📌 از گِل تا گُل
🏺 تا حالا به این فکر کردین که چطور از یک خمیر زشت و بیترکیب، گلدونهای زیبا درست میشه؟ سفالگر اونقدر این خمیر رو ورز میده، ضربه میزنه، زیر و روش میکنه تا خوب نرم بشه و بعدِ اینهمه زیر و رو شدن با دستاش اون رو نوازش میکنه، شکل میده و گلدون رو درست میکنه.
💐 اون وقت میشه ظرف گُل و زمانی که گُل داخل آن قرار میگیره، نه تنها جذابتر و دلنشینتر میشه که بوی حیات و طراوت هم میگیره.
◾️ اما اگه اون گِل به حال خودش رها میشد به یک گِل خشکِ بیخاصیت و پُرتَرک تبدیل میشد.
🔺 اگر ما منتظران هم بخواهیم ظرفِ وجودِ امامزمان بشیم، باید در کورهٔ حوادث و گرفتاریها قرار بگیریم، بعد از اینکه خوب ورز داده شدیم، دست نوازشگری، ما رو به شکل سربازی پا در رکاب درمیاره؛ همون سربازانی که هزار و اندی سال، ظهور لنگِ اونهاست...
📎 #تلنگر
#یا_زهرا
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_صدقه_جاریه
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🍀 برگ_سبز داستان
🌺 نجات از مرگ با توسل به سیدالشهداء علیهالسلام
🎙مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (رضوانالله علیه) نقل میکنند:
🍃 هنگامی که من در کربلا بودم شبی که شب سهشنبه بود در خواب دیدم شخصی به من گفت: شیخ عبدالکریم کارهایت را انجام بده سه روز دیگر خواهی مرد. من از خواب بیدار شدم و متحیر بودم گفتم: البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد.
🍃 روز سهشنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت روز پنجشنبه که تعطیل بود با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم، در آنجا قدری گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد ناهار را همانجا صرف کردیم پس از ناهار ساعتی خوابیدیم.
🍃 در همین موقع لرزه شدیدی مرا گرفت رفقا آنچه عبا و روانداز داشتم روی من انداختند ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم، حس کردم که حالم بسیار وخیم است به رفقا گفتم مرا به منزلم برسانید، آنها وسیلهای فراهم کرده و زود مرا به شهر کربلا آوردند و به منزلم رساندند.
🍃 در منزل بیحال و بیحس افتاده بودم، بسیار حالم دگرگون شد، در این میان به یاد خواب سه شب پیش افتادم علائم مرگ را مشاهده کردم با در نظر گرفتن خواب احساس آخر عمر کردم.
🍃 ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند و به همدیگر نگاه میکردند و گفتند: اجل این مرد رسیده مشغول قبض روحش شویم.
✨ در همین حال با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله (سلاماللهعلیه) متوسل شدم و عرض کردم: ای حسین عزیز دستم خالی است! کاری نکردم و زادی تهیه ننمودهام؛ شمارا به حق مادرتان زهرا (علیها السلام) از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تأخیر اندازد تا فکری به حال خود نمایم.✨
🍃 بلافاصله پس از توسل دیدم شخصی نزد آن دو نفر که میخواستند مرا قبض روح کنند آمد و گفت: حضرت سیدالشهداء (سلاماللهعلیه) فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را تأخیر اندازد.
🍃 خداوند اجابت فرموده بنابراین شما روح او را قبض نکنید در این موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: سَمْعا وَ طاعَهً، سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده امام حسین (سلاماللهعلیه)، صعود کردند و رفتند.
🍃 در این موقع احساس سلامتی کردم صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر و صورت میزدند آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم، دیدم چشمم را بستهاند و به رویم چیزی کشیدهاند خواستم پایم را جمع کنم ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بستهاند.
🍃 دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم شنیدم میگویند: ساکت شوید گریه نکنید که بدن حرکت دارد آرام شدند رواندازی که بر روی من انداخته بودند برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند، با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند آب به دهانم ریختند کمکم از جا برخاستم و نشستم.
🍃 تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و به حمدالله از آن حالت بهکلی خوب شدم این موهبت به برکت مولایم آقا سیدالشهداء (سلاماللهعلیه) بود آری به خدا.
📚 منبع: کرامات الحسینیه، ص ۱۵۹
#یا_زهرا
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_صدقه_جاریه
#لبیک_مهدویت_آخرالزمان
#ماه_رجب
#حاج_قاسم
#روز_درختکاری
#تلنگرانه_نفوذ
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
یک شب در عالم خواب دیدم زنانی با چادر مشکی در یک صف ایستاده اند. به من هم گفتند: برو داخل این صف!
