا بیاورد...نگرانی به جانم افتاد... پدر باز هم دچار موج جنگ شده بود... نگران ابوالفضل و زینب برادر و خواهر کوچکم هم شده بودم...نمی دانم این بار چه شده بود...چه به سرشان آمده بود...
🌙💥🌙💥🌙💥
🌝🌝🌝🌝🌝
☘پدر جانباز اعصاب و روان بود..و هر بار که حالش خراب می شد تمام خانه میدان جنگ می شد...انگار دیگر پدر نبود...وسائل خانه را توپ و تانک می پنداشت..و اطرافیان را عراقی...عاشق پدر بودم...عشقی عجیب و دخترانه..و هر بار که حالش خراب می شد و در بیمارستان بستری می شد ...غربتی عجیب و غم انگیز بند بند وجودم را فرا می گرفت..
ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93
🍃💐🍂
🍃🌸🍂🌺🍃
🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂
🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂🌸🍃
🍃🌸🍂🌺🍃🌼🍂🌸🍃🌺🍂