eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
385 دنبال‌کننده
181 عکس
356 ویدیو
87 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
عنایت 5/6/1400 سبک 👈🏻 (ای نامسلمونا ما نسل طاهاییم) قلبم گرفتاره ، روزم شب تاره هرجا پا میزارم ، بابا پر از خاره دستام بستست و پاهام زخمه چرا مارو بردن تو بازارا شامیا؟ هلهله  میکردن دور نیزه ای که سرتو روی اون نی بود بابا یکاری کردن با دخترت بابا که مثل برگای زرد پاییزه اگه حتی نازم بکنی آروم موهام دونه دونه دونه میریزه نمیدونم که تاریِ چشام اثر سیلیه یا خستگی؟ اینکه پاهام دیگه نداره جون اثر زخمه یا گرسنگی؟ بند دوم موهام پریشونه ، تاریکه ویرونه تو خواب دیدم بابا ، داریم میریم خونه تو خواب دیدم جمعمون جمعه بابا دیدم عمو رو با مشک تو خیمه ها لالایی میخوند واسه اصغر رباب منو صدا کردی و گفتی بیا ندیدم زخمی روی لبات بابا موهاتم خاکی نبود و خوش بودی بهم گفتی که داری میای پیشم میبنیم هم دیگه رو به این زودی خودمو کجا مرتب بکنم؟ آخه خیلی خاکی شدم بابا بزار عمه موهامو شونه کنه اگه میشه کمی آهسته بیا بند سوم تو اومدی یا که ، آوردنت بابا؟ سختت نبود با سر ، بابا بیای اینجا؟ خوبه چشمات بسته میترسم بابا نشناسی من رو دیگه با این موها راستش من هم نشناختم صورتتو اما یه نشونه داری رو لبا یادم مونده اون لبای زخمی رو که از این زخما شناختمت حالا یادم هست رگهای نامرتب رو ببینم میشناسمت بابا هرجا لباسام خاکی تر از سر توعه بزارم کجا سرت خاکی نشه؟ کجای ویرونه رو جارو کنم بابایی بال و پرت خاکی نشه؟ (سلام الله علیها)
عنایت 5/6/1400 سبک 👈🏻 (ای نامسلمونا ما نسل طاهاییم) قلبم گرفتاره ، روزم شب تاره هرجا پا میزارم ، بابا پر از خاره دستام بستست و پاهام زخمه چرا مارو بردن تو بازارا شامیا؟ هلهله  میکردن دور نیزه ای که سرتو روی اون نی بود بابا یکاری کردن با دخترت بابا که مثل برگای زرد پاییزه اگه حتی نازم بکنی آروم موهام دونه دونه دونه میریزه نمیدونم که تاریِ چشام اثر سیلیه یا خستگی؟ اینکه پاهام دیگه نداره جون اثر زخمه یا گرسنگی؟ بند دوم موهام پریشونه ، تاریکه ویرونه تو خواب دیدم بابا ، داریم میریم خونه تو خواب دیدم جمعمون جمعه بابا دیدم عمو رو با مشک تو خیمه ها لالایی میخوند واسه اصغر رباب منو صدا کردی و گفتی بیا ندیدم زخمی روی لبات بابا موهاتم خاکی نبود و خوش بودی بهم گفتی که داری میای پیشم میبنیم هم دیگه رو به این زودی خودمو کجا مرتب بکنم؟ آخه خیلی خاکی شدم بابا بزار عمه موهامو شونه کنه اگه میشه کمی آهسته بیا بند سوم تو اومدی یا که ، آوردنت بابا؟ سختت نبود با سر ، بابا بیای اینجا؟ خوبه چشمات بسته میترسم بابا نشناسی من رو دیگه با این موها راستش من هم نشناختم صورتتو اما یه نشونه داری رو لبا یادم مونده اون لبای زخمی رو که از این زخما شناختمت حالا یادم هست رگهای نامرتب رو ببینم میشناسمت بابا هرجا لباسام خاکی تر از سر توعه بزارم کجا سرت خاکی نشه؟ کجای ویرونه رو جارو کنم بابایی بال و پرت خاکی نشه؟ (سلام الله علیها)