eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
386 دنبال‌کننده
181 عکس
360 ویدیو
87 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
مقتل فاطمیه (4) ثُمَّ نادَت: يا اَبَتاه، وا لباه، ثم قالت: شعران حُزنى عليكَ جديد -و فُوادى واللَّه صَبَّ عنيد كُل يوم يَزيدُ فيهِ شُجونى-و اِكتيابى عليكَ لَيس يَبيد جَلَّ خَطبى، فَبان عَنّى عزائى -فَبُكائى كَلَّ وقت جَديد ان قلبا عليك يالف صبرا -اَو عزاء، فانه لِجَليد سپس ندا برآورد: اى پدر جانم، واى بر عقل من، پس فرمود: به راستى كه اندوه من بر تو تازه، و به خدا سوگند دلم عاشق و مشتاق توست و به هيچ وجه از تو روى برنمى‏گرداند. هر روز اندوه‏هايم افزون میگردد، و افسردگى و شكستگى من از غم تو هرگز از من جدا نمیشود. گرفتارى و مصيبت من بزرگ و سخت است، لذا شكيبايى از من كناره گرفته، و هر زمان گريه‏ ام تازه میگردد. به راستى هركس كه با وجود انس به تو، صبر و شكيبايى كند و يا تسلى بيابد، واقعاً سخت‏دل و قسی القلب است ثُمَّ نادَت: يا اَبَتاه، اِنقَطَعَت بِكَ الدُّنيا بِاَنوارِها، و زوت زَهرَتِها و كانت بِبَهجَتِك زاهره، فَقَدا سودَ نهارَها، فَصارَ يحكى حنادِسُها رَطبِها و يابِسِها. يا ابتاه، لا زَلَّت آسفه عليك الى التَّلاق. يا ابتاه، زالَ غمضى مُنذَ حَق الفراق. يا ابتاه، من لِلاَرامِل والمساكين؟ و مَن لِلاُمَّه الى يومِ الدين؟ يا ابتاه، اَمسَينا بَعدكَ مِنَ المُستَضعَفين. يا ابتاه، اَصبَحَتِ النّاسُ عَنّا مُعرِضين، وَ لَقَد كُنّا بِكَ مُعَظَّمين فى النّاس غَير مُستَضعفين. فَاَىِ دَمعَهِِ لِفِراقِكَ لا تَنهَمِل؟ و اَىَّ حُزنِِ بَعدَك عليكَ لا يَتَّصِل؟و اَىّ جَفنِِ بَعدَك بالنَّوم يَكتَحِل؟ و اَنتَ ربيع الدّين، و نورَ النَّبيّين، فَكَيفَ لِلجِبال لا تَمور، و لِلبِحار بَعدَكَ لا تَغور؟ والاَرضَ كيف لَم تَتَزَلزَل؟ سپس ندا برآورد: پدر جانم، به واسطه‏ ى (رحلت) تو انوار دنيا از بين رفت، و شكوفايى و زيبايى آن كه به افروختگى و حسن تو شكوفا و زيبا بود، افسرده شد، و روزهاى دنيا تيره گرديدند. پدر جانم، تا ملاقات تو پيوسته بر تو تأسف خورده و ناراحت خواهم بود پدر جانم، از زمان جدايى و فراق تو بيناییم از بين رفته است. پدر جانم، چه كسى بعد از تو از بيوگان و بيچارگان دلجويى خواهد كرد؟ و چه كسى تا روز پاداش و قيامت (دادرس) امت تو خواهد بود؟ اى پدر جان، بعد از تو مردم ما را خوار و كوچك شمردند، پدر جانم، بعد از تو مردم از ما رويگردان شدند، در حالى كه به واسطه‏ ى وجود تو در ميان مردم ارجمند و عزيز بوديم و كسى ما را خوار و كوچك نمیشمرد. پس چرا در فراق تو اشك نريزم، و اندوهم پيوسته نگردد، و پلكهايم بر روى هم بسته شده و به خواب روم، در حالى كه تو بهار و احيا گر دين و نور پيامبران هستى؟ و چگونه بعداز تو كوه ها از هم نپاشند و به هم نخورند، و آب درياها خشك نشود؟ و چگونه زمين نلرزد؟ مجموعه اشعار خادم زینب سلام الله علیها👇🏻 نوحه ، شعرو سبک https://t.me/joinchat/QxV-38UJC9c8f7Xq کانال مقتل (پاسخ به شبهات ، تفسیر قرآن و زیارت عاشورا) استاد تابع منش 👇🏻 @zameneashk
مقتل فاطمیه (5) رَمَيت يا ابَتاه بالخَطبِ الجَليل، و لَم تَکُنِ الرَّزيّه بِالقَليل، و طَرُقَت يا اَبتاه بِالمُصابِ العَظيم، و بِالفادِحِ المَهول بَكَتكَ يا اَبَتاه اَلاَملاك، و وَقَفَتِ الاَفلاك، فَمِنبرُكَ بعدَكَ مُستَوحِش، و مِحرابُكَ خالِِ مِن مُناجاتِك، و قَبرُكَ فَرِحُُ بِمُواراتِك، والجَنَّه مُشتاقه اِلَيك و اِلى دُعائِك و صَلاتِك. يا اَبَتاه، ما اَعظَم ظلمة مجالسك!، فَوا اَسَفاه عَلیک اِلى اشن اُقَدِّمَ عاجلاََ عليك پدر جانم، به مشكل بزرگى گرفتار آمده‏ ام، و مصيبتم اندك و كوچك نيست. اى پدر جان، مصيبت بزرگ و پيشامد هراسناكى به من روى آورده. باباى من، ملائكه بر تو گريستند و فلكها باز ايستادند، لذا منبرت بعد از تو احساس تنهايى و وحشت میکند، و محرابت از مناجات تو خالى مانده است، و قبرت به واسطه‏ ى خاك شدن تو در آن شادمان، و بهشت به تو و دعا و نمازت مشتاق است. پدر جانم، چقدر تاريكى مجالس تو سخت است. پس همواره بر تو تأسف خواهم خورد تا اينكه به زودى بر تو وارد شوم. و اثكل ابوالحسنِ المُوتَمن اَبو ولديك، الحسن والحسين، و اَخوك و وليِّك و حبيبِك و مَن رَبَّيتَهُ صَغيرا، و واخَيتَهُ كبيرا، و اَخلى اَحِبابُكَ و اصحابُكَ اِليك، من كان مِنهُم سابقاََ و مُهاجراََ و ناصِراََ، والثّكل شاملنا، والبُكاءُ قاتِلُنا، والاَسى لازِمُنا یا ابتاه بعد از تو ابوالحسن امين، پدر دو فرزندت حسن و حسين، و برادر و دوست، و محبوبت به مصيبت مبتلا شده هم او كه در كودکیش پرورش دادى، و در بزرگى با او عقد اخوت بستى، و شيرين‏ترين دوستان و يارانت در نزد تو بود، و از همه‏ ى آنان (به ايمان) سبقت جست و هجرت نمود و ياریت كرد. مصيبت همه ما را فراگرفته، و گريه ما را میكشد، و پيوسته ناراحت و افسرده‏ ايم. آجرک الله یا بقیت الله گریز کربلا (ناحیه مقدسه) فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِه ، ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک َ ، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ
ادامه مقتل فاطمیه (5) ثُمَّ زَفزَت زفزَهُ و اَنت اَنَّهُ كادَت روحها اَن تُخرجَ، ثُمَّ قالَت: شعر قل صبرى و بان عنى عزائى -بعد فقدى لخاتم الانبياء عين، يا عين، اشكبى الدمع سحاً -ويك لا تبخلى بفيض الدماء يا رسول الاله، يا خيره اللَّه -و كهف الايتام والضعفاء قد بكتك الجبال والوحوش جمعا -والطير والارض بعد بكى السماء و بكاك الحجون والركن و المش -عر يا سيدى مع البطحاء و بكاك المحراب والدرس -للقرآن فى الصبح معلنا والسماء و بكاك الاسلام اذ صار فى النا -س غريبا من سائر الغرباء لو ترى المنبر الذى كنت تعلوه علاه الضلام بعد الضياء يا الهى، عجل وفاتى سريعا -فلقد تنعصت الحياه يا مولائى سپس آهى از دل برآورد و بلند بلند ناله سر داد به گونه‏ اى كه نزديك بود روح از بدنش خارج شود، سپس فرمود: بعد از فقدان خاتم انبياء صلى اللَّه عليه و آله و سلم، شكيبايم اندك شده و تسلى پيدا كردن از من كناره گرفته است. اى چشم من، اى چشم من، به شدت اشك بريز، و اشك بريز و در ريختن اشكهايت بخل مورز. اى رسول خدا، اى برگزيده‏دى خدا، و اى پناهگاه ايتام و ضعيفان. كوهها، وحوش، پرندگان، زمين و آسمان، همگى براى تو گريستند. اى آقاى من، گياهان مخصوص، ركن و مشعر نيز همراه با شنزارها (اى مكه) بر تو اشك ريختند. محراب و درس علنى قرآن تو در صبح و شام نيز براى تو گريه كردند. اسلام نيز گريست، زيرا بعد از تو در ميان مردم از همه‏ى غريبها، غريب‏تر گرديد. اى كاش منبرى را كه بر آن بالا مى‏رفتى، مشاهده میکردى كه بعد از آن روشنايى،تاريكى آن را فراگرفته است. اى معبود من، هرچه سريعتر مرگ مرا را برسان، زيرا اى آقاى من، زندگانى براى من تاريك و سخت شده است. آجرک الله یا بقیه االله 😭😭 گریز عاشورا (زیارت ناحیه مقدسه) 👇🏻 لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ مَوْتُوراً ، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ ، وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها
شبهه: ایا گریه ی مدام حضرت زهرا باعث حق الناس و ازار مردم نبود؟؟ گریه های حضرت زهرا نه تنها جنبه ی ازار و حق الناس نداشت بلکه باعث روشنگری بود چرا که به همه فهموند که از این وضع ناراضیه (روایت صریح پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم : فاطمهُ بِضعَه مِنّی مَن اذاها فَقَد اذانی من اَحبَّها فَقَد اَحبّنی) حضرت زهرا با این گریه ها به همه فهموند که از اون دو نفر ناراضیه بهمین دلیل کسانی که از این گریه اسیب میدیدن و منافعشون زیر سوال میرفت شکایتشونو پیش امیرالمومنین بردن و گفتن به زهرا بگو یا شب گریه کنه یا روز(حضرت زهرا هم گفتن به هیچ وجه دست از گریه برنمیدارم و امیرالمومنین علیه السلام اقدام به ساخت بیتالاحزان کرد) که در نهایت اونم ویران شد سند قرآنی لعن قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها و کسانی که مایه ی ازارشون شدن👇🏻 اِنَّ الّذینَ یوذونَ اللهَ ورسولَه لَعَنَهُمُ الله فی الدُنیا والآخرة وَ اَعَدَّ لَهُم عَذابًا مُّهینا بنابر این گریه های مداوم حضرت زهرا سلام الله علیها به همه ثابت کرد که ایشون از یعده ناراحت بودن و کسی که حضرت فاطمه ازش ناراضی باشه رسول الله ازش ناراضیه و کسی که مغضوب پیامبر باشه به سند صحیح قرآن مورد غضب خداست
داره میگیره نفس بغضی که گوشه ی گلومِ تصویرِ اون درِ نیم سوخته همیشه روبرومِ خنده هایِ زورَکیت برای دل خوشیم تو کوچه کاری کرده که یه عمره خنده رو لبم حرومِ دلم خونِ ، یه عمره این منُ میسوزونِ ، یادت نبود نشونیِ خونه ، وقتی که سیلی خوردی مادر حواسم بود ، که ضربه ی مغیره محکم بود ، جوون بودی و قامتت خم بود ، با هر نفس میمُردی مادر حسن دیگه نمیتونه ، بیا مادر بیا مادر بند دوم داره از گلوم میباره خونِ دلهایی که خوردم این سکوت و صبر و ارث از تو و حیدرِ تو بردم یادتِ نشد سپر بشم برات میونِ کوچه زنده بودم اما ذره ذره ذره ذره مُردم چه شبهایی ، گریه میکردم بیتو تنهایی ، مخصوصا اون روزا که بابایی ، خونه نشینُ بی نفس بود غریبونه ، با جانمازت گوشه ی خونه ، با چشمی که یه عمره گریونه ، خونه برام مثل قفس بود حسن دیگه نمیتونه ، بیا مادر بیا مادر بند سوم حالا داره لحظه هایِ اخرم میگذره مادر ولی دلواپسیایِ من حالا بیشترِ مادر زینبُ میبینمُ به یادِ اون صحرا میافتم که رو چادرش جایِ اتیش و خاکسترِ مادر میمیره وای ، دستشُ رو سرش میگیره وای ، حسین که تو گودی اسیرِ وای ، زینب و شبهای اسارت پریشونِ ، زینبِ تو گوشه ی ویرونه ، میره حسینُ تنها میمونه ، معجرِ زینب میشه غارت حسینم وای حسینم وای حسینم وای حسینم وای (علیه السلام)
بی کسی یعنی تنهاتر از حیدر بشی یعنی که کشته ی غمای مادر بشی بی کسی یعنی از همه غریب تر بشی کشته ی زهرِ کینه های همسر بشی وای حسن وای حسن بی کسی یعنی نداری حتی هم صحبتی ، اه عجب طاقتی هنوزم مثل همون روزا توی غربتی ، اه عجب طاقتی روضه میخونم و میسوزم از این همه روضه های ناگفته هرجا که اسم تو میاد اقا دست خودم نیست میشم اشفته جانم حسن جانم حسن جانم بند دوم از قفس این دلِ شکسته پر میزنه تودلم باز هوای مدینه رفتنِ اسمون گریه میکنه برای حسین کربلا مشغول وای حسن گفتنِ وای حسن وای حسن از تو میخوام همه چیمُ از همون بچگیم ، یا حسن یا کریم روشن از نورِ نگاتِ همه ی زندگیم ، یا حسن یا کریم وقتی تو این همه کرم داری یه صحن با صفا رو کم داری یعنی یروزی میرسه اقا بگن مثِ حسین حرم داری جانم حسن جانم حسن جانم بند سوم وای اگه بخونه مادرتون روضه رو جون بدیم پای روضه شبای اخرو دستشُ روی پهلو میگیره مادرت کاش یکی بود بگیره دستای مادرو روضه میخونه برای همه اُمّ الشهید ، زینبش هم رسید گفت از اون لحظه ای که رو نیزه خورشیدو دید ، خون ازش میچکید خون از رگِ بریده جاری بود مقتلِ تو چه نیزه زاری بود خیلی گذشت از اون روزا اما وای حسین چه روزگاری بود جانم حسین جانم حسین جانم
غمی بدتر از این ندارم سراغ یه مادر زمینگیرِ بستر بشه مگه میشه زنده بمونه کسی که شاهدِ مرگ یه مادر بشه درسته که صبرش زیاده حسن ولی دیگه این دل نداره امون چی اورده کوچه سرِ این جگر میسوزه شبیهِ درِ خونمون یه حسی میگه دیگه امشب تموم میشه این سوز و این تب دلشوره دارم  هی مرتب واسه زینب بند دوم هنوزم تو کوچه میاد بوی دود دیدم پشت در مادر افتاده بود هنوزم میسوزه درِ خونمون رو دیوار و در مونده یه ردِّ خون کی میگه بزرگ میشی یادت میره؟ حسن داره با هرنفس میمیره شکسته غرورم شکسته دلم جلو چشمِ من سیلی خورد مادرم کی میفهمه حالِ یه مردُ مادر نیمه شب گریه کرد و دیدم بی خوابیهای حاصلِ دردُ بند سوم شنیدن کجا دردِ دیدن کجا؟ حرم تا به مقتل دویدن کجا؟ تهِ گودی خنجر کشیدن کجا؟ شنیدن کجا دردِ دیدن کجا؟ رسیدم ولی دیر شده بود دیگه نشونم میدادن هِی به همدیگه همه میدونستن که تنها شدم حسینم ببخش خیلی دیر اومدم کارت دیگه اینجا تمومِ جسم بی سرت روبرومِ بعد از تو راحتی به زینب حرومه