1⃣قسمت اول
🔆راه تبلیغ دین این است!🔆
🔰اگر نمازخوانها قشنگ نماز بخوانند، اگر نمازخوانها از نمازشان لذت کافی و بهرۀ وافی ببرند، طبیعتاً اکثر بینمازها هم به سمت نماز گرایش پیدا خواهند کرد. راه تبلیغ دین همین است. راه تبلیغ این نیست که عدهای بیایند مسلمان نیمبند و نیمپز شوند و ما هنوز این را درست نکرده و بدون اینکه به قدر کافی الگوی خوب داشته باشیم، سراغ بقیۀ اهل عالم برویم تا آنها را درست کنیم.
راه اینکه بینمازها، نمازخوان شوند این است که عدهای در نماز، تا آخرِ راه را بروند. لذا اگر ما بخواهیم برای نمازخوان کردن بینمازها تلاشی کنیم، راهش این است که ابتدا به نماز خودمان مقداری بیشتر عنایت و توجه داشته باشیم، و نماز خودمان را رشد دهیم.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
2⃣قسمت دوم
🔆نیاز اصلی ما برای یک زندگی بانشاط چیست؟
🔰انسان باید زندگی بانشاطی داشته باشد و همیشه سرزنده باشد. عقل و قلب و حتی بدن انسان وقتی خوب کار میکند که احساس خوشبختی کند. با زندگی شیرین است که انسان پیش خداوند متعال هم عزیز میشود. «شاکرانه بندگی کردن» زیباترین نوع عبادت است. اما اینجور عبادت مخصوص آدمهای خوشبخت است که سرشار از طراوت و نعمتند و از سرِ شادی سجده میکنند و سجدههایشان طول میکشد، برای اینکه خیلی در لذائذ عالم غرق هستند و خیلی میخواهند از خدا تشکر کنند.
❓سوال: اما چه کنیم که زندگی ما شیرین شود و بتوانیم با حلاوت زندگی کنیم و بالطبع با حلاوت بندگی کنیم؟
ما آدمها نیاز اصلیمان به خود خداوند است، نه اینکه نیاز اصلی ما به نعماتی باشد که میخواهیم از او بگیریم. ما نیاز به خود او داریم و باید مستقیماً از خود او انرژی و حیات بگیریم؛ و الا باطری روحمان ضعیف میشود و کمکم میمیریم؛ یعنی دلمرده میشویم.
راه اینکه مستقیماً از خداوند متعال انرژی بگیریم «عبادت» است. عبادت، وصل شدن روح به منبع قدرت و حیات است و تنظیمکنندۀ شریانهای روحی و عصبی انسان است. عبادت حتی بر جسم ما هم تأثیر خوب دارد. با عبادت سلولهای بدن ما هم با ما مهربانتر میشوند. چون این سلولها، همه عاشق خدا و تسبیحگوی او هستند. عبادت شارژ روح برای قدرت و نشاط بهتر پیدا کردن است. انسان پس از یک عبادت خوب مانند کودکی که به قدر کافی از آغوش مادر آرامش گرفته است و حالا بهتر آمادۀ تجربه کردن حیات است، سرزندهتر زندگی خواهد کرد.
#یاصاحب_الزمان
#یاحسین
#نماز_سکوی_پرواز
3⃣قسمت سوم
🔆معرفی یک استاد خصوصی برای سیر و سلوک عرفانی
🔰چقدر خوب است آدم، استادی داشته باشد که دردهای او را تشخیص بدهد و بگوید: باید فلان کار را انجام دهی تا مشکلت حل شود. استاد گاهی نه تنها راهنمایی میکند، بلکه به آدم کمک میکند تا مشکلش برطرف شود. شاید داستانهای زیادی شنیده باشید از کسانی که به دنبال سیر و سلوک الی الله بودهاند و اگر استاد خوبی نصیبشان شده، چگونه آن استاد در مراحل مختلف دستشان را گرفته و برای عبور از موانع کمکشان کرده است.
اما همۀ ما استادی به نام نماز داریم؛ نماز استاد رساندن انسان به خداست. نماز زنده است، شعور دارد، متحرک است، فعال است، بصیر است، آگاه است. نماز مثل یک عادت شخصی یا یک مراسم عمومی نیست. نماز یک فعالیت مردة بیروح نیست، که خاصیتی برای ما نداشته باشد. نماز هر کسی متناسب با خود او برایش کار میکند. اگر من حب مقام دارم، نماز من، حب مقام مرا برطرف میکند. اگر حبّ شهوت دارم، حبّ شهوت مرا برطرف میکند. اگر تکبر دارم، تکبرم را زائل میکند. اگر محبت به خدا ندارم، محبت به خدا میآورد. نماز هر کسی میداند با او چکار کند تا اصلاح شود.
شما فکر میکنید، بزرگان و عرفای ما که به جایی رسیدند با چه چیزی رسیدند؟ با همین نماز! نماز، خودش به تنهایی استاد انسان است. مثلاً هر بار بعد از خواندن نماز، وقتی که میخواهی سریع از سر سجاده بلند شوی و به سراغ کارهایت بروی، اگر به خودت بگویی: «بگذار تعقیبات نماز را هم بخوانم» و بعد کمی تأمل کنی و بنشینی تعقیبات نماز را بخوانی، همین باعث میشود یکی از بدیهای روح تو از بین برود.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
4⃣قسمت چهارم
🔆آیا احساس میکنی مشکلاتت خیلی زیاد و طاقت فرسا شده؟/ خدایا مگر من چکار کردهام که اینقدر باید بدبختی بکشم؟!
هر موقع در زندگیات نقصی دیدی، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام، نمازت را بررسی کن؛ شاید در نماز کم میگذاری. البته مؤمن در دنیا مشکل و سختی هم دارد؛ گاهی مریض میشود، گرفتار میشود، تصادف میکند. بالاخره انسان مؤمن با مشکلات درگیر میشود، اما اگر احساس کردی این مشکلات خیلی زیاد و طاقتفرسا شده است یا این مشکلات نباید اینقدر تو را اذیت کند، احتمالاً از نمازت کم گذاشتهای. نمازت را درست کن؛ انشاءالله مشکلات تو برطرف میشود.
در امور معنوی هم همینطور است. مؤمن گاهی دچار هوس گناه میشود، دچار وسوسههای شیطان میشود، مؤمن گاهی دچار خطا میشود. اما اگر دیدی خطاکاریهایت دارد تو را از گردونه خارج میکند، وضع معنویت دارد بد میشود، به حدی که دیگر با خدا ارتباط نداری، اولین کاری که باید بکنی این است که نمازت را درست کنی. به خودت بگو: «معلوم است که من دارم بد نماز میخوانم.»
حتماً دیدهاید بعضیها وقتی گرفتار میشوند، میگویند: «خدایا مگر من چکار کردهام که اینقدر باید بدبختی بکشم؟!» اگر کسی بخواهد این حرف را درست بگوید، باید بگوید: «خدایا مگر من بد نماز میخوانم که اینقدر گرفتار میشوم؟!»
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
5⃣قسمت پنجم
🔆تنظیم موتور روح انسان
هر ماشینی بعد از مدتی که کار کرد، تنظیم دستگاههای داخلیاش به هم میخورد و در نتیجه خوب کار نمیکند. لذا هر از چند گاهی نیاز به تنظیم دارد. ماشینهای سواری را به صورت دورهای باید «تنظیم موتور» کرد، تا بهتر کار کنند. امروزه فرآیند تنظیم موتور را با کمک دستگاههای کامپیوتری مخصوصی انجام میدهند و هر کسی که ماشین دارد، باید بعد از یک مدتی، ماشینش را ببرد و با این دستگاهها تنظیم کند.
روح انسان خیلی ظریفتر، پیچیدهتر و آسیبپذیرتر از موتور ماشین است. جنس موتور ماشین از فولاد است، اما روح انسان لطیف و حساس است. روح انسانها، در جریان زندگی روزمره آسیب میبیند، دچار اختلال میشود و تنظیمش به هم میخورد. نماز، دستگاه تنظیمکنندۀ روح آدمی است. انسان، روزی پنج مرتبه باید روح خودش را تنظیم کند. وقتی تنظیم روح انسان به هم میخورد، باید زود برود و روح خودش را با نماز تنظیم کند.
اگر دیدی حافظهات دارد ضعیف میشود، اگر مشکلاتی مثل افسردگی، عصبی مزاج بودن و بسیاری از این بیماریهای روحی و روانی پیدا کردهای، اول از همه نمازت را بررسی کن، ببین نمازت چه اشکالی دارد؟ اگر ذهنت درست کار نمیکند باید حدس بزنی که شاید از ناحیۀ نمازت باشد، شاید به اصطلاح، نمازِ خونت کم شده است و اگر چند واحد نماز به روح خودت تزریق کنی، به احتمال زیاد تعادل و آرامش پیدا خواهی کرد.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
6⃣قسمت ششم
لذت بردن از زندگی دنیا، مقدمۀ عبادت خوب
🔆نماز که فقط برای آباد کردن آخرت آدم نیست، برای آباد کردن و اصلاح امور دنیای آدم هم هست. اشتباه است اگر بگوییم که ثمرۀ نماز فقط در آخرت دیده میشود.
اگر بنا باشد کسی برای آخرت عبادت کند، آیا قبل از آن نباید یک آدم معمولی متعادل باشد که بتواند عبادت و بندگی کند؟! اگر آدم بخواهد درست عبادت کند و به خدا برسد، اول باید درست زندگی کند. و اگر کسی بخواهد درست زندگی کند، اول باید نماز بخواند. نماز بخوان تا با همۀ رنجهایی که در دنیا هست از زندگی خودت لذت ببری و احساس رضایت کنی، بعد با خدایی که این زندگی زیبا و این حیات طیبه را به تو هدیه داده است، رفیق میشوی.
انسان تا وقتی از زندگی خودش لذت نبرد که با خدا رفیق نمیشود. آدم دَمَغ، بدعُنق و بداخلاق، که به سمت خدا نمیرود. این آدم همیشه با خودش و دیگران درگیر است. آدم اول باید درست زندگی کند، و برای اینکه درست زندگی کند، اول باید درست نماز بخواند.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
7⃣قسمت هفتم
خاطرهای از آیت الله بهجت(ره): بابا جان، جواب همان است!
🔆مرحوم آیتالله قاضی(ره) استاد آیتالله بهجت(ره) بودند و حضرت امام(ره) از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر میفرمودند. آقای بهجت(ره) مکرر در نصایحشان این عبارت را از مرحوم قاضی(ره) نقل میفرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.» یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد»
یکی از علما میفرمود: «سالها پیش، یک روز خدمت آیتالله العظمی بهجت(ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.» آقای بهجت(ره) فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!» این عالم بزرگوار میگوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت میخوانیم!»
یکسال از آن ماجرا گذشت. قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت(ره) برسم. در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همهجا برسم، چه راهی را معرفی میکند؟»
وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت میکردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند: «بعضیها پیش ما میگویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان میگوییم نماز اول وقت بخوانید. میروند سال بعد میآیند، پیش خودشان میگویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره میخواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.»
این عالم بزرگوار میفرماید: «من دیگر هیچ حرفی نزدم. آقای بهجت(ره) راست میگفتند. من برخی از نمازهایم را به وقتش نمیخواندم. شروع کردم و آن را هم درست کردم.» آن عالم بزرگوار کمکم به جاهایی که دلش میخواست و حتی فوق تصورش بود، رسید.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
8⃣قسمت هشتم
باید نگاه خود را به نماز اصلاح کنیم!
🔆چگونه میتوان نماز را خوب خواند؟ اگر بخواهیم به نماز خود بها دهیم، بیشتر توجه کنیم و آن را بهتر بخوانیم، باید چه کنیم؟ ابتدا «باید نگاه خودمان را به نماز اصلاح کنیم» بعد به اقامه کردن یک نماز خوب بپردازیم.
تصور رایج از نماز خوب این است که نماز خوب، همان نماز عاشقانهای است که وصفش را در مورد اولیاء خدا شنیدهایم. خیلیها تصور میکنند نماز خوب یعنی نمازی که از اول تا آخر آن اشک بریزی، از اول تا آخر در نماز از خوف خدا بترسی و بلرزی. تا گفته میشود نماز خوب، خیلیها فکر میکنند یعنی نمازی که انسان در آن مستقیماً با خدا صحبت میکند؛ خدا را میبیند، به خدا و اولیاء خدا سلام میدهد و جوابشان را میشنود؛ در صورتیکه منظور نماز خوب این نیست و معیار نماز خوب هم چنین چیزهایی نیست.
معمولاً وقتی میخواهند ما را نصحیت کنند، به ما میگویند: «این چه نمازی است که میخوانی؟! میدانی امیرالمؤمنین(ع) موقع نماز چطور رنگ چهرهاش از خوف خدا میپرید و چه حالی به ایشان دست میداد؟» گاهی اوقات اینجور تبلیغات در مورد نماز، ما را پاک ناامید میکند. پیش خودمان میگوییم: «ما که هیچ وقت اینجوری نخواهیم شد.» تا میگویند «نماز خوب»، ذهنمان سراغ نماز اولیاء خدا میرود. در حالی که نماز اولیاء خدا قله است. ما برای قدم برداشتن به سمت آن قله ابتدا باید به مقام نماز خوب برسیم.
درست است که اهلبیت(ع) وقتی به نماز میایستادند، تمام ارکان بدنشان از خوف حضرت حق میلرزید و از اشتیاق حضرت رب، رنگ چهرهشان متغیر میشد، ولی فعلاً ما نمیتوانیم چنین نمازهایی بخوانیم، شاید تا آخر عمرمان هم توفیق پیدا نکنیم اینگونه نماز بخوانیم. پس قاعدتاً نماز خوب برای ما، نماز دیگری است.
ما که هنوز در مراحل ابتدایی راه هستیم، نماز عاشقانه و نماز خائفانه خواندن هنوز در دسترس ما نیست. انسان که به این سهولت روزی پنج مرتبه از خدا نمیترسد، ما شاید در عمرمان حتی یک بار هم از خدا نترسیده باشیم. چشیدنِ «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّه؛ و اما کسى که از موقعیت پروردگارش ترسید» مربوط به اولیاء خداست. خوف از مقام خدا، فرق میکند با اینکه به خاطر گناهانمان از خدا بترسیم.
ما فعلاً نه میتوانیم نماز خائفانه بخوانیم، نه میتوانیم نماز عاشقانه بخوانیم. ما فعلا باید شروع کنیم به نماز خوب خواندن و برای اینکار باید از همین ابتدا نگاهمان را نسبت به نماز تغییر دهیم. و تصور و انتظار خودمان از نماز خوب را به یک انتظار معقول و دستیافتنی تبدیل کنیم؛ نماز خوب لزوماً همراه با اشک و ناله یا شور و شوق نیست. پس نماز خوب چه نمازی است؟
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
9⃣قسمت نهم
خیلیها فکر میکنند نماز مثل کارتون «تام و جری» است!
🔆نماز در مرحله اول عشقبازی با خدا نیست!
نماز در مرحله اول عشقبازی با خدا نیست. نماز در ابتدا سختی دادن به خود است، نه رسیدن به لذت معنوی. خداوند متعال میدانست در ابتدای راه، ما عاشق او و عارف به او نیستیم، خداوند متعال میدانست تازه بعد از چهل سال عبادت، ما کمکم میتوانیم شیرینی گفتگوی با او را حس کنیم؛ به همین دلیل چنین دستوری به ما داده است، آنوقت ما تصور میکنیم فقط وقتی نمازمان خوب است که از آن لذت ببریم!
اینکه از همان ابتدا به دنبال چشیدن شیرینی نماز و لذت بردن از آن باشیم، گاهی اوقات اصلاً زشت است. بعضی وقتها اینکه بپرسیم: «چه کنم تا از نماز خواندن لذت ببرم؟» سؤال خوبی نیست.
گاهی آدم دنبال نماز نیست، بلکه دنبال لذت بردن و هوسرانی خودش است. دنبال شیرینی نماز است، چون میخواهد همۀ زندگیش پر از شیرینی باشد. فکر میکند نماز خواندن هم مثل کارتون «تام و جری» است که وقتی پای آن بنشیند، مست شود، سِحر شود و کیف بکند! گاهی آدم فکر میکند نماز خواندن مثل فیلم سینمایی است. اگر خداوند میخواست، خودش میتوانست نماز را برای همۀ آدمها شیرین و لذتبخش قرار دهد تا همه جذب نماز شوند. امّا اتفاقاً خدا حال آدمها را با نماز گرفته است و البته این کار خدا هم مانند تمام کارهایش حکیمانه است. حکمتش چیست؟
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
🔟قسمت دهم
مشاوره به پدر یک پسر کاهلنماز
🔆ـ بچۀ من نماز نمیخواند. در نمازش کاهلی میکند. الان هجده-نوزده سالش است و دانشگاه میرود، ولی من ناراحتم که چرا در نمازش کاهلی میکند. در حالی که ما در تربیتش چیزی کم نگذاشتهایم. شما بفرمایید به او چه بگوییم؟
ـ نماز را چطوری به پسرت معرفی کردهای؟
ـ بالاخره یکجوری معرفی کردیم.
ـ نه! دقیقاً بگو چگونه معرفی کردی؟
یک مقدار از تعریفهای رایج در مورد نماز گفت، تا کمکم رسید به این جملات که «نماز عشقبازی با خداست، مناجات با معبود است، راز و نیاز با پروردگار عالم است و ...» با این نوع تعریف کردن از نماز لابد وقتی فرزند او سر نماز ایستاده، پیش خودش گفته: «راز و نیاز کجاست؟ من اگر رازی داشته باشم، همینجوری به خدا میگویم!» یعنی این جوان، سر نماز ایستاده و دیده که از عشقبازی و حال معنوی خبری نیست. بعدش هم به خدا گفته: «الان حال عشقبازی ندارم. خدایا بعداً برای عشقبازی میآیم. الان من وسط کار و درسم هستم.»
به آن پدر محترم گفتم: «خُب، شما نماز را اشتباه معرفی کردهای. بچهات مدتی سراغ نماز میرود، بعد که از نماز لذت نمیبرد، دیگر سراغ آن نمیرود. چون فکر میکند از نماز طرفی نبسته است. لذا خودش را شکستخوردۀ در نماز میبیند.»
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
1⃣1⃣قسمت یازدهم
چه کار کنم از نماز خواندن لذت ببرم؟
🔆حتی اگر کسی خیلی اهل سوز و گریه و اشک باشد، اینطور نیست که همیشه حال عبادت داشته باشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً» یعنی دلهای ما انسانها حالت اقبال و ادبار دارد. به همین دلیل گاهی انسان حال عبادت دارد، گاهی هم ندارد و این در حالی است که نمازهای واجب را همیشه باید بخوانیم، چه حال داشته باشیم، چه حال نداشته باشیم.
عبادتی که هر روز، و روزی پنج مرتبه انسان باید انجام دهد، معلوم است که لازمه این عبادت اصلاً این نیست که حتماً سر آن عبادت، گریه کنیم. اگر لازم بود هر وقت که نماز میخوانی حتماً گریه کنی، خدا میفرمود «هر موقع حال داشتی نماز بخوان.» اما اتفاقاً خداوند متعال دستور نماز را به گونهای صادر کرده که حال ما را هم بگیرد! یعنی مواقعی که برای ما سخت هم هست مجبوریم نماز بخوانیم. لذا نماز خوب خواندن، برای امثال ما که در ابتدای راه هستیم، اصلاً به معنای لذت بردن از نماز نیست و این دقیقاً سؤالی است که خیلی از اوقات جوانها میپرسند:
ـ من چکار کنم از نماز خواندن لذت ببرم؟
ـ پس کِی میخواهی آدم بشوی؟!
- یعنی چه؟ لذت نبردن چه ربطی به آدم شدن دارد؟
ـ اگر کسی بخواهد آدم شود باید با نفس خودش مبارزه کند و این کار در ابتدا لذتبخش نیست. خداوند هم عبادتی را طراحی کرده و به تو پیشنهاد داده که از آن لذت نبری! طبیعتاً تکراری بودن نماز، لذتش را از بین میبرد. خدا خواسته است که تو در جریان سختیها و تلخیهای این امر تکراری، آدم شوی، رشد کنی و بالا بروی. اگر در ابتدای راه بخواهی از نماز خواندن لذت ببری، که رشد پیدا نمیکنی.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
2⃣1⃣قسمت دوازدهم
خاطرۀ استاد پناهیان از توپبازی با پسرش و یک گفتگوی ماندگار
🔆- یک روز در خانه با پسرم مشغول توپبازی بودم که وقت اذان شد. به او گفتم:
- خُب، الان اذان گفتند، باید بروم نماز بخوانم.
- اِی بابا؛ بیا ادامه بدهیم!
- نه دیگه، الان اذان شده باید بروم نمازم را بخوانم. بعد میآیم ادامه میدهیم.
- من هم بیایم؟!
- نمیدانم. اگر میخواهی بیا!
- آخه الان برایم سخت است نماز بخوانم، بازی شیرین است.
- اتفاقاً من هم برایم سخت است. من هم بازی برایم شیرین است. ولی چون خدا خواسته، باید بگویم چشم.
- واقعاً برای تو هم سخت است؟
- بله!
- اگر برایت سخت است، پس چرا الان میخواهی بروی نماز بخوانی؟!
- تا آدم کار سخت نکند که آدم نمیشود. میخواهم آدم شوم.
- پس من هم میآیم نماز بخوانم.
تمام شد؛ ما دیگر در خانهمان به کسی نگفتیم نماز بخوان.
باید درک کنی که خدا میخواهد با نماز حال تو را بگیرد. حال خودت را بده به خدا، بگو قبولت دارم! میخواهد بزند؟ بگذار بزند. مگر نماز چقدر سختی دارد؟ مگر به موقع بلندشدن و نمازخواندن چقدر سختی دارد؟ مگر از نماز دزدی نکردن چقدر سختی دارد؟ مگر چقدر سخت است که آدم به اندازۀ کافی برای نماز وقت بگذارد؟ نگو «عجله دارم.» کجا میخواهی بروی؟ همۀ رزق و روزی و منافعت دست خداست! از خدا حساب ببر!
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
3⃣1⃣قسمت سیزدهم
برخورد غیر منتظرۀ رسول خدا(ص) با جوان چشمچران
🔆گاهی اوقات، برخی از جوانان میگویند: «من نمیتوانم چشمم را کنترل کنم.» آن یکی میگوید: «من نمیتوانم زبانم را کنترل کنم.» هر کسی هر کار خوبی را که میگوید «نمیتوانم انجام دهد»، به خاطر این است که یک کار خوب را میتوانسته انجام دهد ولی انجام نداده، آن هم اینکه سر وقت بلند شود و نمازش را بخواند.
اگر بخواهیم نماز خوب را برای خودمان تعریف کنیم و بشناسیم، طبیعتاً بهترین معرِّف آن، خود خداوند است که در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛ نماز از فحشاء و باز میدارد» بر این اساس، هرچقدر نماز انسان او را از بدیها بازدارد، به همان اندازه، نمازش خوب بوده است.
به پیامبر(ص) گفتند: «آن جوانی که پشت سر شما نماز میخوانَد، چشمچرانی هم میکند. بعضی از گناههای خیلی بد را هم انجام میدهد.» لابد منظورشان این بود که شما نصیحتش بفرمایید تا آن عیبش را هم کنار بگذارد. رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «همان نمازش او را درست خواهد کرد» [نیازی به نصیحت نیست.] راوی میگوید: «طولی نکشید که آن جوان توبه کرد و آن عیب را کنار گذاشت.» اگر درست به نماز پرداخته شود، اینقدر برکت دارد.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
4⃣1⃣قسمت چهاردهم
چرا در نماز به جای «الله اکبر»، «الله رحمان» نمیگوییم؟
🔆چرا ما سر نماز به جای «الله اکبر»، «الله رحمان» یا «الله ارحم» نمیگوییم؟ مگر در دعاها نداریم: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه؛ ای کسی که رحمت او از غضب او پیشی گرفته است.» آیا بهتر نبود به جای «الله اکبر» و به جای «خدای بزرگ و باعظمت»، بگوییم: «ای خدای مهربان»؟ آیا اینطوری، دلها بیشتر به نماز جذب نمیشد؟ چرا تا میآییم سر نماز از کبریائی خدا حرف میزنیم؟
در دعای کمیل وقتی ذاکرین اهلبیت(ع) مناجات میخوانند، مدام از مهربانی خدا برای ما سخن میگویند، ما هم گریه میکنیم. خُب، چرا ما در نماز هم چنین ترفندی به کار نبریم و به جای «الله اکبر» نگوییم «الله رحمان»، بعدش هم حسابی گریه کنیم؟! مثلاً به جای «الله اکبر»، بگوییم: «خدایا! عزیز دلم، تو چقدر مهربانی!» چه عیبی دارد اینطوری با خدا عشقبازی کنیم؟! آخر با کبریائی و عظمت خدا که نمیشود عشقبازی کرد، نمیشود با آن اشک ریخت!
