🟢 شبی که درخواست حاجت در آن رد نمیشود
🔴 شب پانزدهم ماه ذیقعده شب عبادت و استجابت است و کسی که در این زمان حاجتی از خدا بخواهد.خداوند به او عطا فرماید و بنابر روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کسی که در این شب به طاعت و عبادت بپردازد اجر صد عابد را دارد که لحظه ای نافرمانی خدا نکرده اند.
📚 اقبال الاعمال ج ۲ ص ۱۵
🔵 خوشا به احوال منتظرانی که در این شب فرج امام عصر ارواحنا فداه را از خدا بخواهند
🌷 امسال شب پانزدهم ذیقعده با شب جمعه تلاقی دارد که فضیلت مضاعف دارد.
همسفر شو👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
👌امشب شب خاصیه
شب جمعه مصادف است با شب ۱۵ ماه ذی القعده
یکی از روایات شب جمعه، سنجاق شده
🔻سید بن طاووس مینویسد:
🔹روایت شده:
شب پانزدهم ماه ذیالقعده، احدی نیست که از خدا، حاجتی بخواهد، مگر آنکه خدا حاجتش را به او عطا کند.
🔸فَقَدْ رُوِيَ أَنَّهُ لَا يَبْقَى أَحَدٌ سَأَلَ اللَّهَ فِيهَا حَاجَةً إِلَّا أَعْطَاهُ.
📚 إقبال الأعمال ج۱، ص۳۰۹
این فرصت را از دست ندهیم
👈دعا های خود را به امام زمان عجل الله تعالی فرجه اختصاص دهیم
و حداقل (ده دقیقه) امشب با توجه خدا را (بجاه محمد و آله الطیبین)
علیهم السلام
#قسم دهیم و برای فرج دعا کنیم.
#قبل_و_بعد_دعا_صلوات_را_فراموش_نکنید
#اللهـم_عجل_لولیک_الفرج
🌹 امام حسین علیه السلام فرمودند:
🌼 اگر مهدي (عجل الله تعالی فرجه) قيام کند مردم او را انکار ميکنند و نميشناسند؛ زيرا آن حضرت در اوج جواني ظهور ميکند و حال آنکه آنها ميپندارند که او پير و کهنسال است. 🌼🍃
📒 معجم الاحاديث امام مهدي ۳\۳۵۴ از عقد الدرر
همسفر شو👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
غروب ودلتنگی💔
سلام امام زمانم♥️
ازدلم خبر داری و....
میدونی ....
دلتنگ ڪه باشے.....
هواے بارانے و آفتابے برایت فرقے نمیڪند...
دلتنگ ڪه باشے
غروب جمعه و شنبه و یڪشنبه فرقے نمیڪند...
دلتنگ ڪه باشے
صبح و ظهر و شب برایت فرقے
نمیڪند...
دلتنگ ڪه باشے
فقط دلتنگـــــے...
دلتنگ لحظه ها، ساعت ها، روزها، هفته ها، ماه ها و سال های بدون شما که رفته...
دلتنگ خنده ها و گریه هاے یواشڪے...
دلتنگ حرف هاے عاشقانه ے در گوشے...
دلتنگ ڪه باشے
فقط دلتنگے...
دلتنگ ڪسے ڪه نیست...
ڪسے ڪه باید باشد ، ولےنیست...😭
نیست ڪه در آغوش بگیردت...
نیست ڪه لبخند را مهمان لبهایت ڪند...
نیست ڪه نیست...
فقط دلتنگے ست و بس😭😭
#امام_زمان
#دلتنگی
همسفر شو👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
چــآدُر یعنی صعـود.....
یعنی بالا رفتــن از ریسمان الهی....
اما؛وقتی به قلـ🗻ـه میرسی که...
حیــا را هم همــراه.....
خودت داشته باشی....
غیر از اینــ☝️
حتما سقــوط خواهی کرد.....
حواست باشد خواهــرم
چــآدُر بدون حیــا هیچ است!!
#حجاب_با_حیا_کامل_میشود😇👌
#حجاب
#حیا
همسفر شو👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
💢 بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شم
و اولین چیزی هم که دلم میخواست بخرم یک یخچال برای "ننه نخودی" بود.
ننه نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچوقت بچهدار نشده بود...
میگفتند در جوانی شاداب و سرحال بود و برای بقیه نخود میریخت و فال میگرفت.
پیر که شد، دیگر نخود برای کسی نریخت ؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش.
ننه نخودی در زمستان و تابستان آبیخ میخورد، ولی یخچال نداشت.
ننه ، شبها میآمد درِ خانهی ما و یک قالب بزرگ یخ میگرفت.
توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسهی ننه نخودی" بود.
ننه با خانهی ما ندار بود.
درِ خانه اگر باز بود بدون در زدن میآمد تو ، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم میآوردیم برای او.
با بابا رفیق بود!
برایش شالگردن و جوراب پشمی میبافت و در حین صحبت با پدر توی هر جملهاش یک "پسرم" میگفت.
یک شب تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم ؛ ننه ، پرده را کنار زد و وارد حیاط شد.
بچهی فامیل که از دیدن یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود ، جیغ زد و گریه کرد.
ننه بهش آبنبات داد.
ولی نگرفت و بیشتر جیغ زد.
بچه را آرام کردیم و کاسهی ننه نخودی را از جایخی برایش آوردیم.
بابا وقتی قالب یخ را توی زنبیل ننه انداخت، آرام بهش گفت:
"ننه! از این به بعد در بزن!"
ننه، مکث کرد و به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بیحرف رفت...
بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد.
کاسهی ننه نخودی مدتها توی جایخی یخچالمان ماند و روی یخاش، یک لایه برفک نشسته بود..
یک شب، کاسه را برداشتم و با بابا رفتیم درِ خانهی ننه.
در را باز کرد.
به بابا نگاه کرد.
گفت: "دیگه آبِ یخ نمیخورم، پسرم!"
قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود.
او توی خانهی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".
یک در ، یک درِ آهنی ناقابل ، یک در نزدن و حرف پدر
ننه را برد به دنیای تنهایی خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده!
ننه نخودی یک روز داغ تابستان از دنیا رفت...
توی تشییع جنازهاش کاسهی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادر مرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد.
👌یک حرف، یک نگاه، یک عکس العمل... چقدر آثار تلخی بهمراه دارد....
کاسه یخ ؛ انگار بهانه ی عشق و مهربانی بود...
خدا میدونه کاسه یخ هر کدوم از ما کی؟ کجا؟ در یخچال دل چه کسانی!!!
هزار بار برفک گرفت و شکست و خورد شد و دیده نشد...
حواسمان به یکدیگر باشد.
در پیچ و خم این روزگار، هوای دل همدیگر را داشته باشیم و محبت و مهربانی را به بوته فراموشی نسپاریم.
نگذاریم گل محبت، پشت درب نامهربانی پژمرده شود...
یکدیگر را صمیمانه دوست بداریم...
چون عمر و زندگی اون چیزی که فکرمیکنیم نیست خیلی کوتاه ست...🌺
همسفر شو👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh