💢↶ ده پند امام رضا علیهالسلام
◽️اول⓵:
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید
تا در قیامت خدا خوشحالتان کند
◽️دوم⓶:
تا میتوانید سکوت اختیار کنید
که سکوت موجب محبت میشود
و راهنمای هر خیری است
◽️سـ⓷ـوم:
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید
که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت
در آن گرد آمده است
◽️چهـ⓸ـارم:
به روزی اندک خدا راضی باشید
تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد
◽️پنجـ⓹ـم:
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید
که بهترین نوع آن خودداری از آزار
خویشاوندان است
◽️ششـ⓺ـم:
به کسی که از خدا نمیترسد
امید نداشته باشید
که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم
◽️هفتـ⓻ـم:
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت
یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ میکند
◽️هشتـ⓼ـم:
حق الناس را رعایت کنید
که دوستی محمد و آل محمد
بدون آن پذیرفته نیست
◽️نهـ⓽ـم:
از بخششی که زیانش برای تو بیش از
سودی است که به دیگران میرسد حذر کن
◽️دهـ⓾ـم:
بسیار مراقب کردار خود باشید
تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید
که در آن صورت حق ملامت ندارید
#السلامعلیک
#یاعلیابنموسیالرضا
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی
کرده بودند تصمیم میگیرند بنا به اصرار
آقا داماد به مشهد بیایند
ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه
بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه
و شاندیز و اصلاً داخل حرم نروند و زیارت نکنند
چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح
و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد
و چمدانهایشان را داخل ماشینشان گذاشتند
و از هتل خارج شدند
وقتی به میدان پانزده خرداد
یا به قول مشهدیها میدان ضد رسیدند
آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید
ماشین را نگهداشت و سلامی به آقا داد
و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو
از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت:
امام رضا بای بای
خیلی مشهد خوش گذشت
بای بای
داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند
توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد
تقریباً نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند
تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس
گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد!
از شوهرش پرسید که الآن به کجا رسیدند؟
شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم
عروس هم در حالیکه گریه میکرد و رنگ
پریده بود گفت برگردیم مشهد
داماد هر چی اصرار کرد که چرا؟
ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم؟
عروس گفت: فقط برگردیم مشهد
برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک
حرم عروس اصرار کرد که بروند حرم
داماد با ادب هم اطاعت کرد
ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار
برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد
که عروس خانم اینطور جواب داد:
وقتی در ماشین خواب بودم
خواب دیدم که داخل حرم امام رضا ایستاده
و یکی از خادمها هم داره اسامی زائرین را
برایشان میخوانند و امام رضا هم تائید میکند
و برای زوارش مهر تائید میزنند
تا اینکه امام رضا گفتند:
که چرا اسم این خانم (عروس) را نخواندی؟
خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این
چند روزی که مشهد آمده بودند
به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم
و زیارت شما نداشتند آقا...
امام رضا جواب داد که اسم ایشان را هم
داخل لیست زائرین ما بنویسید
این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد
از من خداحافظی کردند و تشکر کردند
پس ایشان هم زائر ما بودند
#السـلامعلیـک
#یـاعلـیابـنمـوسـیالـرضـا
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══