eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
397 دنبال‌کننده
197 عکس
415 ویدیو
96 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
هوای نگاهِ ، علی سرده سرده چشاش سرخه پیداست ، که خون گریه کرده میدونه گلش دیگه برنمیگرده داره آروم آروم میگیره صداش داره کم میشه لرزش دست و پاش میره بی اراده روی هم چشاش دارن میبینن مرگشو بچه هاش مگه آرزوی یه مادر چیه؟ دلیل این اشکای آخر چیه؟ میفهمه ، یتیمیه دختر چیه تو سینش ، داره غم ، برا محسنش نشد که ، بمونه ، چرا محسنش شده وای ، با اون میخ ، فدا محسنش بند دوم به زینب سپرده ، غمای عجیبو یه پیراهنی که ، میده بوی سیبو میگفت داشته باشید هوای غریبو میگفت از دم آخر و اضطراب میگفت حال من رو میفهمه رباب میگفت از لب تشنه و قحط آب از اون سر که رو نیزه ها میره خواب میگفت از ، لبی که ترک میخوره همون زخمایی که نمک میخوره از اون دختری که کتک میخوره میگفت از ، اسیری زینب مدام میگفت بی حسینی تو اون ازدحام گمونم که پیداست از این کوچه شام بند سوم یه گهواره خالی ، یه مادر تو بستر میخونه لالایی ، واسه یاس پرپر با قلب شکسته ، داره میره مادر ندید محسنو خیلی آزردنش نبود فرصت مادری کردنش واسه غنچه ی خسته و پرپرش چی آورده اون سیلی آخه سرش لباسای محسن به اصغر رسید همونجا که نیزه به حنجر رسید تنش غرق خون بود که مادر رسید یه مادر رو خارا پِیِش میدوید یکی از سرش معجرو میکشید رباب تو جوونی به پیری رسید علیه السلام
هوای نگاهِ ، علی سرده سرده چشاش سرخه پیداست ، که خون گریه کرده میدونه گلش دیگه برنمیگرده داره آروم آروم میگیره صداش داره کم میشه لرزش دست و پاش میره بی اراده روی هم چشاش دارن میبینن مرگشو بچه هاش مگه آرزوی یه مادر چیه؟ دلیل این اشکای آخر چیه؟ میفهمه ، یتیمیه دختر چیه تو سینش ، داره غم ، برا محسنش نشد که ، بمونه ، چرا محسنش شده وای ، با اون میخ ، فدا محسنش بند دوم به زینب سپرده ، غمای عجیبو یه پیراهنی که ، میده بوی سیبو میگفت داشته باشید هوای غریبو میگفت از دم آخر و اضطراب میگفت حال من رو میفهمه رباب میگفت از لب تشنه و قحط آب از اون سر که رو نیزه ها میره خواب میگفت از ، لبی که ترک میخوره همون زخمایی که نمک میخوره از اون دختری که کتک میخوره میگفت از ، اسیری زینب مدام میگفت بی حسینی تو اون ازدحام گمونم که پیداست از این کوچه شام بند سوم یه گهواره خالی ، یه مادر تو بستر میخونه لالایی ، واسه یاس پرپر با قلب شکسته ، داره میره مادر ندید محسنو خیلی آزردنش نبود فرصت مادری کردنش واسه غنچه ی خسته و پرپرش چی آورده اون سیلی آخه سرش لباسای محسن به اصغر رسید همونجا که نیزه به حنجر رسید تنش غرق خون بود که مادر رسید یه مادر رو خارا پِیِش میدوید یکی از سرش معجرو میکشید رباب تو جوونی به پیری رسید علیه السلام
