eitaa logo
کتاب سفید 📚
2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
78 ویدیو
49 فایل
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ جهت شرکت در طرح به نشانی اینترنتی زیر مراجعه نمایید: 🌐 http://www.ktbsefid.ir ارتباط با ادمین: 🆔 @DabirKtbsefid
مشاهده در ایتا
دانلود
گپ ۱ 🧕🏻گفتم: من، از 7 صبح تا 6 شب توی دانشگاه هستم، یا سرِ کلاسم، یا برای نمره گرفتن پشت در اتاق استاد منتظرم، یا توی مسیرم، وقتی هم برمی‌گردم خانه یک جنازه ی متحرکم. چطور انتظار داری وقتِ نوشتن داشته باشم؟ 🧕🏽گفت: هیچ کس وقت نوشتن ندارد، مگر اینکه خودش وقتی در نظر بگیرد. کسی را می‌شناختم که به طور تمام وقت در یک شرکت کامپیوتری مشغول به کار بود، همزمان در دانشگاه کارشناسی ارشد می‌خواند، یک نوزاد هم داشت، و باید به امور خانه هم رسیدگی می‌کرد. با این وجود در طول روز، بیست دقیقه، نیم ساعت برای نوشتن وقت می‌گذاشت. 👈🏻فکر کن نوشتن هم مثل یک تکلیفی است که باید انجام دهی. مثل غذا خوردن... مثل حمام رفتن... و خوابیدن. 👈🏻بین کلاس‌ها، توی مترو و اتوبوس، صبح قبل از رفتن به دانشگاه، شب قبل از خواب. کلی زمان اضافه داری. فقط کافی است که اراده‌اش را داشته باشی. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
گپ ۲ 🧔🏻‍♂گفتم: دلم می‌خواهد چیزی بنویسم، حس می‌کنم استعدادش را دارم. اما نمی‌دانم چه بنویسم؟ مغزم قفل می‌کند و سفیدی کاغذ مرا می‌ترساند. 👨🏻‍🦱گفت: دور و برت را نگاه کن، همین زندگی روتین تو ایده‌های زیادی در بر دارد. کافی است کمی مشاهده‌گر باشی و از دید یک کودکِ نوپا به حوادث و جزییات اطرافت بنگری. 👈🏻داخل تاکسی، مترو، رستوران و کافه و سوپرمارکت محل به گفت‌وگوهایی که بین دیگران رد و بدل می‌شود دقت کن. در مورد چه حرف می‌زنند؟ در مورد هرچیزی که صحبت می‌کنند، دوست دارند همان را در داستان‌ها بخوانند. 👈🏻روزنامه‌ها را بخوان، کتاب داستان، ناداستان، سفرنامه و.... مطمئن باش با ورق زدن هر صفحه می‌توانی چند ایده برای نوشتن پیدا کنی. 👈🏻از خودت بپرس:«چی میشد اگر...» مثلاً چی می‌شد اگر زمین از حرکت می‌ایستاد؟ چی می‌شد اگر گربه‌های شهر تبدیل به هیولاهای غول‌آسا می‌شدند؟ «چی میشد اگر...» یک ماشینِ ایده‌سازیِ تمام وقت است. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
گپ ۳ 🧕🏼گفتم: یک کتاب قصه نوشتم، اما حس می‌کنم چیزی کم دارد؛ شبیه کتابهای موفق و چاپ شده‌ی بازار نیست. 🧕🏻گفت: 👈🏻یک کتاب قصه خوب، طرح داستانی(پیرنگ) خوبی دارد و می‌توان بارها و بارها آن را برای کودک خواند 👈🏻خیلی پیچیده نیست، فلاش بک(بازگشت به عقب) و پیرنگ‌های فرعی ندارد. 👈🏻خطی است (یعنی بخش ابتدایی، میانی و پایانی آن به همین ترتیب نوشته شده). اینطور نیست که با حادثه شروع بشود و بعد بگوید «دو‌ روزِ پیش...». 👈🏻با تمام کتاب‌هایی که قبلاً منتشر شده فرق دارد اما آنقدری متفاوت نیست که ناشر نتواند آن را بفروشد. 👈🏻یک پیچش داستانی یا پایان غیرمنتظره و بانمک دارد. 👈🏻شخصیت اصلی داستان بسیار پذیرفتنی و به خاطرسپردنی است. به طوری که می‌توان از آن در سری های بعدی کتاب استفاده کرد. 👈🏻پایان خوشی دارد. کتابهای مصور کودک هرگز با گریه تمام نمی‌شوند. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
