زود داری میری
تو صحرا حسین مارو میزاری میری
تو ابر بهاری و میباری میری
زود داری میری
ببین خیمه ها رو
حسینم ببین اشکِ این بچه هارو
اگه میشه تنها نزار اینجا مارو
ببین خیمه هارو
دیگه هیشکی واسم نمونده بجز تو
کی زینب رو اینجا کشونده بجز تو
زیر سایه ی تو امنِ حرم
نباشی کجا رو دارم برم
نمونده برات حسینم سپاه
میترسم برات ، نری قتلگاه
اونا که دارن صدات میکنن
زیرِ دست و پا رهات میکنن
بند دوم
چشمام میباره
تو حرف میزنی زینب اروم نداره
میبینی دل خواهرات بیقراره
چشمام میباره
پیداست از اشکات
که برگشتنی نیستی پیداست از اشکات
دلم خون شد از خشکی و زخمِ لبهات
غریبه نگاهات
من و پیرهنِ کهنه کشته واویلا
غارت نشه از تنِ تو ایشالا
یه لشکر داره ، نگات میکنه
برو زینبت دعات میکنه
اونا که دارن صدات میکنن
زیر دست و پا رهات میکنن
بند سوم
ای وای حسینم
کشوندن تو رو توی گودال حسینم
تو رو میزنن میری از حال حسینم
چقد پایِ گودالِ جنجال حسینم
صحرا شلوغه
دورِ مقتلِ شور و غوغا شلوغه
همه جمع شدن دورِ مولا شلوغه
صحرا شلوغه
تو گودال اسیری و نیزه اوردن
حسینم نگو اون سرت بود که بردن
با هرچی دارن ، تو رو میزنن
چرا جسمتُ ، رو خاک میکِشن
جلو چشم من سرت ریختنُ
لباساتو هم دارن میبرن
عزیزم حسین حبیبم حسین
غریبم حسین غریبم حسین
#خادم_زینب
#زمینه_روضه_ای
#عاشورا
#زمینه_روضه_ای_عاشورا