آیا انسان کتاب خوان تنها است؟
انسان با کتاب خواندن در دنیای جدیدی زندگی میکند.
کتاب ها فضای جدیدی را به روی انسان باز میکند، و میتواند گفت انسانی که کتابخوان باشد دنیا دیده میشود.
یکی از ویژگی های دنیا دیده شدن، دیدار و شناخت آدم های بسیار است. انسان کتاب خوان با شخصیت های داستان آشنا میشود، آنهایی که با ملاک های او همخوانی دارد را میشناسد و در داستان با او دست دوستی میدهد و آنهایی که با ملاک های او متفاوت است میشناسد و میداند چگونه در مقابل آدم های مخالفش رفتار کند. ملاک های ارتباط با انسان ها را میسنجد، متوجه تفاوت و شباهت هایش میشود. ملاک هایش را شناسایی میکند که آیا امکان تغییر دارد، آیا این ملاک ها لایق ملاک بودن هستند؟!
حال تو بگو، انسان کتاب خوان تنهاست؟!
✍ فاطمه فیروزی
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت شانزدهم: پادشاهی زوطهماسب
زوطهماسب با یاری زال و تأیید بزرگان ایرانزمین بر تخت پادشاهی مینشیند. او در نخستین اقدام، فرمان میدهد که از جنگ و خونریزی پرهیز شود. در این دوران، خشکسالی بر ایرانزمین سایه میاندازد و دو سپاه ایران و توران به مدت هشت ماه بدون توانایی رویارویی و جنگ، در برابر یکدیگر قرار میگیرند. سرانجام، هر دو طرف بر سر صلح به توافق میرسند و به مرزهای پیشین خود بازمیگردند. پس از این توافق، بارش رحمت الهی دوباره آغاز میشود و ایرانزمین به بهشتی زیبا تبدیل میگردد.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت هفدهم: پادشاهی گرشاسب (بخش اول)
گرشاسب، پسر زوطهماسب، پس از مرگ پدر به پادشاهی رسید و منش و روش پدر را ادامه داد. مدت پادشاهی او نه سال بود.
زمانی که افراسیاب از سفر خود به توران بازمیگشت، هیچکس از طرف پشنگ به استقبال او نرفت و او مورد تمسخر قرار گرفت. گفته میشد که نبرد او با ایرانیان جز از دست دادن دلیرانی همچون بارمان و خزروان دستاورد دیگری نداشته است. افزون بر این، او برادر خود، اغریرثِ خردمند، را که لایق جانشینی پشنگ بود، کشته بود.
با رسیدن خبر مرگ زوطهماسب، پشنگ تنها راه آمرزش افراسیاب را لشکرکشی دوباره به ایرانزمین و گرفتن تخت پادشاهی میداند. بنابراین افراسیاب دوباره به ایران لشکرکشی میکند و تا ری پیش میرود. بزرگان به سراغ زال رفته و او را به کوتاهی از مسئولیتهایش سرزنش میکنند. زال در جواب از دلاوریهای خود سخن میگوید و از پیری شکایت کرده، اما نوید میدهد که پسرش، رستم، در برابر افراسیاب خواهد ایستاد.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت هجدهم: پادشاهی گرشاسب (بخش دوم)
رستم که هنوز نوجوان است، با درخواست زال برای ورود به جنگ موافقت میکند و از پدر میخواهد اسبی مناسب برای خود پیدا کند. اسبان مختلفی به نزد رستم آورده میشوند و رستم بر پشت هر یک از آنها سوار میشود، اما هیچکدام از اسبان توان مقابله با نیروی رستم را ندارند و همگی کمر میزنند. در نهایت کرهای بور و تنومند به نام رخش برای رستم پیدا میشود!
لشکریان ایرانزمین تحت فرماندهی زال تا دشتِ خوان در نزدیکی ری به مقابله با سپاه افراسیاب پیش میروند، اما برای بار دوم ایرانزمین پادشاهی ندارد. زال پس از مشورت با بزرگان و موبدان ایرانزمین، کیقباد، نواده فریدون، را که در کوههای البرز ساکن است، به عنوان پادشاه انتخاب میکند و رستم را برای آوردن کیقباد از البرز کوه میفرستد. رستم در راه، سپاه پیشقراول توران را شکست داده و به البرز کوه میرود. قلون، سردار دلاور تورانی، به دستور افراسیاب راه برگشت را بر رستم میبندد، اما رستم به البرز کوه رفته و پس از یافتن کیقباد، با همراهی او به ایرانزمین باز میگردد.
در مسیر بازگشت، رستم با سپاه قلون برخورد کرده و پس از نبردی دلاورانه، قلون را میکشد. سپاه قلون پراکنده شده و رستم کیقباد را به زال میرساند. زال پس از یک هفته مشورت با کیقباد، بزرگان و اندیشمندان ایرانزمین، و توافق همگان، تاج را بر سر کیقباد میگذارد.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت نوزدهم: پادشاهی کیقباد
در زمان پادشاهی کیقباد، سپاه ایران به نبرد با افراسیاب، فرمانروای توران، میرود. در نخستین روز نبرد، شماساس، سپهسالار تورانیان، به دست قارن کشته میشود. رستم که هنوز جوان است، از دیدن این صحنهها به هیجان آمده و نزد زال میرود و از او میپرسد که افراسیاب چه شکلی است تا در روز دوم نبرد او را شناسایی کرده، به اسارت درآورد و نزد کیقباد ببرد.
زال رستم را نصیحت کرده و از او میخواهد که در نبرد با افراسیاب جانب احتیاط را رعایت کند. رستم در روز دوم نبرد وارد میدان میشود و در نبردی تن به تن، کمربند افراسیاب را میگیرد و او را از زین اسب جدا کرده و بلند میکند. اما کمربند افراسیاب پاره میشود و او از دست رستم میگریزد. با دیدن این صحنه، سپاه توران روحیه خود را از دست داده و شکست سختی میخورند و به عقبنشینی تن میدهند.
افراسیاب به توران بازمیگردد و پشنگ، پدرش، را متقاعد میکند که برای جلوگیری از جنگهای بیشتر، از کیقباد تقاضای صلح کند و به سرزمین اجدادی خود، توران، رضایت دهد. پشنگ نامهای به کیقباد نوشته و تقاضای صلح میکند. رستم با این پیشنهاد به شدت مخالفت کرده و از کیقباد میخواهد که آن را نپذیرد.
کیقباد چهار فرزند به نامهای کیکاووس، کیآرش، کیپشین و آرش داشت. او پیش از مرگ، فرزند ارشدش کیکاووس را فراخوانده و به او نصیحت میکند که همواره عدالتپیشه و بخشنده باشد و از آز و طمع دوری کند. پس از این نصایح، کیقباد از دنیا میرود.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت بیستم: پادشاهی کیکاووس (بخش اول)
پادشاهی کیکاووس 150 سال به طول میانجامد، اما برخلاف نصایح پدر، او به مسیری دیگر میرود. کیکاووس پادشاهی خودرأی و زیادهخواه میشود که تنها به قدرت و خواستههایش میاندیشد. روزی در یکی از بزمهای شاهانه، هنگامی که میگساری میکند، رامشگری دیوزاده با ساز خود از شگفتیهای دیار مازندران سخن میگوید. کیکاووس شیفته این سرزمین شده و عزم میکند که آن را به تصرف خود درآورد. هرچه بزرگان و خردمندان او را نصیحت میکنند، گوشش بدهکار نیست.
بزرگان در نهایت به زال پناه میبرند و از او میخواهند که کیکاووس را از این کار بازدارد. زال به دیدار کیکاووس میرود و او را هشدار میدهد که فتح مازندران حتی برای شاهان بزرگی چون فریدون و منوچهر ممکن نبوده است. اما کیکاووس به قدرت لشکر و ثروت خود مینازد و شاهان پیشین را کوچک میشمارد. در نهایت، او زال و رستم را تمسخر کرده و از آنها میخواهد در ایران بمانند، در حالی که خود با لشکریانش راهی مازندران میشود.
کیکاووس و سپاهش وارد مازندران میشوند و شهرها را غارت و ویران میکنند. خبر به شاه مازندران میرسد و او از دیو سپید، حامی سرزمینش، درخواست کمک میکند. دیو سپید به نبرد با کیکاووس میآید و به جادویی هولناک متوسل میشود. ابری سیاه و تاریک بر سرزمین سایه میاندازد و همهجا را تیره و تار میکند. صبحگاه، کیکاووس و تمامی سپاهش نابینا شده و به اسارت شاه مازندران درمیآیند.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت بیست و یکم: پادشاهی کیکاووس (بخش دوم)
این خبر به زال میرسد. او رستم را فراخوانده و از او میخواهد که کیکاووس و اسیران را از چنگ دیوها نجات دهد. زال به رستم دو مسیر پیشنهاد میدهد: یکی راهی طولانی و امن، و دیگری راهی کوتاه اما پر از عجایب و خطرات شگفتانگیز. رستم مسیر کوتاه را انتخاب میکند، مسیری که بعدها به هفتخوان معروف میشود.
در این مسیر پرماجرا، رستم با چالشهای بسیاری روبهرو میشود. او دیوی به نام اولاد را اسیر میکند. اولاد با وعده پادشاهی مازندران راهنمای رستم میشود و به او میگوید که تنها راه شکست دیو سپید، چکاندن خون جگر او در چشمان نابینایان است. رستم پس از گذر از شش خوان دشوار، در خوان هفتم به دیو سپید میرسد. او را در نبردی سخت شکست داده و میکشد. سپس با خون جگر دیو، چشمان کیکاووس و اسیران را درمان میکند.
کیکاووس به ایران بازمیگردد و طی دو نامه از شاه مازندران میخواهد که تسلیم شود. اما شاه مازندران نمیپذیرد و جنگی میان ایران و مازندران درمیگیرد. در نهایت، رستم شاه مازندران را اسیر کرده و نزد کیکاووس میبرد. کیکاووس دستور قتل شاه مازندران را میدهد و سرزمین مازندران را فتح میکند. به درخواست رستم، اولاد به عنوان فرمانروای مازندران منصوب میشود و صلح برقرار میگردد.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
"گذشته های فراموش نشدنی!"
هر شخصیت، درست مثل یک انسان واقعی، بدون گذشته نمیتواند باورپذیر باشد. پیشزمینه و گذشته شخصیتها نقش اساسی در شکلدهی به رفتار، انگیزهها و انتخابهای آنها در داستان ایفا میکند.
گذشتهی شخصیت میتواند شامل خاطرات تلخ و شیرین، تجربههای آموزنده یا حتی اسرار ناگفتهای باشد که بعدها در داستان آشکار میشوند. این پیشزمینهها، به شخصیتها هدف و انگیزه میبخشند و به خواننده درک بهتری از علت رفتارهای آنها میدهد. مثلاً، یک شخصیت که در کودکی دچار کمبود محبت بوده است، ممکن است در بزرگسالی رفتارهای پرخاشگرانه از خود بروز دهد.
افشای گذشته شخصیتها میتواند به شکلهای مختلفی انجام شود؛ از دیالوگهای حسابشده تا فلشبکهای جذاب. اما نکته کلیدی این است که این اطلاعات به تدریج و در موقعیتهای مناسب به خواننده منتقل شوند، نه به شکل یک مونولوگ طولانی که داستان را متوقف کند. جذابیت گذشتهها در داستان، به این است که مثل یک پازل، قطعات آن آرامآرام کنار هم قرار گیرند.
گذشتهی شخصیتها همچنین فرصتی برای خلق تنش و تعلیق است. اسراری که در گذشته پنهان شدهاند یا اشتباهاتی که شخصیت از آنها میترسد، میتوانند نقطههای عطف هیجانانگیزی در داستان باشند. این گذشتهها به شخصیتها انگیزهای برای تغییر یا مقابله با موانع میدهند و داستان را پرکشش میکنند.
این پیشزمینهها به شخصیتها کمک میکند تا در برابر مشکلات و انتخابهای جدید در داستان بهتر واکنش نشان دهند. بدون داشتن گذشتهای که از آن آگاه باشیم، ممکن است رفتارهای شخصیتها برای خواننده غیرمنطقی به نظر برسند. بنابراین، گذشته نهتنها به عمق شخصیتها کمک میکند، بلکه در ایجاد درگیریها و بحرانها نیز نقش حیاتی دارد.
در نهایت، پیشزمینه و گذشته شخصیتها نهتنها به آنها عمق میبخشد، بلکه خواننده را هم با شخصیتها بیشتر همراه میکند. وقتی بدانیم شخصیتها از کجا آمدهاند و چه تجربههایی آنها را شکل داده، ارتباط ما با آنها احساسیتر و معنادارتر خواهد بود. گذشتهها شاید برای شخصیت تمام شده باشند، اما برای داستان تازه شروع شدهاند.
✍️کیارش طاهری
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
«راهنمای جامع انتخاب دستهبندی نوشته»
قسمت ۱
انتخاب دستهبندی برای نوشته نقش اساسی در سازماندهی و هدفگذاری محتوای آن دارد. اگر نوشته شما داستان است، باید به خلق روایتهای خیالی با شخصیتها و پلاتهای مشخص بپردازید. نثر ادبی بر زبان و سبک نگارش تمرکز دارد و به دنبال ایجاد زیبایی و ارزش هنری در متن است. دلنوشتهها بیشتر بر بیان احساسات و تجربیات شخصی متمرکزند و معمولاً لحنی صمیمی و خودمانی دارند. انتخاب درست دستهبندی میتواند به شما کمک کند تا نوشتهای منسجم و تاثیرگذار ارائه دهید.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
#دسته_بندی_نوشته
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت بیست و دوم: رزم کیکاووس با پادشاه هاماوران (بخش اول)
پس از فتح مازندران، کیکاووس کشورگشاییهای خود را آغاز میکند. او از ایران به توران، چین، و مکرانزمین لشکر میکشد. تمامی سرزمینها سر به فرمان او فرود آورده و باج و خراج درخواستیاش را میپردازند. اما شاه بَربَرستان به شورش برخاسته و به جنگ با کیکاووس میشتابد.
شاه بربرستان در نبردی سنگین شکست خورده و تسلیم میشود. مدتی نمیگذرد که سپاهی بزرگ از تازیان، به همراه مصر و بربرها، علیه کیکاووس میجنگند. کیکاووس فرمان ساخت کشتیهای فراوان را میدهد و از طریق دریا به سرزمین هاماوران (یمن امروزی) میرود. پس از نبردی سنگین، شاه هاماوران شکست را پذیرفته و درخواست صلح میکند.
در این میان، همراهان کیکاووس به او اطلاع میدهند که شاه هاماوران دختری زیبا به نام سودابه دارد که مانند او در جهان نیست. کیکاووس شیفته سودابه شده و فرستادهای را برای خواستگاری نزد شاه هاماوران میفرستد. شاه هاماوران، با وجود ناراحتی و کینه از کیکاووس، پس از مشورت با سودابه، او را به عقد کیکاووس درمیآورد. اما در دل، قصد انتقام دارد.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
#رزم_کیکاووس
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت بیست و سوم: رزم کیکاووس با پادشاه هاماوران (بخش دوم)
در همین حال، افراسیاب از خلأ قدرت در ایران آگاه شده و به سرزمین ایران میتازد. تازیان نیز به ایران حمله میکنند و ایران میدان جنگ میان تورانیان و تازیان میشود. در نهایت، تورانیان پیروز میشوند. سرداران ایران به زال پناه برده و از او یاری میطلبند. زال، رستم و سپاهی عظیم را به سوی هاماوران میفرستد تا کیکاووس را نجات دهند.
رستم ابتدا از در صلح وارد میشود، اما شاه هاماوران نمیپذیرد و سپاهی از مصر و بربرستان برای مقابله فرا میخواند. نبردی سنگین درمیگیرد و در نهایت، رستم پیروز شده و شاه هاماوران تسلیم میشود. تازیان نیز اعلام بندگی کرده و حضورشان را در ایران صرفاً بهخاطر مقابله با افراسیاب عنوان میکنند.
کیکاووس به افراسیاب نامه مینویسد و از او میخواهد که ایران را ترک کند. افراسیاب با نامهای تند مخالفت کرده و جنگی سخت درمیگیرد. افراسیاب شکست خورده و به توران فرار میکند. پس از این، کیکاووس در پارس تاجگذاری کرده و جهانپهلوانی را به رستم میسپارد.
پس از یک هفته، شاه هاماوران مهمانی بزرگی ترتیب میدهد و کیکاووس و همراهانش را دعوت میکند. سودابه که از نیت پدر آگاه است، کیکاووس را هشدار میدهد، اما او گوش نمیدهد. پس از یک هفته جشن، سپاهی از بربرستان وارد میشود و کیکاووس و همراهانش را به اسارت میگیرند. سودابه از این خیانت خشمگین شده و پدرش را به نامردی متهم میکند.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
#رزم_کیکاووس
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت بیست و چهارم: رزم کیکاووس با پادشاه هاماوران (بخش سوم)
کیکاووس وسوسه شده و به دستور او، تختی با چهار پایه میسازند. بر هر پایه، عقابی نیرومند بسته و بالای سر عقابها گوشت آویزان میکنند. عقابهای گرسنه به سمت گوشت پرواز کرده و تخت را از زمین بلند میکنند. اما عقابها خسته شده و تخت در شهر آمل سقوط میکند.
کیکاووس از این سقوط جان سالم به در میبرد. بزرگان و لشکریان او را از بیشه آمل نجات میدهند و رستم نیز همراهی میکند.
مدتی بعد، رستم بزم بزرگی ترتیب داده و پهلوانان ایران همچون گیو، گودرز، گرگین، و زواره را به شکار و میگساری دعوت میکند. گیو پیشنهاد میدهد که برای شکار به نخجیرگاه افراسیاب در توران بروند. رستم و پهلوانان پذیرفته و به شکار میروند.
افراسیاب از حضور آنها آگاه شده و سپاهی سیهزار نفره برای دستگیری آنها میفرستد. جنگی سخت درمیگیرد. برادر رستم به دست پهلوان تورانی، الکوس، مجروح میشود. رستم در نبردی جانانه الکوس را میکشد و بهدنبال افراسیاب میرود. اما افراسیاب از چنگ او میگریزد و سپاه توران شکست میخورد، و در پایان رستم و پهلوانان با غنیمتهای فراوان به ایران بازمیگردند.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
#رزم_کیکاووس
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid