📚 #کتاب_خوب_راهگشاست
🌷 #معرفی_کتاب «موهای تو خانه ماهیهاست»
✌️ #نوکتاب | سفر در زمان، روی بال داستان
📚امروز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ است و حسنِ اوسرحیم تصمیم گرفته تا انتقام آن دفعه را که سرکلاس ریاضی ضایعش کردم، از من بگیرد. اول سعی کردم با زرنگی فرار کنم اما او مصمم بود یک دعوای واقعی راه بیندازد. درست همین موقع بود که توی روستا هم یک دعوای واقعی به راه افتاد. پدرم در صفِ اول معترضان بود؛ معترضانی که بعد از شنیدن خبر دستگیری آقای خمینی به تهران رفتند.
🔻 روزی معمولی یا مهم؟
🔻 مبارزه با قلدر بزرگ
🔻 برشی از متن کتاب
🔻 و...
🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25925
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
💞 #خواندنی | انقلابی عاشقانه
📚 #نوکتاب | 🎙️ گفتوگو با ابراهیم حسنبیگی، نویسنده کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده»
👀 قصه الیاس شاید در ابتدا یک ماجرای ساده عاشقانه به نظر بیاید که در آن رعیتزادهای، شیفته چشم و ابروی خانزادهای شده است؛ اما الیاس پس از ظلمی که به او و خانوادهاش میشود، خیلی زود خاطر آن چشم و ابرو را از یاد میبرد؛ چون مسیری مهمتر پیشِ رویش دیده میشود. حالا او احساسات دیگری هم دارد: نفرت، انتقام، شرافت، ایستادگی ... .
در گفتوگویی که با ابراهیم حسنبیگی، نویسنده کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» داشتهام، بیشتر با این داستان آشنا شدم. همراهم باشید تا شما هم بیشتر درباره این کتاب بدانید:
🔴 چه قصهای در پسِ نگارش این کتاب بوده؟
🔴 یکی از ویژگیهای الیاس حقخواهی و تسلیمنشدن است. تقویت این روحیه، امروز در بین همسنوسالان ما چه اهمیتی دارد؟
🔴 اهمیت نوشتن آثاری با محوریت تاریخ معاصر برای بچههای امروز چیست؟
🔴 و...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25929
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
📚 #کتاب_خوب_راهگشاست
🌷 #معرفی_کتاب «همسفر آتش و برف»»
✌️ #نوکتاب | چطور یک خداحافظی معمولی، همهچیز را عوض کرد؟
📚 یک روز معمولی است. خانه آرام است، زندگی جریان دارد، چای روی سماور میجوشد و بچهها دوروبر میچرخند؛ اما فقط یک اتفاق کوچک کافی است تا همهچیز تغییر کند؛ جملهای کوتاه، تصمیمی ناگهانی یا حتی صدای آماده شدن برای رفتن. از همین لحظه ساده، دری باز میشود، دری به دنیایی پر از دلتنگی، دلواپسی، عشق و ایمان. همین لحظه آغاز روایت «همسفر آتش و برف» است.
🔻 راهی پر از خطر ولی سرشار از ایمان
🔻 یک زندگی مشترک خواندنی
🔻 برشی از متن کتاب
🔻 و...
🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25937
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
💭 #خواندنی | جای شما خالی
📜 روایت شب بارانی حسینیه امام خمینی (ره)
✍️ س. سجادی
💌 از وقتی فهمیدم قرار است کارت شرکت در مراسم فاطمیه حسینیه امام خمینی را بگیرم، ناخودآگاه توی ذهنم این قسمت از یک سرود قدیمی تکرار میشد: «دریا چه مهربان بود/ آبی و لبریز از آب/ رفتیم تا رسیدیم...» قصه قطرههای آب بود تا وقتی به دریا میرسند. شاید نماز باران و کمآبی و کم بارشی آسمان هم در این یادآوری مؤثر بود. وقتی چیزی کم باشد عزیزتر میشود. باران عزیز شده بود در چشمم.
😍 کارت را که گرفتم، سریع رفتم خیابان کشوردوست و توی صف ایستادم. برخلاف تصورم صف شلوغ بود و البته این صف، آخرین صف نبود. بعد از گذشتن از هر صف وارد صف بعدی میشدم و تازه متوجه میشدم جمعیت خیلی بیشتر از این حرفهاست. کمکم توی صفها با هم صحبت میکردیم و همدیگر را میشناختیم. مثل قطرههای آبی که...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25956
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
📽️ #خواندنی | دیداری که دوربینها ثبتش نمیکنند
📜 روایت عزاداری شب دوم فاطمیه از طبقه دوم حسینیه
✍️ نازنین آقایی
🌱 طبقه دوم حسینیه امام خمینی رحمهاللهعلیه، جای عجیبی است. آدمها وقتی میرسند پایین پلههایش، حس کسی را دارند که هرچه دویده، آخر به قرار نرسیده. هرچند گلیمهای آبی کف حسینیه را روی همه پلهها هم کشیدهاند تا احساس دلتنگی کمتر شود، اما بالا رفتن ازشان تا رسیدن به طبقه دوم، آدم را از نفس میاندازد.