😭😭 اشکت غرورمو درگیر میکنه گلم این کوچه ما رو باهم پیر میکنه تو موهای حسن تاثیر میکنه گلم این‌کوچه مارو باهم پیر میکنه هر لحظه صورتت تغییر میکنه گلم این کوچه مارو باهم پیر میکنه از زندگی دلم رو سیر میکنه گلم این کوچه مارو باهم پیر میکنه قلبم سرگردونه ، بارونه بارونه اشکت قلب خون ، من رو میسوزونه با لرز دست و پات ، میلرزه جون من داره از دست میره ، یاس جوون من بند دوم پشت دره علی بار اوله گلم توو وا کردنِ در تاخیر میکنی وقت بلند شدن هم درد میکشی گلم چند روزیه که خیلی دیر میکنی خونه رو داری جمع و جور میکنی گلم مثل کسی که داره میره سفر زحمت نده به این پهلوی شکسته باز دستی به دیوار و دستی رو کمر مادری کن امشب ، بیشتر واسه زینب کاسه آبی بزار ، واسه اون تشنه لب حیدر روضه خونه ، بارونه بارونه میدونی بی مادر ، سوت و کوره خونه بند سوم هذا فراقُ بینیُ بینک نگو گلم لرز صدات علی رو پیر میکنه چند روزیه زبون تو از شدت درد گاهی میون صحبت گیر میکنه پاشو صفای خونه ی من خنده ی توعه زخمای کهنه رو ترمیم میکنیم پاشو گلم‌ دوباره مثل گذشته ها کارای خونه رو تقسیم میکنیم بوی غربت داره ، دنیا بیتو نرو میبینی فاطمه ' غربت حیدرو بارونه بارونه ' تو چشمای علی چشماتو وا کن ای ' اعطینای علی
(بسیار زیبا) السلام علیکِ اَیَّتُهاالصّدیقه الشّهیده سبکهای پیشنهادیتون رو رو به ایدی زیر ارسال کنید که ان شاالله برای نوحه های فاطمیه سلام الله علیها استفاده بشه (بدون دریافت هزینه)👇🏻 @khademozeinab دری که چهل نفر بهش بزنن لگد نمیشه در چه برسه به یه مادری که بزننش چهل نفر درِ خونه رو اتیش زدن دلشون ولی خنک نشد جلو رفتم که سپر بشم نخوره مادر کتک نشد چِل نفر مرد جنگی مادرم زخم و تنها میزدن تازیونه بسته بود دست بابا قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش بند دوم نمیدونم چی اومد سرش که دیگه خمیده شد قدش یکی داد میزد  و اون طرف یکی وحشیونه میزدش جلوی چشم همه چه جور بضعه ی پیمبرو زدن پسر بزرگشم پیشِ چشای من مادرو زدن هی با گریه میگفتم مادرم بی گناهه زخمه پهلو و بازوش پای چشماش سیاهه رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده بند سوم مادرم که سرِ هر نماز برای همه دعا میکرد چرا هیشکی نیومد کمک هرچی مادرم صدا میکرد مادری که نون سفرشو صدقه میداد به دشمناش وقتی که مغیره میزدش هیشکی در نمیومد صداش کوچه ها کربلا شد خیلی سر و صدا شد با یه سیلیِ محکم حق زهرا ادا شد کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
😭😭 اشکِ تو داغَمو تکثیر میکنه نرو این کوچه ما رو باهم پیر میکنه تو موهای حسن تاثیر میکنه نرو این‌کوچه مارو باهم پیر میکنه هر لحظه صورتت تغییر میکنه گلم این کوچه مارو باهم پیر میکنه از زندگی عَلی رو سیر میکنه گلم این کوچه مارو باهم پیر میکنه بارون تو چشماتُ ، دریا تو چشمامه لرزِ رو دستاتُ ، لرزه تو پاهامه با هر آهِت زهرا ، قلب من میلرزه از فکر رفتنت ، میمیرم هر لحظه بند دوم در میزنم ولی بارِ اولیه که توو وا کردنِ در تاخیر میکنی میدونم (که) دیگه مشکله راه رفتنِ تو چند روزیه که خیلی دیر میکنی خونه رو داری جمع و جور میکنی گلم مثلِ کسی که داره میره سفر زحمت نکش توو این لحظه های اخری توی جوونی هستی دست به کمر لاغر شدی چقد ، میسوزی توی تب مادری کن امشب ، بیشتر واسه زینب رو میگیری زهرا ، از حیدرِ تنها چی اوُردن سرت ، واویلا واویلا بند سوم هذا فراقُ بینیُ بینک نگو گلم لرز صدات علی رو پیر میکنه چند روزیه زبون تو از شدت درد گاهی میون صحبت گیر میکنه پاشو صفای خونه ی من خنده ی توعه زخمای کهنه رو ترمیم میکنیم پاشو گلم‌ دوباره مثل گذشته ها کارای خونه رو تقسیم میکنیم طعم نونِ اسماء ، مثل نونِ تو نیست هیشکی جز فاطمه ، خانومِ خونه نیست میشنوی خواهشِ ، فاتحِ خیبرو خانومم حیدرو ، تنها نزار نرو
دری که چهل نفر بهش بزنن لگد نمیشه در چه برسه به یه مادری که بزننش چهل نفر درِ خونه رو اتیش زدن دلشون ولی خنک نشد جلو رفتم که سپر بشم نخوره مادر کتک نشد چِل نفر مرد جنگی مادرم زخم و تنها میزدن تازیونه بسته بود دست بابا قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش بند دوم نمیدونم چی اومد سرش که دیگه خمیده شد قدش یکی داد میزد  و اون طرف یکی وحشیونه میزدش جلوی چشم همه چه جور بضعه ی پیمبرو زدن پسر بزرگشم پیشِ چشای من مادرو زدن هی با گریه میگفتم مادرم بی گناهه زخمه پهلو و بازوش پای چشماش سیاهه رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده بند سوم مادرم که سرِ هر نماز برای همه دعا میکرد چرا هیشکی نیومد کمک هرچی مادرم صدا میکرد مادری که نون سفرشو صدقه میداد به دشمناش وقتی که مغیره میزدش هیشکی در نمیومد صداش کوچه ها کربلا شد خیلی سر و صدا شد با یه سیلیِ محکم حق زهرا ادا شد کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
دری که چهل نفر بهش بزنن لگد نمیشه در چه برسه به یه مادری که بزننش چهل نفر درِ خونه رو اتیش زدن دلشون ولی خنک نشد جلو رفتم که سپر بشم نخوره مادر کتک نشد چِل نفر مرد جنگی مادرم زخم و تنها میزدن تازیونه بسته بود دست بابا قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش بند دوم نمیدونم چی اومد سرش که دیگه خمیده شد قدش یکی داد میزد  و اون طرف یکی وحشیونه میزدش جلوی چشم همه چه جور بضعه ی پیمبرو زدن پسر بزرگشم پیشِ چشای من مادرو زدن هی با گریه میگفتم مادرم بی گناهه زخمه پهلو و بازوش پای چشماش سیاهه رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده بند سوم مادرم که سرِ هر نماز برای همه دعا میکرد چرا هیشکی نیومد کمک هرچی مادرم صدا میکرد مادری که نون سفرشو صدقه میداد به دشمناش وقتی که مغیره میزدش هیشکی در نمیومد صداش کوچه ها کربلا شد خیلی سر و صدا شد با یه سیلیِ محکم حق زهرا ادا شد کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
دری که چهل نفر بهش بزنن لگد نمیشه در چه برسه به یه مادری که بزننش چهل نفر درِ خونه رو اتیش زدن دلشون ولی خنک نشد جلو رفتم که سپر بشم نخوره مادر کتک نشد چِل نفر مرد جنگی مادرم زخم و تنها میزدن تازیونه بسته بود دست بابا قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش بند دوم نمیدونم چی اومد سرش که دیگه خمیده شد قدش یکی داد میزد  و اون طرف یکی وحشیونه میزدش جلوی چشم همه چه جور بضعه ی پیمبرو زدن پسر بزرگشم پیشِ چشای من مادرو زدن هی با گریه میگفتم مادرم بی گناهه زخمه پهلو و بازوش پای چشماش سیاهه رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده بند سوم مادرم که سرِ هر نماز برای همه دعا میکرد چرا هیشکی نیومد کمک هرچی مادرم صدا میکرد مادری که نون سفرشو صدقه میداد به دشمناش وقتی که مغیره میزدش هیشکی در نمیومد صداش کوچه ها کربلا شد خیلی سر و صدا شد با یه سیلیِ محکم حق زهرا ادا شد کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو