•|♥|•
چادرم را بر سر میاندازم و
بیرون میایم......
تا ڪوچہ و خیابان
زیر گامهاے نجیبم
احساس غرور ڪنند🥰
بگذار ببینم
برگهاے درخت بے عفتے
چگونہ ⁉️
زیر پاهایم خش خش میڪنند👌🌹
#به_عشق_مادرم_زهرا (س)♥️
#من_چادرم_را_دوست_دارم
#حجاب
با من همراه باش
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گریه شدید پیامبر (ص) با شنیدن توصیف زنجیرِ جهنّم از زبان جبرئیل.......
#استاد_عالی
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#لبیک_یا_حسین
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌حتماتاآخرببینید...
👀نگاه ناپاک...
تیری🏹 مسموم...
ازسوی شیطان است😈
#لبیک_یاحسین
#نشرباشما
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
علی اکبر حائریenc_17237494117199920299423.mp3
زمان:
حجم:
2.4M
ترکیب چای عراقی + دلتنگی = دمنوش عشق ♥️ .
پادشاهان همه مبهوت مَقامت گویند:
این چه شاهیست مگر این همه نوکر دارد؟!
@borrhan
کلبه ی آرامش خدایی ♥️
|#امامحسین"علیه السلام" #اربعین #امیرکرمانشاهی🎤 #رزقشبانه
وااای خدا چقد عالیه....😭😭
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگوی صمیمانه نوجوان ایرانی با دکتر جلیلی در.....
#کربلا #اربعین #امام_حسین 😍
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
نخواه گناه کنی! گناه نمیکنی❗️
یه جوان زیبائی بود به نام ابن سیرین
شغل این جوان پارچه فروشی بود
مغازه هم نداشت فقط یه سبد داشت
که رو سرش میذاشت و تو این کوچهها
راه میافتاد و كاسبی میكرد
و گاهی هم برای رفع خستگی گوشهای
مینشست و بساطش را كناری پهن میكرد
از قضا زن جوانی عاشقش شده بود
و تصمیم گرفته بود او را به دام بیندازد
این بود که رفت پیش ابن سیرین و گفت:
من شوهرم مریضه، لباس میخوام براش
بخرم اما میخوام به سلیقه خودش باشه
بساطتو جمع کن پاشو بریم پیش شوهرم
ابن سیرینم قبول کرد و با آن زن راهی
خانهشان شد، زن وارد شد و ابن سیرین هم
یا الله گويان پشت سرش وارد خانه شد
اتاق اول را گذراند
دومی را هم همین طور
رسید به اتاق سوم
دید مثل اینکه اینجا هیچ خبری نیست!
رو کرد به به زن و گفت: پس شوهرت
کجاست؟ زن هم خیلی راحت گفت:
من که شوهر ندارم
بعد به ابن سيرين گفت: ببین اینجا خانه
من هست تو هم الآن در خانه من هستی
اگه آماده برای گناه نشوی و در اختیار من
نباشی داد میزنم که مزاحمم شدهای
ابن سیرین يكباره متوجه شد در باتلاقی
افتاده که هر چی بیشتر دست و پا بزند
بیشتر فرو خواهد رفت
این بود که رو کرد به سمت آسمان و گفت:
ای خدا تو که میدانی من اهل این کارها
نیستم پس خودت نجاتم بده
در همين حال یک فکری به خاطرش رسید
گفت: باشه نياز نيست داد بزنی
من آماده میشوم برای گناه فقط به من بگو
دستشوئی خانه کجاست؟
آن زن هم با این خیال كه او راضی شده
محل دستشویی را نشان داد
ابن سیرین رفت داخلش و تا توانست از
نجاسات آنجا برداشت و به خودش مالید!؟
و آمد و یک گوشه نشست
زن تا وارد اتاق شد دید چه بوی بدی میآید
رويش را برگرداند و ابن سیرین را در آن
وضع دید!
گفت: چرا خودت رو اینجوری کردی!؟
ابن سیرین گفت: این تجسم عملیه که
از من میخواستی انجام بدهم!
آن زن با عصبانيت و ناراحتی ابن سیرین
را با همان وضع از خانه خود بیرون كرد
ابن سیرین با همان قیافه از خانه بیرون آمد
اما انگار آن روز و آن ساعت همه مرده بودند
هیچکس ابن سیرین را با آن قیافه ندید
از آن روز به بعد از او بوی خوشی استشمام
میشد و خداوند علم تعبیر خواب را به
ابن سیرین عنایت فرمود
میدانید چرا !؟؟
چون حفظ حرمت کرده بود و به نفس
خودش به یاری خدا غلبه كرده بود
دوستهای خوبم
اگر ما هم نخواهیم گناه كنيم، میتوانیم
ترک گناه سخته ولی ممکنه!
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
🖌🌱🖌🌱🖌🌱🖌🌱🖌
✍ #پنــــــــــــــــــــد_امشـــــــــــــــب
بــــــــــــدانیــــــــد کـــــــــه ....
گــــاهی آنچـــــه مصیبتـــی بــــزرگ به نظــــر می رســــــد،
بــــــه عظیـــــم تریــــن خیـــــر و صلاح زندگیمـــــان بـــــدل می شـــــود ...√
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══