👀 زنها که پایشان به بالکن حسینیه میرسد، روبهرویشان فقط سقف میبینند و پروژکتور و باند و بلندگو؛ شوق چشمهایشان خاموش میشود و فقط حسرت در نگاهشان باقی میماند. هرکس تا می نشیند، با بغلدستی اش از علت دیر رسیدن میگوید و خیلی زود حرف میرسد به اینکه: «حالا میشه ازین بالا هم آقا رو دید؟!»
🥹 زنها مدام بغض میکنند و حرفها ناتمام میماند. از راههای دور و نزدیکشان میگویند و سختیهایی که تا رسیدن به اینجا کشیدهاند. یکی از قطاری میگوید که دیروز او و دوستانش را از بافق و مهریز و یزد تا اینجا آورده و دیگری از مرخصیای که به زحمت از رئیسش گرفته تا بتواند بیاید. یاد روضه که میافتند و رزقی که آقا هرسال در این ایام برای کشور میگیرند...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25960
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
📽️ #خواندنی | دیداری که دوربینها ثبتش نمیکنند
📜 روایت عزاداری شب دوم فاطمیه از طبقه دوم حسینیه
✍️ نازنین آقایی
🌱 طبقه دوم حسینیه امام خمینی رحمهاللهعلیه، جای عجیبی است. آدمها وقتی میرسند پایین پلههایش، حس کسی را دارند که هرچه دویده، آخر به قرار نرسیده. هرچند گلیمهای آبی کف حسینیه را روی همه پلهها هم کشیدهاند تا احساس دلتنگی کمتر شود، اما بالا رفتن ازشان تا رسیدن به طبقه دوم، آدم را از نفس میاندازد.
👀 زنها که پایشان به بالکن حسینیه میرسد، روبهرویشان فقط سقف میبینند و پروژکتور و باند و بلندگو؛ شوق چشمهایشان خاموش میشود و فقط حسرت در نگاهشان باقی میماند. هرکس تا می نشیند، با بغلدستی اش از علت دیر رسیدن میگوید و خیلی زود حرف میرسد به اینکه: «حالا میشه ازین بالا هم آقا رو دید؟!»
🥹 زنها مدام بغض میکنند و حرفها ناتمام میماند. از راههای دور و نزدیکشان میگویند و سختیهایی که تا رسیدن به اینجا کشیدهاند. یکی از قطاری میگوید که دیروز او و دوستانش را از بافق و مهریز و یزد تا اینجا آورده و دیگری از مرخصیای که به زحمت از رئیسش گرفته تا بتواند بیاید. یاد روضه که میافتند و رزقی که آقا هرسال در این ایام برای کشور میگیرند...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25960
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
📽️ #خواندنی | دیداری که دوربینها ثبتش نمیکنند
📜 روایت عزاداری شب دوم فاطمیه از طبقه دوم حسینیه
✍️ نازنین آقایی
🌱 طبقه دوم حسینیه امام خمینی رحمهاللهعلیه، جای عجیبی است. آدمها وقتی میرسند پایین پلههایش، حس کسی را دارند که هرچه دویده، آخر به قرار نرسیده. هرچند گلیمهای آبی کف حسینیه را روی همه پلهها هم کشیدهاند تا احساس دلتنگی کمتر شود، اما بالا رفتن ازشان تا رسیدن به طبقه دوم، آدم را از نفس میاندازد.
👀 زنها که پایشان به بالکن حسینیه میرسد، روبهرویشان فقط سقف میبینند و پروژکتور و باند و بلندگو؛ شوق چشمهایشان خاموش میشود و فقط حسرت در نگاهشان باقی میماند. هرکس تا می نشیند، با بغلدستی اش از علت دیر رسیدن میگوید و خیلی زود حرف میرسد به اینکه: «حالا میشه ازین بالا هم آقا رو دید؟!»
🥹 زنها مدام بغض میکنند و حرفها ناتمام میماند. از راههای دور و نزدیکشان میگویند و سختیهایی که تا رسیدن به اینجا کشیدهاند. یکی از قطاری میگوید که دیروز او و دوستانش را از بافق و مهریز و یزد تا اینجا آورده و دیگری از مرخصیای که به زحمت از رئیسش گرفته تا بتواند بیاید. یاد روضه که میافتند و رزقی که آقا هرسال در این ایام برای کشور میگیرند...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25960
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
😍 #خواندنی | باشد که باز بینم دیدار آشنا را
📜 روایت شب چهارم عزاداری حسینیه امام خمینی (ره)
✍️ فِ نعمتی
🥹 «خوش به حالشان»؛ این را وقتی میگفتم که پای تلویزیون نشسته بودم و دختران و پسران نوجوان و جوانی را میدیدم که در دیدارهای مناسبتی با رهبر انقلاب شرکت میکنند و میتوانند ایشان را از نزدیک ببینند. آن موقع من هم نوجوان بودم و در روستایی سرسبز در دلِ شمال شرقی ایرانم زندگی میکردم و چون داشتن این تجربه را خیلی دور میدیدم، به نفس عمیقی از سر حسرت بسنده میکردم؛ اما حالا قضیه فرق داشت. من پشت در حسینیه بودم، من به چندقدمیشان رسیده بودم ولی باز هم ... «خوش به حالشان».
