eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
397 دنبال‌کننده
197 عکس
415 ویدیو
96 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
چشاتو واکن یه نگاهی به حرم کن چشاتو واکن غمای دلم رو کم کن امام زینب بگو امشبو کجایی کنج تنوری یا که روی نیزه هایی فکر نمیکردم یروزی تن تو زیر دست و پا باشه فکر نمیکردی جای خواهرای تو خرابه ها باشه فکر نمیکردم آخرین دیدار ما باشه سر گودال فکر نمیکردی که بشه بدور خواهرای توجنجال حالا نوبت توه بگو داداش چه خبر بگو تا داغ دلم بشه مث تو تازه تر من که بیخوابم حسین خیلی بیتابم حسین امابچه ها میذارن روی خار صحرا سر بگم چرا حسین ، خوابم نمیبره آخه دورو برم پر از نامحرمه حسین حسین حسین وااای حالا زینبه و ، این همه غم حسین کاش میشد که بریم هردو باهم حسین 2 حس میکنم که روی نیزه بیقراری اما حسین از دل من خبر نداری داغ تو قد زینبو شکسته مولا شده نماز زینبت نشسته مولا حالا نوبت توه بگو چرا رونیزه میباری چرا مثل زینبت تو هم تموم شب رو بیداری میبینی دنبال تو نیمه ی شب تو صحرا آوارم فردا دنبال سرت با اسرا راهی بازارم حالا نوبت توه یچیزی بگو به من چرا مونده پیکرت روی زمین بی پیرهن دست تو دستمه یه سوزی تو قلبمه الهی بمیره زینبت یه انگشتت کمه بگم کی برده از ، دستت انگشترو همون که از منم ، کشیده معجرو حسین حسین حسین وااای حالا زینبه و ، این همه غم حسین کاش میشد که بریم هردو باهم حسین 3 اگه حسینی چرا سایبون نداری داغه زمین به روی زینب نمیاری امشب میذارم سرو رو رگ بریده تو هم سرت رو روی نیزه ها میذاری چیدم تنت رو ولی باز پیکر تو یچیزی کم داره دلم میسوزه زیر پیکر توهم حسین پر از خاره پاشو دستامو بگیر بگو که خوابه هرچی میبینم پاشو دستامو بگیر داره میسوزه از غمت سینم حالانوبت توه بیقراره خواهرت چرا خشکه یاحسین حتی رگای حنجرت نمیدونم که برم حالا دنبال سرت یا بمونم نیزه هارو بردارم از پیکرت چه جوری بی کفن ، ولت کنم برم أمن یجیب من ، میبینی مضطرم حالا زینبه و ، این همه غم حسین کاش میشد که بریم هردو باهم حسین
(ان شاالله حقش ادا بشه) بی کسی ، خیلی سخته برای یه مرد آخه مرد ، نمیتونه شکایت کنه رفتی و ، فکر نکردی تو این بی کسی حیدرت ، با کی میتونه خلوت کنه؟ میریزم رو جسمت آبو از شرمندگیت آب میشم اون زخمی که پنهون کردی داره میزنه آتیشم یلحظه وا بکن یاسم چشاتو نگاه کن حال و روز بچه هاتو دلم از سینه داره کنده میشه اخه نشنیدم امشب من صداتو بند دوم خسته ای ، خیلی خواب تو سنگین شده حق داری ، آخه خیلی دادم زحمتت یاس من ، امشبو دیگه آروم بخواب میدونم که دیگه رفته بود طاقتت خیلی غصه هامو خوردی سیلی خوردی جای حیدر پشت در زدن آتیشت جونت شد فدای حیدر دیگه وقتش شده آروم بخوابی چقد لاغر شدی خانوم خونم خیالت جمع باشه از یتیمات یجوری این روزا رو میگذرونم بند سوم حالا که داری میری ببین دور تو حلقه بستن یتیمای تو فاطمه مادری کن برا بار آخر گلم میبینی غرق اشکه چشای همه حیدر میمونه و طفلا نیمه شب میری واویلا حسینت رو پات افتاده حسنت میگه وا اُماه نزار زینب بفهمه داری میری یکاری کن دلش آروم بگیره نوازش کن غریب کربلاتو یکاری کن حسن داره میمیره
(اقا شرمندم) بزرگواران حواستون باشه تو هر مجلسی اجرا نشه ان شاالله (مسولیت اجرای این شور پای خودتون) ارسال فایل اجرا به ایدی زیر @khademozeinab هرچی که میگردم جسم تو پیدا نمیشه میخوام بشینم بالاسرت اما نمیشه میخوام که جمِت کنم تو بوریا نمیشه بیرون بکشم از بین نیزه ها نمیشه تکه های جسمت پخشه تو صحرا نمیشه مهل المهلا یابن الزهرا زینب تنهاست تو این صحرا دور تو نی و تیر دور من حرومی نمیشناسم تنت رو خودت بگو کدومی ای داداش بند دوم دیگه رو تنت حتی قد یه نیزه جا نیست چندتا وصله از جسمت کمه سرت چرا نیست؟ هرچی چی گشتم انگشت بریدت هیچ کجا نیست حتی توی گودال بین تیر و نیزه ها نیست بعد از تو دیگه هیشکی مراقب زنا نیست مهل المهلا یابن الزهرا غارت غارت شد معجرها تو کفن نداری پیرُهن نداری چی اومده سرتو بمیره خواهر تو ای داداش بند سوم عمامت الان روی سرِ یه ساربونه انگشتر و انگشتت تو دست این و اونه خولی سرِتو گذاشته تو تنور خونه پیراهن پارتم که سهم دیگرونه با مرکب دویدن رو تنِ تو حشیونه مهل المهلا یابن الزهرا تو تنها و زینب تنها دلم رو میسوزونی با این رگای خونی این تن بی سرِ تو بوسیده خواهرِ تو ای داداش
چشاتو واکن یه نگاهی به حرم کن چشاتو واکن غمای دلم رو کم کن امام زینب بگو امشبو کجایی کنج تنوری یا که روی نیزه هایی فکر نمیکردم یروزی تن تو زیر دست و پا باشه فکر نمیکردی جای خواهرای تو خرابه ها باشه فکر نمیکردم آخرین دیدار ما باشه سر گودال فکر نمیکردی که بشه بدور خواهرای توجنجال حالا نوبت توه بگو داداش چه خبر بگو تا داغ دلم بشه مث تو تازه تر من که بیخوابم حسین خیلی بیتابم حسین امابچه ها میذارن روی خار صحرا سر بگم چرا حسین ، خوابم نمیبره آخه دورو برم پر از نامحرمه حسین حسین حسین وااای حالا زینبه و ، این همه غم حسین کاش میشد که بریم هردو باهم حسین بند دوم حس میکنم که روی نیزه بیقراری اما حسین از دل من خبر نداری داغ تو قد زینبو شکسته مولا شده نماز زینبت نشسته مولا حالا نوبت توه بگو چرا رونیزه میباری چرا مثل زینبت تو هم تموم شب رو بیداری میبینی  دنبال تو نیمه ی شب تو صحرا آوارم فردا دنبال سرت با اسرا  راهی بازارم حالا نوبت توه یچیزی بگو به من چرا مونده پیکرت روی زمین بی پیرهن دست تو دستمه یه سوزی تو قلبمه الهی بمیره زینبت یه انگشتت کمه بگم کی برده از ، دستت انگشترو همون که از منم ، کشیده معجرو حسین حسین حسین وااای حالا زینبه و ، این همه غم حسین کاش میشد که بریم هردو باهم حسین بند سوم اگه حسینی چرا سایبون نداری داغه زمین به روی زینب نمیاری امشب میذارم سرو رو رگ بریده تو هم سرت رو روی نیزه ها میذاری چیدم تنت رو ولی باز پیکر تو یچیزی کم داره دلم میسوزه زیر پیکر توهم حسین پر از خاره پاشو دستامو بگیر بگو که خوابه هرچی میبینم پاشو دستامو بگیر داره میسوزه از غمت سینم حالانوبت توه بیقراره خواهرت چرا خشکه یاحسین حتی رگای حنجرت نمیدونم که برم حالا دنبال سرت یا بمونم نیزه هارو بردارم از  پیکرت چه جوری بی کفن ، ولت کنم برم أمن یجیب من ، میبینی مضطرم حالا زینبه و ، این همه غم حسین کاش میشد که بریم هردو باهم حسین
