خادم زینب:
حرم سوخت
دلم سوخت
چادره روی سرم سوخت
چشام سوخت
پاهام سوخت
توی خیمه معجرم سوخت
آروم آروم آروم
باقد خمیده
دنبال تو میدوم نفس بریده
پدری رو نیزه
دختری تو صحرا
جز سکینه بابا جون بگو کی دیده
آروم آروم آروم
میگیره نفسهام
چی بگم نمونده سو بابا تو چشمام
هرچی بابا میگم
نمیدی جوابم
میبینی زخمی شده بابایی پاهام
بابا میشنوی صدامو ، سوز گریه هامو ، گوشوارمو بردن
بابا ،چادرو کشیدن ، گوشمو دریدن ، معجرمو بردن
2
نمیدی
جوابم
اولین باره نمیگیری سراغم
یادت هست
میگفتی
که تویی چشم و چراغم
آروم آروم آروم
میباری رو نی ها
ینفر داره میاد با تازیونه
خوبه بسته چشمات
نمیبینی بابا
روی صورتم گذاشته یک نشونه
بابا ، کاش بشه برگردیم ، مدینه بهتربود ، حرمله ول کن نیست
بردن ، گهواره رو بابا ، زنده نمیمونه رباب نه، ممکن نیست
3
تو رو نی
من اینجا
نمیدونم نیزه بهتره یا خارا
خوبه اون
بالایی
به موهات نگیره شعله های صحرا
آروم آروم آروم
پیر میشه سکینه
کاش میشد بیای برگردیم مدینه
آروم آروم آروم
میمیرم باباجون
رسم مهمون نوازیه کوفه اینه
غمای دل من
غمای ربابه
میبینی هنوز پی دو قطره آبه
همسفر میشم من
با شما بابا جون
بازار کوفه و شام کنج خرابه
باهم همسفریم اما ، یه فرقایی داره ، این دفعه باباجون
مارو باعزت آوردی ، الان میشیم کنج خرابه ها مهمون
#خادم_زینب
#شب_سوم_محرم
#شور_واحد
اجرا #کربلایی_مصطفی_مروانی