•🏴
▪️نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
▪️به دنیا می دهد بی تابیِ گهواره پیغامی
▪️غریبیِ پدر را می زدی فریاد با گریه
▪️گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
▪️گلویت از زبانت زودتر واشد ، نمی بینم
▪️سرآغازی از این بهتر ، از این بهتر سرانجامی
▪️تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی
▪️چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی
▪️علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری
▪️چه تضمینی ، چه تلمیحی ، چه ایجازی ،چه ایهامی
▪️تورا از واهمه در قامت عباس می بیند
▪️اگر تیر سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی
▪️الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا....
▪️برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
▪️چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر می داشت
▪️به سوی خیمه ها گامی به سوی دشمنان گامی
▪️برایت با غلاف از خاک ها گهواره می سازد
▪️ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی
▪️چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه...
▪️چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی...
▪️کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست
▪️برایش می برد با دست خون آلوده پیغامی
🖋 #سیدحمیدرضا_برقعی
━═━⊰❀ 🏴🏴🏴 ❀⊱━═━
@farizatolhoseyn
•💔🏴
🥀 به نام نامی سر
▪️نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
▪️بلندمرتبه پیکر، بلند بالا سر
▪️فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
▪️که بندۀ تو نخواهد گذاشت هرجا سر
▪️قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق»
▪️که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
▪️نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
▪️به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
▪️سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
▪️به سرسرای خداوند میروم با سر
▪️هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
▪️مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر
▪️همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود
▪️جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر
▪️سری که با خودش آورد بهترینها را
▪️که یک به یک همه بودند سروران را سر
▪️زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
▪️حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر
▪️سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان
▪️درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
▪️بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت:
▪️برو به معرکه با سر ولی میا با سر
▪️خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
▪️گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر
▪️در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
▪️همان سری است که برده برای لیلا سر
▪️سری که احمد و محمود بود سر تا پا
▪️همان سری که خداوند بود پا تا سر
▪️پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
▪️پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
▪️امام غرق به خون بود و زیر لب میگفت:
▪️به پیشگاه تو آوردهام خدایا سر
▪️میان خاک کلام خدا مقطعه شد
▪️میان خاک الف لام میم طاها سر
▪️حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب
▪️چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
▪️تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
▪️به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر
▪️نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
▪️ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -
▪️جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
▪️جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
▪️صدای آیۀ کهف الرقیم میآید
▪️بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
▪️بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
▪️که آفتاب درآورد از کلیسا سر
▪️چه قدر زخم که با یک نسیم وا میشد
▪️نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر
▪️عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
▪️به چوب، چوب محمل؛ نه با زبان، با سر
▪️دلم هوای حرم کرده است میدانی
▪️دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
🖋 #سیدحمیدرضا_برقعی
━═━⊰❀ 🏴🏴🏴 ❀⊱━═━
@farizatolhoseyn