eitaa logo
کلبه ی آرامش خدایی ♥️
1.6هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
11.2هزار ویدیو
175 فایل
کلبه ی آرامش ...همان جایی ست که ترا بخدا میرساند♥️ 🍁هرکه منظور خود از غیر خدا میطلبد 🍁چون گدایی است که حاجت ز گدا میطلبد! 🍀معرفی زندگی با نشاط 🍀پاسخ به سوالات 🍀بیان مطالب ناب 🍀مهمترین هدف تبلیغ امام زمان ارواحنافداه میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... ⁉️ توصیه‌های تغذیه‌ای برای ماه‌های اول بارداری بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫
21.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.... حکایت از سایه خود ترسیدن.... 🤦‍♀😉😊 بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... ⁉️🤔 وقت خوردن ویتامین ها.... بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ●○اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ.🤲 عزیز دل زهرا... دلم گرفته برایت 😔💔 بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨     ♥️ بابای مهربونم.... بی تو چیزی نمی خوام😔 بیا دیگه 😭 بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. من ملک بودم ...🕊 و فردوس برین جایم بود.... به زمین آمده ام 🌏 خادم زهرا (س) باشم...👌🥰♥️ بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ ✍ چه شد که مردم فقیرتر شدند؟ روزی پادشاه در قصر نشسته بود که از بیرون قصر صدای سیب فروش را شنید که فریاد می‌زد: سیب بخرید! سیب! پادشاه بیرون را نگاه کرد و دید که مردی حاصلات باغش را بار الاغی نموده و روانه‌ بازار است دل پادشاه سیب خواست و به وزیر دربارش گفت: ۵ سکه طلا از خزانه بردار و برایم سیب بیار! وزیر ۵ سکه را از خزانه برداشت و به دستیارش گفت: این ۴ سکه طلا را بگیر و سیب بیار دستیار وزیر فرمانده قصر را صدا زد و گفت: این ۳ سکه طلا را بگیر و سیب بیار فرمانده قصر افسر دروازه قصر را صدا زد و گفت: این ۲ سکه طلا را بگیر و سیب بیار افسر عسکر پیره‌دار را صدا کرد و گفت: این ۱ سکه طلا را بگیر و سیب بیار عسکر دنبال مرد دست فروش رفت و یقه‌اش را گرفت و گفت: چرا این‌قدر سروصدا می‌کنی؟ خبر نداری که  اینجا قصر پادشاه است و با صدای دلخراشت خواب عالیجناب را آشفته کرده‌ای اکنون به من دستور داده تا تو را زندانی کنم مرد باغدار به پاهای عسکر قصر افتاد و گفت: اشتباه کردم قربان! این بار الاغ حاصل‌ یک سال زحمت من است این را بگیرید ولی از خیر زندانی کردن من بگذرید! عسکر نصف بار سیب را برای خودش گرفت و نصف ديگر را برای افسر برده و گفت: این هم نیم بار سیب با ۱ سکه طلا افسر سیب‌ها را به فرمانده قصر داده گفت: این هم ۲ سیر سیب به قیمت ۲ سکه طلا فرمانده سیب‌ها را به دستیار وزیر داد و گفت: این هم یک سير سیب به قیمت ۳ سکه طلا دستیار وزیر نزد وزیر رفته و گفت: این هم نیم سیر سیب به قیمت ۴ سکه طلا وزیر نزد پادشاه رفت و گفت: این هم ۵ عدد سیب به ارزش ۵ سکه طلا پادشاه پیش خود فکر کرد که مردم واقعا در قلمروی تحت حاکمیت او پولدار و مرفه هستند که دهقانش یک عدد سیب را به یک سکه طلا می‌فروشد و مردم هم یک عدد سیب را به سکه طلا می‌خرند! پس بهتر است ماليات را افزايش دهد و خزانه قصر را پرتر سازد در نتيجه مردم فقیرتر شدند و شریکان حلقه فساد قصر سرمایه دارتر ‌ بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫
... ؛ آرزو میکنم هرگز در پیچ و تابِ زمانه بی پناه نباشی ...👌♥️ بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh💫