برام هنوز تازست ، غمای این عالم اضافه شد ای وای ماتم گودالم هنوز تو آتیش اون در و دیوارم حالمو بدتر کرد این تن پامالم زخم سر زینب بدجوری میسوزه بیشتر از این قلبم از دوری میسوزه روی تن بی سر ، روضتو می خونم می شنوی آهم رو خودم که میدونم پریشونم پر از غباره تو چشمای گریونم دارم رو پیکر از سر تو میخونم دعا بکن به آخر برسه جونم پر از خاره زمین و آسمونم داره میباره شبو تو صحرا موندم اولین باره مسیر زینب از کوچه و بازاره بند  دوم دنبال جسم تو ، نیمه ی شب تنها دیدی که زینب شد ، آوراه ی صحرا هر جسمی رو دیدم ، تنش لگد ماله گفتم حسینه که ، اسیر گوداله برا وداع مارو ، از قتلگا بردن سر حرم بعد سقا ، چی آوردن دین سرو رو نی ، کبوترای تو یکی یکی پیش ، چشای هم مردن میچرخوندن سرتو رو دل حرم رو سوزوندن سه ساله ی تو رو بدجوری گریوندن وقتی دور سر تو پامیکوبوندن میگفت بابا دارم بدون تو میرم از این صحرا اگه دووم آوردی سر این نی ها میبینمت ایشالا سر بازارا بند سوم مونده هنوز  زینب ، به پای عهدی که از بچگی بستیم ، داداش باهمدیگه هرجا بری من پا به پای تو میرم آروم میام چون که تو غل و زنجیرم اونی که داره دست منو میبنده روبه سرت ایستاده داره میخنده میخواد بسوزونه ، بیشتر از این مارو چشمتو خون کرده قلب منو کنده تو راحت باش اگرچه میدونی که سنگینه دستاش علمدار اینجا بود کنار ما ای کاش ولی نخور تو غصه ی مارو داداش تو راحت باش که وضع پیکر تو بدتره از من که رو خاک افتاده بدون پیراهن نخور تو غصه ی زینبتو اصلا
هرچی که میگردم جسم تو پیدا نمیشه میخوام بشینم بالاسرت اما نمیشه میخوام که جمِت کنم تو بوریا نمیشه بیرون بکشم از بین نیزه ها نمیشه تکه های جسمت پخشه تو صحرا نمیشه مهل المهلا یابن الزهرا زینب تنهاست تو این صحرا دور تو نی و تیر دور من حرومی نمیشناسم تنت رو خودت بگو کدومی ای داداش بند دوم دیگه رو تنت حتی قد یه نیزه جا نیست چندتا وصله از جسمت کمه سرت چرا نیست؟ هرچی چی گشتم انگشت بریدت هیچ کجا نیست حتی توی گودال بین تیر و نیزه ها نیست بعد از تو دیگه هیشکی مراقب زنا نیست مهل المهلا یابن الزهرا غارت غارت شد معجرها تو کفن نداری پیرُهن نداری چی اومده سرتو بمیره خواهر تو ای داداش بند سوم عمامت الان روی سرِ یه ساربونه انگشتر و انگشتت تو دست این و اونه خولی سرِتو گذاشته تو تنور خونه پیراهن پارتم که سهم دیگرونه با مرکب دویدن رو تنِ تو حشیونه مهل المهلا یابن الزهرا تو تنها و زینب تنها دلم رو میسوزونی با این رگای خونی این تن بی سرِ تو بوسیده خواهرِ تو ای داداش
قاریِ نِی نشین صوتِ تو دلنشین با نگاهِ پُر از شرم و غیرت ببین اون که پشتُ سرِ نیزه خورده زمین چشماتُ ببند حالِ زینب زارِ چند روزِ دیگه وسط بازارِ اونی که رفت غارتِ زنهای حرم کاش دستشُ از رو معجرش برداره بند دوم باتو حرف میزنه نِی جوابش میده اونی که عمه رو پاها تابش میده اون سه ساله که کعبِ نی ابِش میده سیلی زدنش بال و پَرش افتاده نازش نکنی موی سرش افتاده تکه تکه اون عروسکی که سوخته خاکسترشِ دور و برش افتاده