گپ ۴ گفتم: من خیلی دوست دارم کتاب داستان کودک بنویسم، اما درباره بچه‌ها چیزی نمی‌دانم. گفت: اگر مستقیم با بچه‌ها در ارتباط نباشی، یا خاطره‌های روشنی از کودکی خودت نداشته باشی، نوشتن داستان کودک کمی سخت می‌شود. می‌توانی با خواهرزاده‌ها، برادرزاده‌ها، بچه‌های همسایه یا بچه‌های پارک وقت بگذرانی. در مورد بچه ها باید بدانی: 🔸همه چیز برای آنها تازه است. 🔸هنوز تجربه زیادی از زندگی ندارند. 🔸در حال زندگی می‌کنند و درک درستی از زمان ندارند. 🔸احساسات قدرتمندی دارند و همه چیز برایشان جدی است. مثلاً تو اگر لباس مورد علاقه‌ات توی ماشین لباسشویی باشد، راحت یک لباس دیگر می‌پوشی. اما کودک برای این اتفاق حسابی گریه می‌کند و پا بر زمین می‌کوبد. 🔸بیشتر از آنچه ما تصور می‌کنیم می‌فهمند. 🔸میدان توجه کوتاهی دارند و زود حواسشان پرت می‌شود. پس در داستان کودک فقط باید روی یک موضوع کوچک تمرکز کنید. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
5 گفتم: من عاشق ادبیاتم، عاشق خواندن کتابهای نویسندگان بزرگ مثل جلال آل احمد، محمود دولت آبادی، لئوتولستوی، چخوف و نویسندگان معاصری مثل موراکامی و مهرداد صادقی. 🙍🏻‍♂️اما وقتی سعی می‌کنم چیزی بنویسم، استرس می‌گیرم. چطور می‌توانم اصلاً چیز قابل مقایسه‌ای با این نویسندگان بنویسم؟ 🤷🏼‍♂ چطور می‌توانم شخصیت‌های بزرگی خلق کنم که مردم دلشان بخواهد در موردشان بخوانند؟ 🤦🏻‍♂️وقتی ایده‌هایم را روی کاغذ می‌نویسم ازشان متنفر می‌شوم. اصلاً آنطور که انتظار دارم نیستند. گفت: نویسنده‌ها، می‌نویسند. و خیالبافان، فقط خیالبافی می‌کنند. اگر ننویسی، چیزی به این دنیا اضافه نکرده‌ای. اگر ننویسی، هر چیزی که می‌توانستی با مردم در میان بگذاری، دنیایی از تجربه و احساس همراه با تو دفن می‌شود. 📕حتی اگر یک نفر هم کتاب تو را می‌خواند و از نوشته‌های تو الهام می‌گرفت باید به خاطر همان یک نفر می‌نوشتی. 📝اصلاََ گیریم همان یک نفر هم کتاب تو را نخواند، با این حال باز هم باید بنویسی چون: نوشتن تجربه‌ای بسیار رضایت‌بخش است. نوشتن ابزاری است برای ابراز وجود، رهایی از احساسات منفی و یک فرصتی عالی است برای رشد شخصیت و شناخت درون. یکی از دوستانم می‌گفت، من با هر پروژه‌ی نوشتن، یک پله رشد کردم. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
6 گفتم: 42 ساله‌م شده، چند وقتی است به نوشتن علاقه پیدا کردم، اما فکر می‌کنم سنم برای نوشتن خیلی بالاست. همه از 10 سالگی شروع کردند، من از 42 سالگی🤦🏻‍♀️ گفت: هیچ وقت برای شروع نوشتن دیر نیست. 👈🏻خلاقیت، محدودیت سنی ندارد. فقط 42 سال؟ افرادی را می‌شناسم که در سنین بالاتر تغییر شغل دادند، در رشته پزشکی قبول شدند، و نقاشی را شروع کردند. ▪️کن ریح، در دهه‌ی هشتاد زندگی‌اش نوشتن را شروع کرد. ▪️مری وسلی، نویسنده‌ی بریتانیایی تا 60 سالگی چیزی ننوشته بود. ▪️لورا اینگالز وایلدر، یک نویسنده‌ی آمریکایی، که به خاطر مجموعه‌ی کتاب‌های کودک «خانه‌ی کوچک» معروف شد، تا دهه‌ی شصت زندگی‌اش چیزی ننوشته بود و اولین کتابش در دهه هفتاد عمرش چاپ شد. 👈🏻می‌توانم این لیست را تا صبح ادامه بدهم. اگر هنوز نفس می‌کشی، اگر می‌توانی قلم دستت بگیری، اگر هنوز معنای کلمات را می‌دانی، اگر هنوز شیفته‌ی زیبایی طلوع و غروب خورشید هستی و اگر در مورد آدم‌ها، ایده‌ها و دنیای پیرامونت فکر می‌کنی؛ نه، برای نوشتن دیر نیست. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
۷ 🧕🏻گفتم: از نوشتن می‌ترسم، از اینکه دیگران مسخره‌م کنند. می‌ترسم وقتی کتابم منتشر شد با انبوهی از نظرات منفی مواجه بشم و اعتماد به نفسم رو از دست بدم. 🧕🏻گفت: ترس است که مانع نوشتن بیشتر افراد می‌شود، نه فقدان استعداد. 🤷🏼‍♀ اگر از نظرات منفی می‌ترسی، بهتره بدونی مهم نیست کتابت چقدر خوب باشه، در هر صورت همیشه عده ای هستند که کتابت رو دوست ندارند، از تک تک کلماتت ایراد می‌گیرند و از اینکه وقت با ارزششون رو صرف خوندن داستانت کردند، ابراز پشیمانی می‌کنند. 📗چند وقت پیش نظرات ذیل کتاب مشهور «چشمهایش» اثر "بزرگ علوی" را می‌خواندم و باور کردنی نبود، نصفِ بیشتر دیدگاه ها منفی بودند. بنابراین از نقد شدن نوشته و کتابت نترس. تو تلاش کن بهترین اثری که می‌تونی رو بنویسی. این تنها کاریه که ازت برمیاد. اجازه نده این ترس، یا هر ترس دیگه‌ای تو رو متوقف کنه. برای غلبه بر ترس از نوشتن: 🔸عواملی رو که باعث نگرانیت می‌شه رو روی کاغذ بنویس. 🔸روی کارهایی که می‌تونی انجام بدی تمرکز کن، نه آن‌هایی که توان انجام‌ دادنشان را نداری! 🔸چیزی که ازش می‌ترسی رو انجام بده. از نوشتن می‌ترسی؟ پس بنویس. 🔸کمال‌گرایی را کنار بگذار و سطح انتظارت رو پایین بیار. 🔸به جای ترسیدن از انتقادها، ازشون درس بگیر. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
۸ 🧕🏻گفتم: 18 سالمه و دوست دارم نویسنده بشم، ایده های زیادی توی ذهنم دارم اما خوب نوشتن رو بلد نیستم. 🧕🏻گفت: ✨ اگر می خواهی نویسنده شوی، باید مثل یک نویسنده فکر کنی. 💡ساده ترین راه برای انجام این کار رونویسی است. به قول شاهین کلانتری ، رونویسی دقیقاً مثل مشق‌نوشتن‌های دوران مدرسه است؛ البته با یک تفاوت بزرگ: این‌‌بار اجباری وجود ندارد و به انتخاب خودمان از روی متن‌های مختلف مشق می‌نویسیم. 👈🏻 رونویسی کمک میکند به طور ناخودآگاه لحن و سبک نوشتنِ نویسنده را بشناسی و بعد از مدتی تمرین رونویسی می‌توانی سبک نوشتاری خاص خودت را پیدا کنی. 📚 دائما مشغول تمرین باش. یکی از بهترین تمرین های نویسندگی مکتوب کردن افکار است. برای انجام این تمرین لازم نیست ابزار یا موضوع خاصی برای نوشتن داشته باشی، کافی است به جریان افکارت دقت کنی و هر چه به ذهنت می‌رسد مو به مو بنویسی. 🔎 نگران اشتباهات نگارشی یا نامفهوم بودن جملات نباش، بعد ها می‌توانی نوشته‌ات را ویرایش کنی. در اکثر مواقع چیزی که یک نوشته عالی را از یک نوشته ضعیف متمایز می کند، بازنویسی و ویرایش است. پس تا وقتی که جریان افکارت خشک نشده بنویس. بعد میتوانی ذره بین به دست بگیری و اشتباهاتت را اصلاح کنی. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid