eitaa logo
کلبه ی آرامش خدایی ♥️
1.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
144 فایل
کلبه ی آرامش ...همان جایی ست که ترا بخدا میرساند♥️ 🍁هرکه منظور خود از غیر خدا میطلبد 🍁چون گدایی است که حاجت ز گدا میطلبد! 🍀معرفی زندگی با نشاط 🍀پاسخ به سوالات 🍀بیان مطالب ناب 🍀مهمترین هدف تبلیغ امام زمان ارواحنافداه میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ربیع الثانی بنابرروایتی سالروز بزرگداشت کرامات و طی الارض امام حسن عسکری علیه السلام به گرگان جعفر بن شريف جرجانى مى ‏گويد: سالى عازم حجّ شديم و در سامرّا نزد امام عسكرى- عليه السّلام- رسيدم. و شيعيان، مال زيادى را توسط من براى آن حضرت، فرستاده بودند. خواستم از حضرت بپرسم كه آنها را به چه كسى بدهم اما قبل از اينكه چيزى بگويم، امام علیه السلام فرمود: آنچه با خود آورده ‏اى به مبارك، خادم من بده. روای مى ‏گويد: من نيز چنان كردم. سپس گفتم در گرگان شيعيانت به تو سلام مى ‏رسانند. امام علیه السلام فرمود: آيا بعد از اتمام حجّت به آنجا برمى ‏گردى؟ گفتم: آرى. امام علیه السلام فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز، به گرگان مى ‏رسى. و اوّل روز جمعه سه روز گذشته از ماه ربيع الآخر به آنجا وارد مى ‏شوى. به آنها بگو كه من هم آخر همان روز، آنجا مى ‏آيم. برو، خدا تو و آنچه با خود دارى سالم نگهدارد. و بر خانواده ‏ات وارد مى ‏شوى و براى پسرت شريف، فرزندى متولد مى ‏شود، اسمش را صلت بن شريف بن جعفر بن شريف بگذار. و خداوند او را بزرگ مى‏ گرداند و از دوستان ما خواهد شد. گفتم: يا بن رسول اللَّه! ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان توست و بين دوستانت بسيار معروف است. و هر سال بيشتر از صد هزار درهم به آنها مى ‏دهد. فرمود: خدا از ابراهيم بن اسماعيل، بخاطر رفتارش با شيعيان ما، راضى است و گناهان او را بخشيده و فرزند سالمى به او روزى كرده است كه حق را مى ‏گويد. به او بگو: كه حسن بن على (امام عسکری) گفت: نام پسرت را «احمد» بگذار. سپس نزد آن حضرت بر گشتم و مناسك حج را انجام دادم. و خدا مرا سالم نگهداشت تا اينكه اولین روز جمعه ماه ربيع الآخر، در ابتداى روز همچنان كه امام فرموده بود به گرگان رسيدم. و دوستان و آشنايان براى ديدار من آمدند. به آنها گفتم كه امام حسن عسكرى- عليه السّلام- وعده داده است كه تا آخر همين روز، اينجا بيايد، پس آماده شويد تا سؤالها و حوايج خود را از او بخواهيد. همين كه نماز ظهر و عصر را خواندند، در خانه من اجتماع كردند. به خدا قسم! چيزى نفهميديم مگر اينكه امام- عليه السّلام- آمد و وارد خانه شد. و اوّل او بر ما سلام كرد، سپس ما به استقبالش رفتيم و دستش را بوسيديم. سپس فرمود: من به جعفر بن شريف وعده داده بودم كه آخر همين روز به اينجا بيايم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خوانده‌‏ام و به سوى شما آمدم تا تجديد عهد نمايم. و اكنون در خدمت شما هستم و حاضرم تمام سؤالها و حوايج شما را برآورده سازم. نخستين كسى كه پرسش نمود «نضر بن جابر» بود. او گفت: يا ابن رسول اللَّه! چند ماه است كه چشمان پسرم آسيب ديده است، از خدا بخواه تا بينايى را به او برگرداند. حضرت فرمود: او را بياور. پس دست مباركش را به چشمانش كشيد، بينايى او به حالت اوّل برگشت آنگاه مردم يك به يك مى ‏آمدند و نيازهاى خود را مطرح مى ‏كردند. و حضرت نيز براى آنها دعا مى ‏نمود و حوايجشان را بر آورده مى ‏ساخت. سپس حضرت، همان روز هم به سامرّا برگشت‏ 📚بحارالانوارجلد۵۰صفحه۲۶۲ 📚الخرائج راوندی جلد۱صفحه۴۲۵ 📚کشف الغمه جلد۲صفحه۴۲۷ 📚الثاقب فی المناقب صفحه۲۱۵ لازم بذکر است قدمگاه منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام درمحله سبزه مشهد گرگان قراردارد ✨انتشار بازمزمه صلوات بلامانع است