😥 میدانستم به همین سادگیها به دیدار نمیرسم. سر بزنگاه دچار کسالتی شدم که نمیتوانستم از آن قسر در بروم. زمان به کار خودش ادامه میداد و توجهی به بیحالی من نداشت. هر طور بود خودم را جمعوجور کردم و لباسهای مشکی شستهشدهام را از زیر آفتاب و آن حجم آلودگی هوا نجات دادم و به داخل خانه آوردم و همراه چادر مشکی اتو کردم. هر چروک لباس، چینی به دل من میانداخت. میدانستم خوشموقع نمیرسم. به راه افتادیم و ماشین را در فاصله چند کوچه با مقصد پارک کردیم. دیگر راه رفتن جایز نبود. میدویدم. با نفسی که...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25961
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
📯 #خواندنی | نفخ صور در حسینیه
📜 روایت شبی که در بهشت منتظر بودیم
✍️ راضیه سعادتی
⏰ ساعت ۱۴:۳۰ است. در مترو نشستهام به مقصد ایستگاه تئاتر شهر. گفتهاند ساعت ۱۵ اینجا باش تا کارت ورودت را بگیری. درهای قطار بسته میشود، راه میافتد و در تونل یک دفعه متوقف میشود. چراغها خاموش میشوند. همه مسافران به هم خیره میشویم که چه اتفاقی دارد میافتد؟ از داخل اتاق راننده که همین دم گوشمان است صدای تلقوتلوقی میآید و در پسزمینه بهسختی صدای راننده را میشنویم که با جایی که نمیدانم اسمش چیست اما حکم برج مراقبت را دارد، حرف میزند و ازشان کمک میخواهد.
😥 تمام مدتی که قطار ایستاده است به این فکر میکنم که نکند قطار حالاحالاها درست نشود و دیر برسم؟ نکند داخل حسینیه جا نشوم و مجبور شوم بروم طبقه بالا بنشینم؟ اینطوری آقا را نمیبینم، یا باید بهسختی آن هم از خیلی دور ببینم...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25964
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
😳 #خواندنی | ماجراجوییهای باورنکردنی
💯 دنیای گوناگون گونهها ۹
📚 #نوکتاب | ✍️ یادداشتی از امیرمحمد بهامیر، پژوهشگر
🧐 کتابهای ماجراجویی مثل یه قطار سریعالسیر هستند که تو رو به سرزمینهای ناشناخته، مأموریتهای خطرناک و کشف رازهایی میبرند که هیچوقت فکر کردن به اونها هم تو رو به وجد نمیآورد!
🔴 تاریخچه
🔴 ماجراجویی در دل ادبیات
🔴 ماجراجویی ایرانی چی بخونیم؟
🔴 و...
🍬 #قند_پارسی
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25927
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
📚 #کتاب_خوب_راهگشاست
🌷 #معرفی_کتاب «تب ناتمام»
💞 #نوکتاب | به نام مادر
📚 مجروح شدن پسرش در عملیات بدر، یک اتفاق ساده جنگی نبود، بلکه پیچوخمی داشت به درازای مسیر چند زندگی. زندگیشان تغییر کرد. حالا او باید زندگی خودش و بقیه را با عشق، صبر و تلاشی بیشتر اداره کند. این داستانِ شهلا منزویست، مادر شهید حسین دخانچی.
🔻 تبی که تمام نمیشد
🔻 روزهایی دشوار اما افتخارآمیز
🔻 برشی از متن کتاب
🔻 و...
🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25957
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii
📚 #کتاب_خوب_راهگشاست
🌷 #معرفی_کتاب «تنتن و سندباد»
💞 #نوکتاب | مچاندازی افراسیاب با بتمن
📚 اگر بتمن و افراسیاب با هم مچ بیندازند، کدامشان برنده میشود؟ یا تیر آرش کمانگیر زودتر به هدف میخورد یا تارهای مرد عنکبوتی؟ یا اگر قرار به کلهپا کردن یک تبهکار باشد، پوریای ولی موفقتر خواهد بود یا سوپرمن؟ کتاب «تنتن و سندباد» یک جورهایی داستان همین فکرهای عجیبغریب است.
🔻 داستان تقابل مشرقزمین با سرزمین غرب
🔻 نمیگذاریم قصههایمان را مالِ خود کنید
🔻 ما با شما متفاوتیم
🔻 و...
🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25968
✊🏻#لبیک_یا_مهدی
به جمع ما بپیوندید 👇🏻
🆔 @Labayk_ya_Mahdii