چرا اینقدر میگوییم الله اکبر؟ چرا نماز مملوّ از عظمت الهی است؟ چرا ما همیشه در مقابل کبریائی خدا سر به خاک میگذاریم؟ چرا در هر رکعتی از نماز، حتماً باید رکوع و سجده را بهجا آوریم؟
برای اینکه نماز میخواهد مثل پادگان به ما یک چیزی را یاد بدهد و آن عظمت و ابهت خداوند است. وقتی فرماندهای نیاز دارد عظمتش در دل سرباز بنشیند، نمیگوید «آقای سرباز! من برایت یک ماشین میخرم، در عوض تو هم حرف مرا گوش خوب بده!» فرمانده نمیآید برای چند ماه دورۀ آموزشیای که سرباز به پادگان میرود، مدام نخود و کشمش در جیب سرباز بریزد و به او بگوید «عزیز دلم، امروز هم یک چیز خوشمزه دیگر برای تو خریدهام، عوضش تو هم دستور مرا گوش کن. اگر هم احیاناً جنگی پیش آمد، یکموقع فرار نکنیها! عزیزم قبول است؟! نمیخواهد موهایت را از ته بزنی، من خودم موهایت را به مُدل دلخواهت اصلاح میکنم، ژل هم به موهایت میزنم! اما در عوض اینکه من اینجا تو را تحویل میگیرم، تو هم در میدان جنگ مرا تحویل بگیر!»
بعضیها میگویند: «خدایا، مشکل مرا حل کن، تا بنشینم برای تو نماز بخوانم!» کار اینها مثل کسی است که به سربازی برود و به فرمانده پادگان بگوید: «تو اول بیا حسابی مرا تحویل بگیر و کارهای مرا انجام بده، تا من پسفردا برای تو بجنگم!» اگر فرمانده بخواهد اینطوری با سرباز رفتار کند، ابهت و عظمت فرمانده در دل این سرباز نمینشیند. اثرش این خواهد بود که پس فردا در لحظات حساس و خطرناک جنگ، دستور فرمانده را اجرا نمیکند. فرمانده به او میگوید: «برو جلو»، میگوید: «صبر کن ببینم، چرا بروم جلو؟» امّا از قدیم معروف بوده که «ارتش چرا ندارد.»
بحث ما این نیست که این کارها در ارتش، درست است یا نه، و اگر لازم است حد و مرز آن چقدر است، اما در نیروهای نظامی دستور فرمانده بسیار حساس و مهم است. در نیروهای نظامی، ساختار باید استحکام داشته باشد. لذا دیسیپلین نظامی و آداب ویژهای دارند که همه باید از این آداب تبعیت کنند. درِ خانۀ خدا هم باید شبیه همین اتفاق بیفتد تا عظمت و ابهت پروردگار عالم در دل ما جای بگیرد.
و اما اینکه چرا باید عظمت خدا در دل ما جا بگیرد، زیرا ۱. قدرت اجرای دستورات خدا-که به نفع خودمان است- را پیدا کنیم ۲. بتوانیم عاشق خدا شویم. (توضیح بیشتر در قسمتهای بعد)
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
5⃣1⃣قسمت پانزدهم
چرا عظمت و ابهت خدا باید در قلب ما نقش ببندد؟!
🔆چرا عظمت و ابهت خدا باید در قلب ما نقش ببندد؟ یک دلیلش این است که تا وقتی عظمت خداوند به دل انسان وارد نشود، آنطور که باید و شاید دستورات خدا را انجام نمیدهد و از فرمان الهی اطاعت نمیکند. مثلاً هر وقت حال و حوصله داشت انجام میدهد و هر وقت حالش را نداشت انجام نمیدهد!
سؤال بعضیها این است که:
ـ حاج آقا من هر کاری میکنم نمیتوانم گناه را ترک کنم، چکار کنم؟!
ـ به خاطر خدا گناه را ترک کن.
ـ به خاطر خدا هم نمیتوانم ترک کنم.
ـ معلوم میشود که از خدا زیاد حساب نمیبری. معلوم میشود که خدا پیش تو عظمت و ابهتی ندارد که این عظمت باعث شود از دستور خدا اطاعت کنی.
اگر عظمت خدا در جانهای ما رسوخ کند، آثار و برکات بسیاری به دنبال دارد. درک عظمت خدا غیر از اینکه باعث میشود از او اطاعت کنیم و اوامرش را درست و دقیق اجرا کنیم، آثار و برکات دیگری هم دارد که در ادامه برخی از مهمترین آثارش را بیان میکنیم.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
6⃣1⃣قسمت شانزدهم
راه رسیدن به عشق واقعی خدا چیست؟
🔆آیا ما نیاز داریم خدا در دلمان عظمت داشته باشد یا نه؟ اگر سؤال کنم که «آیا لازم است ما عاشق خدا شویم؟»، همه با طیب خاطر تأیید میکنند، ولی اگر بپرسم «آیا لازم است خدا در قلب ما عظمت داشته باشد؟»، بعضیها به فکر فرو میروند و میگویند: «حاج آقا! شما منظورتان از همۀ بحثها و گفتگوها و سخنرانیهایتان، این است که ما در نهایت عاشق خدا شویم، فدای خدا شویم، مال خدا شویم و حرفش را گوش کنیم، خُب طبیعی است که به این سمت برویم ولی این بحث عظمت خدا دیگر برای چیست؟!»
خیلیها نمیدانند کوچهای که باید از آن عبور کنند تا به خانۀ «عشق به خدا» برسند، کوچهای است که در آن کوچه باید اول احساس عظمت خدا در دلشان بنشیند. هر کسی عظمت خدا به دلش نشست، عشق و علاقهای به خدا پیدا میکند که دیگران فقط حرفش را میزنند.
میدانید چرا اینقدر عاشق علیبنابیطالب(ع) هستی؟ چون از ذوالفقار علی(ع) و از غضب و هیبت علی(ع) هم خبر داری. چرا از بین شهدای کربلا و اصحاب امام حسین(ع)، از همه بیشتر به اباالفضل العباس(ع) علاقمندی؟ چون قدرت او، هیبت او و علمداری او از همه بیشتر بود. این شدت علاقه به حضرت عباس(ع)، بعد از شدت عظمت و هیبت او در دلهای ما پدید میآید.
یکی از دعاهایی که در ماه رمضان بعد از هر نماز میخوانیم و همه تقریباً حفظ هستند، جملۀ اولش این است: «یا عَلِیُّ یا عَظیمُ» ، بعد میفرماید: «یا غَفُورُ یا رَحیمُ». اول از عظمت خدا سخن میگوید و بعد از آن در مورد رحمت خدا سخن میگوید. اگر کسی بخواهد از «یا غَفُورُ یا رَحیمُ» لذت ببرد ، اول باید «یا عَلِیُّ یا عَظیمُ» برای او جا افتاده باشد.
اگر خدا به ما محبت کند، اگر خدا حاجت ما را برآورده کند، ما میفهمیم خدا «غَفُورُ» و «رَحیمُ» است. امّا خداوند متعال، باید چهکار کند، تا ما بفهمیم که او واقعاً باعظمت است؟
آیا میخواهی تا روز قیامت صبر کنی تا عظمت خدا را در آنجا ببینی؟ که میفرماید: «یا مَن فِی الحِسابِ هَیبَتُهُ» آیا آنجا میخواهی بفهمی؟ آدم در این دنیا چگونه میتواند عظمت خدا را بفهمد؟ به کمک «نماز خوب»!
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
7⃣1⃣قسمت هفدهم
مشکل عرفان جهان مسیحیت چیست؟
🔆 چرا مسیحیت امروز نمیتواند عشق به خدا تولید کند؟
نمیشود عزیز دل من! اگر میشد، که حرفی نداشتیم. تا حالا ما چقدر نشستهایم پای داستانها و صحبتهایی از عشق و محبت و لطف و مهربانی خدا و اشک ریختهایم، حسابی هم گریه کردهایم، امّا بعدش که از جلسه بیرون رفتهایم، باز هم اوضاعمان مثل قبل بوده و تغییر چندانی در ما ایجاد نشده است؟
چرا از بین اصحاب امام حسین(ع)، از همه بیشتر به اباالفضل العباس(ع) علاقمندی؟ چون قدرت او، هیبت او و علمداری او از همه بیشتر بود. این شدت علاقه به حضرت عباس(ع)، بعد از شدت عظمت و هیبت او در دلهای ما پدید میآید. اگر به شما بگویند: «اباالفضل العباس(ع) یک آقایی بود که خیلی خوب بود و خیلی به برادرش امام حسین(ع) وفادار بود، امّا حیف که ضعیف و نحیف و لاغر بود؛ به حدّی که هر کسی به او تنه میزد، درجا زمین میخورد! و همان اول جنگ هم شهید شد!» در این صورت آیا باز هم عباس(ع) اینقدر پیش شما عزیز میشد؟!
بعضیها دوست دارند قدرت و عظمت خدا را حذف کنند، و فقط با خدا عشقبازی کنند! الان سرزمین نازنین ما که پر است از معنویت و نعمات معنوی، دارد مینگذاری میشود! عرفانهای وارداتی و کاذب که از غرب و شرق عالم میآیند تا با ظاهر جذاب عرفانیهای کاذب مانع رسیدن انسانها به عرفان و معنویت واقعی شوند. تا دلتان بخواهد از نویسندگان مختلف غربی و شرقی کتاب فارسی چاپ میکنند. نویسندگانی که هیچ دینی ندارند اما با خدا حرف میزنند و به اصطلاح خودشان، با خدا عشقبازی میکنند! کتابهایشان پر است از حرفهای خوب درباره اینکه: خدا ناز و مهربان است، خدا حرف ما را میشنود، خدا ما را دوست دارد و از اینجور حرفها.
ممکن است سؤال شود که این حرفهای خوب چه ایرادی دارد؟ میدانید مشکل جهان مسیحیت چیست؟ مشکلشان این است که خدای آنها عظمت ندارد، فقط مهربان است. تنها کاری که خدایشان بلد است انجام دهد، این است که ببخشد. خدایی که انسان از او حساب نبرد، عاشق او هم نمیتواند بشود.
مشکل عرفانهای کاذب این است که خدای آنها مهربان و بخشنده است ولی عظمت ندارد. میدانید این چه فاجعهای درست میکند؟ خدایی که عظمت نداشت، همه میخواهند دوستش داشته باشند، ولی در عمل هیچ کس دوستش نخواهد داشت. همه دوست دارند عاشق این خدای عشقپرور باشند، ولی کسی عاشق خدایی که عظمت ندارد، نخواهد شد.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
8⃣1⃣قسمت هجدهم
آیهای که فقط نیمۀ اولش را بلدیم!
🔆کسی که عظمت خدا در دلش ننشسته باشد، وقتی از محبت خدا برایش بگویند، یکمقدار لذت میبرد، اما نمیتواند این محبت را پاسخ دهد. کسی که عظمت خدا در دلش وارد نشده، نمیتواند محبت خدا نسبت به خودش را درست درک کند و جواب این محبت را بدهد. اگر بخواهیم محبت خدا را درک کنیم و این محبت در ما اثر بگذارد، اول باید عظمت خدا در دل ما بنشیند.
یک آیۀ قرآن هست که نیمۀ اولش را همه شنیدهاند: «اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانید، جوابتان را میدهم.» این قسمت از آیه را همه بلد هستند چون پر از مهربانی است، معمولاً همۀ ما هر چه آیۀ محبتآمیز هست بلدیم. اما بقیه این آیه را خیلیها بلد نیستند. چرا؟ چون بقیۀ آیه از عظمت خدا صحبت میکند و میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ؛ کسانی که نسبت به عبادت من تکبر وزرند، به زودی با کمال ذلت و خواری داخل جهنم خواهند شد.»
این خداست که در جایجای قرآن از عظمت خود سخن میگوید. به نظر شما اگر خدا از عظمت خودش سخن بگوید و عظمت خودش را نشان دهد، دیگر کسی طرف او نمیرود و عاشق او نمیشود؟ اتفاقاً عشق به خدا از رؤیت عظمت مقام ربوبی آغاز میشود. چه کسانی خدا را ملاقات میکنند؟ «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» هر کس از حضور در پیشگاه عزّ ربوبیت بترسد.
حالا دوباره به معنای این آیه توجه کنید. خداوند ابتدا میفرماید: «اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانید، من جوابتان را میدهم.» بعد بلافاصله میفرماید: «کسانی که تکبر کنند و درِ خانه من نیایند و از من چیزی نخواهند، اگر دیگران را عادی به جهنم میبرم، آنها را به خاطر تکبرشان، با خواری و ذلّت به جهنم خواهم برد.» در واقع معنایش این است: «من خدای تو هستم که دارم به تو میگویم مرا صدا بزن تا جوابت را بدهم، آنوقت تو سرت را پایین انداختهای و لال شدهای! یا اینکه اصلاً اعتنا نمیکنی و میروی؟» این نوع برخود، نشانۀ تکبر انسان نسبت به خداوند است.
به مجلس ختم که میروی، وقتی بچهای سینی خرما را جلوی شما میگیرد و میگوید «بفرمایید»، بیاعتنا از کنارش رد نمیشوی، چون بیادبی محسوب میشود، هرچند طرف مقابل شما یک بچه است. اگر هم خرما نخواهی، برمیگردی میگویی: «خیلی ممنون. میل ندارم. تشکر.» بالاخره یک جوابی میدهی. حالا خداوند با آن عظمت و جلال، آمده جلوی شما و میفرماید: «از من چیزی بخواهید تا به شما بدهم!» اما تو سرت را پایین انداختهای و بیاعتنا رد میشوی؟ یعنی داری به خدا تکبر میکنی؟ محبت خدا را پس میزنی؟ بینیازی خودت را اعلام میکنی؟! خدا هم با کسی شوخی ندارد.
میدانی چرا نمازی که تعقیبات نداشته باشد قبول نیست؟ چون خدا بعد از نماز به تو میفرماید: «بنده من نماز خواندی؟ از من حساب بردی؟ امر مرا اجرا کردی؟ احسنت! حالا تو یک دعای مستجاب پیش من داری، از من بخواه تا به تو بدهم.» بعد یک دفعهای خدا نگاه میکند میبیند که بندهاش بدون اینکه چیزی بخواهد، دارد از سر سجاده بلند میشود و میرود! این کار معنایش چیست؟ آیا بیاعتنایی به خدا نیست؟ آیا تکبر و اعلان استغناء و بینیازی از خدا نیست؟
رسول اکرم(ص) فرمود: خداوند در مورد کسی که بعد از نماز تعقیبات نمیخواند و از خدا چیزی نمیخواهد، به ملائکهاش چنین میفرماید: «ملائکه من، این بندۀ مرا نگاه کنید. امر مرا انجام داد ولی از من حاجتی نخواست. انگار از من بینیاز است. نمازش را بگیرید و به صورتش بزنید» اصلاً بندهای که به من نیاز ندارد، برای چه آمده امر مرا اجرا میکند؟ نکند با این کارش میخواهد بگوید «نه تو خدا هستی و نه من بندۀ تو هستم»؟!
دعا نکردن و حاجت نخواستن در جایی که خداوند به ما فرموده است «اگر حاجتی بخواهید جوابتان را میدهم»، بیادبی نسبت به پرودگار عالم است.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
9⃣1⃣قسمت نوزدهم
چرا در میان رزمندگان اینقدر چراغ معنویت روشن بود؟
🔆اول باید عظمت خدا را باور کنی و آن را در دل خودت بیندازی. اول باید از خدا حساب ببری، بعد کمکم خوف از خدا هم در دل تو مینشیند. در این صورت، کمکم خوف از خدا برایت شیرین و لذتبخش میشود و این خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خداست!
میدانید چرا در دوران جبهه و جنگ و در میان رزمندگان اینقدر چراغ معنویت روشن بود؟ چون در آنجا مرگ جلو آمده بود و راحت احساس میشد، مرگ هم هیبت خدا را به دل انسان میافکند. به رزمندگان میگفتند: «نزدیک شدن به شب عملیات، یعنی نزدیک شدن ملاقات با خدا، میفهمید این یعنی چه؟» یکدفعهای خشیت خدا در دلشان مینشست، و وقتی که خشیت خدا در دل بندهای نشست، خدا بنده نازنینش را در آغوش میگیرد و نوازش میکند.
حتماً دیدهاید مادری که بچهاش ترسیده است، سریع او را بغل میگیرد و نوازش میکند، خداوند هم مانند همان مادر، وقتی ببیند بندهاش از او حساب میبرد، شروع به نوازش کردن میکند که «بندۀ من نترس!» و سریع مهر خودش را در دل بندهاش خواهد گذاشت و محبتش را به او میچشاند.
به این میگویند رابطه عاشقانه با خدا، که کلیدش در خوف است. در روایت فرمود «مؤمن را چیزی جز خوف از خدا اصلاح نمیکند.» البته الان بحث ما هنوز به خوف نرسیده، فعلاً بحث ما این است که کمی از خدا حساب ببریم و کمی عظمت خدا را باور کنیم.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
0⃣2⃣قسمت بیستم
با چه چیزی عظمت خدا را در دلمان تولید کنیم؟
🔆گفتیم که خوف کلید رابطۀ عاشقانه با خداست، و خود خوف هم ثمرۀ باور کردن عظمت خداست. حالا عظمت خدا را چطور باور کنیم؟
عظمت خدا در این دنیا تولیدی خود انسان است. یعنی خودت باید عظمت خدا را در دلت تولید کنی. حالا با چه چیزی عظمت خدا را در دلمان تولید کنیم؟ با حساب بردن از امر خدا؛ با رعایت ادب در نماز. هر چقدر احکام و آداب نماز را بیشتر و بهتر رعایت کردی نشان میدهد که از امر خدا حساب بردهای و به این ترتیب خدا در دل تو عظمت پیدا میکند. نسبت به هر کسی ادب رعایت کنی، ابهتش به دلت مینشیند. آیا دوست نداری ابهت خدا به دلت بنشیند؟
میگوید:
ـ حاج آقا من از خدا نمیترسم. چکار کنم؟
ـ حتماً خدا در نظرت ابهت و عظمت ندارد. لابد نمازت را درست نخواندهای، لابد در نماز سرت را خاراندهای! حتماً در نماز مؤدب نبودهای و چشمت را این طرف و آن طرف گرداندهای، لابد کلمات نماز را با دقت ادا نکردهای.
خداوند خیلی راحت میتواند یک گوشمالی حسابی به ما بدهد، تا حساب کار دستمان بیاید! اما خدا نازنین است، و به ما فرصت میدهد و میفرماید: «بندۀ من خودش باید بفهمد و این کار را درست انجام دهد.»
اگر تو سر نماز از خدا حساب بردی، عظمت خدا در دلت بالا میرود. آنوقت دیگر لازم نیست خدا سر تو داد بزند. میگوید: «عزیزم، من از این کار خوشم نمیآید.» تو هم میگویی: «باشد، انجام نمیدهم.» همینطوری باید بندگی کرد، و الا اینکه آدم دائماً بخواهد خودش را بکُشد و نفسش را برای امور حداقلی متقاعد کند که «بیا و آن کار را انجام نده یا این کار را انجام بده!» فایده ندارد. خدا هم میفرماید: «میخواهی دو دقیقه به سمت من بیایی، چرا داری خودت را میکُشی؟ اصلاً برو راحت باش، آسوده باش!»
بعضیها را خداوند آنقدر مشغول و گرفتارشان میکند که اصلاً وقت و حوصله پیدا نمیکنند درِ خانۀ خدا بروند و با او مناجات کنند، ولی بعضیها را خداوند آنقدر دوستشان دارد که خودش آنها را صدا میزند تا بیایند درِ خانۀ خدا. فرق این دو دسته در چیست؟ در ابهت و عظمتی است که از خدا در دل آنها قرار دارد؛ در حسابی است که از خدا میبرند. امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ متقین میفرماید: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم؛ خدا در جانهایشان عظمت پیدا کرد، و به همین خاطر هر چیزی غیر از خدا، در چشمهایشان خرد و حقیر شد.»
یکی از مهمترین کارهایی که آیات قرآن با ما انجام میدهد این است که ابهت خدا را به دل ما میاندازد. به عنوان مثال، خداوند در سورۀ زلزال میفرماید: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛ هر کس ذرهای کار خوب انجام بدهد نتیجۀ آن را میبیند، و هر کس ذرهای کار بد انجام بدهد، نتیجۀ آن را میبیند.» اگر ابهت همین دو آیه در دلت بیفتد، سحرها دیگر نمیخوابی.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
1⃣2⃣قسمت بیست و یکم
پاسخ یک راز مهم!/ چرا باید عظمت خدا در دل ما بیفتد؟!
🔆اولین صفتی از خدا که باید در دل ما بنشیند، با آن انس پیدا کنیم و عمیقاً آن را درک کنیم، عظمت و کبریائی خداوند است. اگر مدتی دقت کنیم و نمازمان را درست بخوانیم و احکام و آداب نماز را بهتر رعایت کنیم، کمکم عظمت خدا در دل ما خواهد افتاد.
اما چرا باید عظمت خدا در دل ما بیفتد؟ چون مهمترین مانع برای برقراری ارتباط انسان با پروردگارش، تصور اشتباهی است که از خودش، نسبت به خدا دارد. مرکز این تصور اشتباه هم «خودبزرگبینی» انسان است. ما معمولاً آنطور که باید، خودمان را در برابر خدا کوچک و حقیر احساس نمیکنیم. تا وقتی انسان خودش را بزرگ بداند، و به کوچک بودن خودش در برابر خدا نرسیده باشد و عظمت خداوند را درک نکرده باشد، تمام تلاشهایش برای برقراری ارتباط با خدا بیثمر بوده و هیچ ارتباط مؤثری شکل نمیگیرد. نه محبتی رد و بدل میشود، نه دعایی بالا میرود و نه دریافتی صورت میگیرد.
کارکرد ساده اما بسیار مهم نماز رفع همین مانع یعنی تکبر انسان است(حضرت زهرا س: فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر) احکام واجب نماز طوری طراحی شده است که با تکرار چندبارۀ آن در هر روز، دو مفهوم کلیدی، یعنی «بزرگی و عظمت خدا» و «حقارت انسان در برابر خدا» را به انسان القاء میکند.
ذکر محوری نماز «الله اکبر» است، در قسمتهای دیگر نماز هم که اذکار دیگری غیر از «الله اکبر» بر زبان جاری میشود، توجه به عظمت و علوّ خداوند است. در «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِه»، دوباره سخن از عظمت خدا است. در «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه» دوباره سخن از علو و عظمت خدا است. در نماز، هم سجده داریم و هم رکوع، که بالاترین نمادهای تعظیم هستند. گویا نماز چیزی جز القاء کبریائی خدا در دل انسان نیست.
امام رضا(ع) در پاسخ به سؤال یکی از اصحاب که از علّت نماز پرسیده بود، در نامهای برای او چنین مرقوم فرمودند: «نماز، اقرار به ربوبیّت خداوند عزّ و جلّ است و نفی شریک از او و ایستادن در برابر خداوند جبّار، جلّ جلاله، با خواری و مسکنت و خضوع و اعتراف [به عظمت او] و طلب بخشش گناهانِ گذشته، و روزی پنج بار پیشانی بر خاک نهادن برای تعظیم خداوند عزّ و جلّ است. نماز موجب میشود که بنده به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و به ناسپاسی و گردنکشی دچار نشود و خاشع و فروتن باشد و راغب و طالبِ زیادتی در دین و دنیا باشد. علاوه بر اینها، نماز موجب میشود که انسان از گناه باز ایستد و شب و روز پیوسته به یاد خداوند عزّ و جلّ باشد، تا این که مبادا انسان، سَروَر و مدبّر و آفریننده خودش را فراموش کند و بر اثر آن، به گردنکشی و طغیان و نافرمانی روی بیاورد. یاد کردن بنده از پروردگارش و ایستادنش در آستان او، وی را از معاصی باز میدارد و از هرگونه فساد جلوگیری میکند.»
بناست ما از خدا حساب ببریم، و یکی از مقدماتش این است که مو به مو احکام و آداب نماز را رعایت کنیم. اگر سرِ نماز نسبت به این مسأله توجه و مراقبت داشته باشیم، کمکم عظمت خدا در دلمان مینشیند. به محض اینکه عظمت خدا در دلمان نشست، چشمههای محبتش هم باز میشود.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
2⃣2⃣قسمت بیست و دوم
زیباییهای "سجده"
🔆اگر بخواهیم نماز در وجود ما تأثیرگذارتر باشد، غیر از رعایت احکام و آداب در کل نماز، قسمتی از نماز که باید آن را با طول دادن و توجه بیشتر اجرا کنیم «سجده» است. سجدۀ طولانی و با توجه، در از بین بردن کبریایی ما و جا انداختن عظمت و کبریایی خدا در دل ما خیلی اثر دارد.
از آنجایی که خدا میدانست چه آثار و برکات فوقالعادهای در سجدۀ نماز وجود دارد و بندگانش در حالت سجده چقدر به او نزدیک هستند، در هر رکعتی دو تا سجده گذاشته است. شما هم از آن ابتدای نماز که «الله اکبر» گفتی، عشقت به آن لحظات سجده باشد. بگو: «جانم! الان یک رکوع میروم، بعد میروم به سجده.» تا از سجدۀ اول بلند شدی، انگار قلبت دارد از قفسۀ سینه بیرون میآید، دلت دارد از جا کنده میشود که خدا صدا میزند: «صبر کن عزیزم، دوباره برو به سجده» از سجده که میخواهی بلند شوی مثل این است که میخواهند نفست را بگیرند. اینقدر سجده را دوست داری!
بعد از سجدۀ دوم، دیگر نمیتوانی بلند شوی. میگویی: «خدایا من نمیخواهم از سجود در خانه تو سر بردارم» خدا میفرماید «دستت را بده به من عزیزم، میدانم تو دیگر نمیتوانی، میدانم دیگر دوست نداری سر از خاک در خانهام برداری، میدانم چقدر سجده را دوست داری. بیا خودم کمکت میکنم» لذا میگویی: «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ؛ به یاری و قوت خداوند بلند میشوم و مینشینم.»
برای همین اثر فوقالعادۀ سجده است که میتوانیم ذکر سجده را سه مرتبه و بیشتر بگوییم. سعی کن سجدههایت را طولانیتر کنی. نگو: «زودتر نماز را تمام کنم تا به فلان کارم برسم!» نگو: «بروم مغازه، دیر شده است؛ الان مشتریها را از دست میدهم!» نگران نباش، سجده را کمی طولانی کن، آن مشتریای که باید حسابی تو را به نوا برساند میآید، دو دقیقه دیرتر میآید؛ همۀ کارها دست خداست. امام صادق(ع) میفرماید: «اگر بندهاى عجله کند و (از درِ خانۀ خدا زود بلند شود) تا به دنبال حاجتش برود، خداوند میگوید: آیا بندهام نمیداند که من باید حوائج را بر آورده کنم؟!»
سجده خیلی قشنگ است. انسان در سجده، نهایت کوچک شدن پیش خدا را تمرین میکند. البته این تمرین از اول در دل غوغا نمیکند، اما وقتی مدتی این کار را قشنگ انجام میدهم، خدا میداند که از عشق و عرفان و این مسائل، در دل من خبری نیست، ولی میبیند که من خودم را نگه داشتهام و میگویم «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» و دوباره میگویم: «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» دلم میگوید بلند شو دیگر بس است. اما وقتی من یکبار بیشتر بگویم، از یک طرف حال خودم را گرفتهام، از طرف دیگر هم خدا دارد نگاهم میکند. آنوقت خدا به ملائکهاش میفرماید: این بندۀ مرا نگاه کنید. تازهکار است، اما ببینید چگونه از خودش برای من مایه میگذارد. هر کسی یکمقدار وقت بگذارد و کمی به خودش زحمت بدهد، خداوند آنقدر تحویلش میگیرد که تصورش را هم نکرده باشد.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «اگر نمازگزار بفهمد هنگام سجده چه رحمتی از جانب خداوند او را در برگرفته، دیگر سر از سجده برنمیدارد.» نقل شده است که گاهی یک سجدۀ امام کاظم(ع) تا به صبح طول میکشید. خدا میداند که اگر اهل تقوا فرصت داشته باشند، درِ خانه خدا چه میکنند.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
3⃣2⃣قسمت بیست و سوم
نماز خوب خواندن، خیلی ساده است!
🔆گفتیم نماز قبل از هر چیز اطاعت فرمان خداوند است و قدم اول برای اینکه از خداوند اطاعت و فرمانبری داشته باشیم این است که عظمت خداوند در دل ما جای بگیرد. حالا چکار کنیم که عظمت خداوند در قلب ما بنشیند؟ راهش «رعایت ادب در مقابل خداوند» است و اولین جایی که باید ادب را در مقابل خداوند رعایت کنیم سر نماز است. در واقع نماز رعایت ادب در پیشگاه پروردگار عالم است، کما اینکه ادب اولین امری است که یک عبد در مواجهه با مولا باید تمرین کند و فرا بگیرد. لذا امام زینالعابدین(ع) لزوم رعایت ادب در نماز را اینگونه بیان میفرماید: «حقّ نماز این است که بدانی، نماز وارد شدن بر خداوند متعال است و تو در نماز، در پیشگاه خداوند ایستادهای، پس وقتی این را دانستی، باید همچون بندهای ذلیل و حقیر، راغب و راهب، امیدوار و بیمناک، بینوا و باتضرع باشی، و به احترام کسی که در مقابلش ایستادهای با آرامش و وقار بایستی.»
نماز خوب خواندن، خیلی ساده است. مدتی سعی کن سر نماز رعایت ادب کنی، به تدریج خواهی دید که خدا چه عشقی از خودش به دل تو خواهد انداخت. مدتی در بارگاه ربوبی ادب را رعایت کن، خدا کمکم معرفتی به تو عنایت خواهد کرد که قابل وصف نیست. فعلاً مؤدبانه نماز خواندن را یاد بگیر، تا انشاءالله توفیق نماز خواندن عارفانه و عاشقانه را هم پیدا کنی.
اینکه انسان از خشیت الهی رنگ چهرهاش درِ خانه خدا بپرد، کار سادهای نیست. از بس با خدا فاصله داریم، خیلی که هنر کنیم، فقط گاهی دلمان برای او تنگ میشود. خشیت داشتن، کار عارفان نسبت به حضرت حق است و انسان وقتی نماز امیرالمؤمنین(ع) را در نظر میگیرد، دیگر از خودش ناامید میشود که نماز عاشقانه بخواند. ما برای اینکه نماز خوب خواندن را شروع کنیم و یاد بگیریم، باید جلوی پای خودمان را نگاه کنیم و ببینیم ما چقدر میتوانیم قدم برداریم، و البته هر از گاهی به قلهها نگاه کنیم.
ما اگر بخواهیم در نمازمان یک قدم به جلو برداریم، قدم اول نماز مؤدبانه است. نماز مؤدبانه خواندن یعنی چه؟ یعنی موقع نماز بگویی: «خدایا، اگر من حال دارم یا ندارم، اگر عشق به تو دارم یا ندارم، اگر از تو میترسم یا نمیترسم، اگر زورم میآید نماز بخوانم یا زورم نمیآید، به هر حال من باید ادب را رعایت کنم.»
نماز، ذلیل شدن درِ خانه خداوند متعال است. در مراحل ابتدایی، نباید گفت نماز عشقبازی با خداست، برای ما زود است. میترسم یکوقت حال عشقبازی با خدا را نداشته باشی و به نماز بیاحترامی کنی. در حالی که نماز، ادبش خیلی مهم است.
نماز در درجۀ اول عشقبازی نیست، بلکه رعایت کردن ادب است. اولین قدم در رعایت ادب چیست؟
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
4⃣2⃣قسمت بیست و چهارم
نماز در درجۀ اول عشقبازی نیست، بلکه رعایت ادب است!
🔆گفتیم که شیرینی ارتباط با خدا، با قرار گرفتن عظمت خدا در دل به وجود می آید. و اینکه اولین صفتی از خدا که باید در دل ما بنشیند عظمت خداست. و نماز خوب بناست این کار را بکند.
نماز در درجۀ اول عشقبازی نیست، بلکه رعایت کردن ادب است. اولین قدم در رعایت ادب هم رعایت احکام نماز است؛ به این چند مسأله که مربوط به احکام نماز است، خوب توجه کنید:
برخی از احکام نماز :
- خندیدن موقع نماز، نماز را باطل میکند.
- حرکتهای اضافی موقع ذکر گفتن، نماز را باطل میکند.
- مکروه است سر نماز بدنتان را بخارانید، و کلاً حرکت اضافی سر نماز مکروه است.
موقع نماز خواندن، از هر کاری که نشانۀ ذرهای بیادبی نسبت پروردگار عالم است، باید اجتناب کنیم. از شیخ رجبعلی خیاط نقل شده که: «دیدم که شیطان بر جایی که انسان در نماز میخاراند، بوسه میزند.»
درست است که محبت زوری نمیشود، امّا ادب که زوری میشود! ادب در نماز، زوری است و احکام دارد. رعایت کردن ادب اینقدر مهم است که یک بُعد مهم بسیاری از احکام نماز، رعایت ادب است. حتی اگر آدم یک کسی را دوست هم نداشته باشد، امّا در مقابل او ادب را رعایت میکند. مراعات ادب که کاری ندارد. نماز مؤدبانه بخوان. آیا نماز مؤدبانه خواندن حال میخواهد؟ نه؛ هر کسی میتواند مؤدبانه نماز بخواند. آیا عشق به خداوند متعال میخواهد؟ نه؛ فقط یکذره معرفت میخواهد که الحمدلله همه بیشتر از آن را دارند.
چرا تا این حدّ در احکام نماز سختگیری کردهاند؟ مثلاً چرا فرمودهاند: «وقتی سر نماز ایستادهای، چشمهایت را به این طرف و آن طرف ندوز.» اینهمه احکام سختگیر انه برای چیست؟ آیا جز برای این است که خدا در نماز، در درجۀ اول از ما ادب خواسته است؟!
مثلاً فرمودهاند: موقعی که ایستادهاید، چشمها باید به محل سجده باشد. امّا موقعی که رکوع میروید اگر چشمت به مُهر(محل سجده) باشد، پلک تو بالا میآید و بیادبی میشود. آدم پیش خدا اینقدر چشمش را بالا نمیآورد، بیادبی میشود. آن موقع باید نگاهت را به کجا بیاندازی؟ به بین پاها.
وقتی تشهد میخوانید، نگاهتان باید به کجا باشد؟ اگر به مهر باشد، زاویۀ چشمت دوباره باز میشود(پلک تو بالا میآید) و بیادبی میشود. لذا وقتی تشهد میگویی باید به زانوهایت نگاه کنی، پس موقع تشهد، دیگر نباید چشمت را به مهر بدوزی. اینها جزء احکام و مستحبات و مکروهات نماز است. نماز طراحی شده برای این که عظمت خدا به مرور در قلب ما بنشیند. مهمترین اثر نماز خوب، القای کبریایی خدا در دل است که مهمترین عامل برقراری یک رابطۀ شیرین با خداست.
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز
5⃣2⃣قسمت بیست و پنجم
این خداست نه پسرخالهات!
🔆در جبهه مدتی با یک بندۀ خدایی محشور بودیم. این رفیق ما وقتی سجده میرفت، در خودش جمع میشد به طوری که فاصلۀ بین مهر تا زانوی او، نزدیک یک وجب میشد و به جای نوک پا، پشت پایش را روی زمین قرار میداد و این نماز باطل است چون موقع سجده باید فاصلۀ مهر تا زانو به قدر کافی باشد تا زانو درست روی زمین قرار بگیرد و به آن تکیه شود، و همچنین باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد.
این رفیق ما وقتی در سجده ذکر «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» را میخواند با لحن خیلی کشیده و خاصی میگفت: «سُبان رَبّیَ العَلی».
البته او در عالم خودش بود و قشنگ هم میخواند، یعنی صوتش قشنگ بود، ولی تلفظش اشتباه بود؛ به جای «اَعْلی» میگفت: «عَلی» و به جای «سُبْحان» میگفت «سُبان».
با خودم کلنجار میرفتم که خدایا چکار کنم؟ بگویم؟ نگویم؟ عیب رفیقم را لاپوشانی کنم تا رفاقتمان به هم نخورَد یا به او بگویم تا از اشتباه در بیاید؟ بالاخره یک لحظه تصمیمم را گرفتم و گفتم؛ بگذار عیب رفیقم را به خودش بگویم.
به او گفتم:
ـ چرا موقع سجده، اینجوری در خودت جمع میشدی؟ چرا آنجوری ناله میزدی؟ نالهات قشنگ بود، اما قرائتت غلط بود.
ـ من اینجوری بیشتر با خدا حال میکنم!
ـ اشتباه میکنی که میخواهی با خدا حال کنی! خدا اگر میخواست، بلد بود احکام نماز را سادهتر کند تا ما آزاد باشیم و راحت با او حال کنیم. آیا خدا عقلش به این حرفها نمیرسید که این احکام سفت و سخت را گذاشته است؟!
درست نیست که ما برای تبلیغ نماز به جوانمان بگوییم: «ای جوان عزیز، بیا حال کن. سجده هم نرفتی بیخیال. یا اگر دیدی حال داری، سه بار سجده کن، عیبی ندارد!» باید به جوانمان بگوییم: رعایت احکام نماز، اولین شرط ادب در مقابل پروردگار است و ادب بر محبت و عشقبازی تقدم دارد.
آیا اگر نماز را غلط بخوانید باطل میشود، یا اگر در نماز گریه نکنید و اشک نریزید؟ کدامیک نماز را باطل میکند؟ طبیعتاً غلط خواندن، نماز را باطل میکند. پس غلط نخواندن در نماز اصل است نه گریه کردن.
ـ حاج آقا! ما یک روز نماز صبح میخواندیم، چه نماز خوبی هم بود، خیلی رفته بودیم توی حال! اما بعد شک کردیم رکعت اول است یا دوم؟ یک رکعت اضافه خواندیم که دیگر محکم شود.
ـ تا شک کردی رکعت اول است یا دوم، نمازت باطل است. باید از اول بخوانی.
ـ حاج آقا! آخه نمازِ باحالی بود!
ـ چه زود با خدا پسرخاله میشوی! بغلت را باز کردهای و میگویی: «خدایا دوست دارم بپرم توی بغلت!» ادب نماز را رعایت کن! این خداست نه پسرخالهات!
هر یک از ما ببینیم چقدر وقت گذاشتهایم برای اینکه قرائت نمازمان را به معنای دقیق کلمه عربی بخوانیم؟!
ـ حاج آقا! اصلاً چرا باید نماز را عربی بخوانم؟
ـ ببخشید، شما اصلاً چرا باید در نماز یک رکوع بروی، دو تا سجده؟ دو تا رکوع برو، با یک سجده!
ـ اینها را خدا تعیین میکند.
ـ خُب، آن را هم خدا تعیین میکند. خدا گفته نماز را عربی بخوان. نماز خیلی روکمکنی است.
امام باقر(ع) میفرماید: «إِنَّمَا الْوُضُوءُ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یُطِیعُهُ وَ مَنْ یَعْصِیهِ؛ وضو حدی از حدود الهی است، [که قرار داد شده] برای اینکه خدا ببیند چه کسی حرف گوش میکند و چه کسی نافرمانیاش میکند.» (کافی،ج3،ص21)
#یاصاحب_الزمان
#نماز_سکوی_پرواز