پرسیدم: برای چی؟!
گفتند: این ها مادران شهدا هستند و عازم کربلا می باشند.
بعد از آن بیشتر احترام پسرم علی را داشتم.
یک بار با تعجب گفت: مادر چرا اینقدر به من احترام می گذاری؟ من را شرمنده می کنی.
گفتم: پسرم، من تو را شهید زنده می بینم.
به من خیره شد و گفت: مادر، وقتی روح از بدن رفت آیا جسم به درد می خورد؟!
با تعجب گفتم: نه!
گفت: خدا وقتی کسی را دوست دارد جسم و روحش را باهم می برد تا دست افراد گنهکار به بدن او نخورد!!
در عملیات والفجر ۸ با نیروهای گردان ابالفضل (ع) به سمت قرارگاه مهم عراقی ها رفت...
تانک های دشمن جلو آمدند. یکباره گلوله ای شلیک شد. محلی که حاجی ایستاده بود حفره ای ایجاد شد!! گلوله درست به بدن حاجی اصابت کرد اثری از پیکرش باقی نماند...
📚برگرفته از کتاب شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی
#سردارشهیدعلی_قوچانی
#یا_زهرا
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_صدقه_جاریه
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
✨﷽✨
#استاد_قرائتی
✍ پنج سال از زندگی ام گذشته بود، اول زندگى ام بود، بى پول شدم، رفتم خانه استادم گفتم: آقا زمانى كه شما طلبه بوده اى بى پول هم شده اى؟ گفت خيلى، گفتم يك خاطره به من بگو كه حال بيايم؛ گفت: در قم درس میخواندم وارد خانه شدم، خانمم حامله بود، جيغ كشيد كه میخواهم زايمان كنم. يا الله ماما میخواهم . میگفت دويدم توى كوچه ديدم هيچى پول ندارم، رفتم توى خانه، خانمم گفت چه كردى؟ باز آمدم توى كوچه، ديدم هيچى پول ندارم. هى رفتم خانه و آمدم توى كوچه، فكرم به هم ريخت. میگفت آيت الله العظمى بروجردى زنده بود رفتم در خانه را زدم، در را باز كردند خادم گفت چيه؟ گفتم اين نامه را بده به آقا؛ يك نامه نوشتم روى نامه اين آيه را نوشتم «وَهُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا» مريم يكدفعه حامله شد میخواست زايمان كند وحشتش گرفت، خدا گفت: نترس درخت خرما را تكان بده خرما تازه برايت میفرستم. گفتم اين را بده به آقا، گفت آقا رفته بخوابد، گفتم تو را به خدا اگر خوابش نگرفته آنرا بهش بده، گفت باشد. آقا هم ديده بود و خنديد گفت خانمش درد زايمان دارد و پول ندارد زود به او پول بدهيد. به من گفت: آقاى قرائتى بى پولى تو به اينجاها رسيده ؟؟ گفتم حالا حالاها خيالم راحت است من حالا حالاها پول دارم. گاهى وقتها غصه هاى ديگران را هم ببينيد، يك ديوانه توى كاشان بود میگفت همه مردم غصه دارند، اگر غصه ها را از مردم بگيريم بريزيم توى يك میدان، همه مردم میشوند بى غصه، بگوييم اى مردم بى غصه، دور میدان جمع شويد، دنيا جاى غصه است، خودتان يكى از غصه ها را برداريد؛ میگفت مردم دور میدان جمع میشوند نگاهشان به غصه هاى ديگران بيفتد میگويند آقا تو را به خدا غصه ی خودم را بدهيد. يعنى اگر غصه هاى ديگران را ببينيم میگوييم زنده باد غصه خودمان. بنابراين يك جوانى كه میخواهد ازدواج كند وحشت نكند، غصه دارى؟ ديگران هم داشته اند. قرآن میگويد به تو متلك گفتند؟ به تمام انبياء گفتند. اين مشكلات را همه داشته اند...
#یا_زهرا
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_صدقه_جاریه
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🍃 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍃دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم و در خدمتش باشم...
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست...
🍃 آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم...
🍃 آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند...
🍃 آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم...
🍃 آن مار، زبان من است
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند...
🍃 شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند...
🍃 و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و
آگاهی من دارد...
🍃این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده...
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
✨﷽✨
🌼 به فکر دیگران باشیم تا مورد توجه امام عصر علیه السلام قرار بگیریم
✍ شیخ زین العابدین مازندرانى از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصارى ساکن کربلا بوده است در مورد سخاوت و انفاق او نوشته اند: تا مى توانست قرض مى کرد و به محتاجان کمک می کرد .: روزى بینوائى به در خانه او رفت و از او چیزى خواست. شیخ چون پولى در بساط نداشت، بادیه مسى (کاسۀ بزرگ ) منزل را برداشت و به او داد و گفت: این را ببر و بفروش!
دو سه روز بعد که اهل منزل متوجه شدند که بادیه(کاسه) نیست فریاد کردند که: بادیه را دزد برده است. صداى آنان در کتابخانه به گوش شیخ رسید؛ فریاد برآورد که: دزد را متهم نکنید، بادیه را من برده ام.
: در یکى از سفرها که شیخ به سامرا مى رود، در آنجا سخت بیمار مى شود. میرزاى شیرازى از او عیادت مى کند و او را دلدارى مى دهد. شیخ مى گوید: من هیچگونه نگرانى از موت ندارم ولیکن نگرانى من از این است که بنا به عقیده ما امامیه وقتى که مى میریم روح ما را به امام عصر علیه السلام عرضه مى کنند. اگر امام سئوال بفرمایند: زین العابدین ما به تو بیش از این اعتبار و آبرو داده بودیم که بتوانى قرض کنى و به فقرا بدهى، چرا نکردى؟ من چه جوابى به آن حضرت مى توانم بدهم؟!
بی توجهی به نیازمندان، یکی از شاخص هایی است که موجب نارضایتی امام عصر از ما میشود. در این شرایط اقتصادی قطعا افرادی هستند که باید بیشتر به آنها رسیدگی شود.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
پرهیز از غضب🔥
مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است.
سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده و مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت.
ناگاه اندرز پیامبر اکرم(ص) که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه ضرر و زیان مثل زخم و قتل...که از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید.
بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار
هستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند و آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید.
📜داستان های بحارالانوار، قم، دارالثقلین، ۱۳۷۷، ج ۳، ص۲۷۷
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
✍️#داستان
👈#قربانی کردن نفس
🔸خواجه ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود، از بغداد عزم حج کرد. بار شتری بست و سوار بر شتر عازم شد تا با آن به مکه رود. چون مراسم عید قربان شد، شتر خود را قربانی کرد و بعد از اتمام حج، شتری خرید تا بازگردد.
از حج که بازگشت، بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله دروغ گفت و توبۀ خود بشکست. عهد کرد تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر بیند تا خداوند گناهان او را ببخشد. باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. خواجه را پسر زرنگی بود، پدر را در زمان وداع گفت: «ای پدر! باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟» پدر گفت: «بلی!»
🔻پسرش گفت: «این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را همانجا قربانی کن تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گلهای قربانی کنی، تأثیر در توبۀ تو نخواهد داشت.»
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
📌 لبخند امام زمان...
📩 بچهٔ روستا بود. چند سالی شاگرد من بود، اما برای ادامهٔ تحصیل مجبور شد به شهر برود.
برایم پیام گذاشت: «آقا معلم! اینجا من رو به خاطر چادری بودنم، مسخره میکنن! برای نماز خوندنم، مسخرهام میکنن!
🏫 آقا معلم! من هر روز موقع برگشت از مدرسه، راه دورتر به خونه رو انتخاب میکنم که به پیشنهادهای وسوسهانگیز پسرها آلوده نشم. اما فکر میکنم که همهٔ این سختیها به لبخند آقامون امام زمان میارزه. مگه نه؟»
⁉️ اشک توی چشمانم جمع شد. حالا اون معلم من شده بود و من شاگردش! و چه درس بزرگی بهم میداد. با خودم گفتم: «راستی تا حالا کاری کردی که امام زمانت بهت لبخند بزنه؟»
📆 ۲۱ تیر سالروز قیام مسجد گوهرشاد و روز حجاب و عفاف گرامی باد.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
🌺یادی از مرحوم شیخ محمد تقی پاره دوز تهرانی
💠مرحوم شیخ محمد تقی پاره دوز تهرانی که در خیابان مولوی اول چهار راه مولوی در یک کوچه فرعی ساکن بود هنوز ازدواج نکرده بود از یکی از حاجیان بازار یک زیر زمین اجاره کرده بود وهمیشه سحرها برای تهجد بیدار می شد وپس از چند دقیقه از خانه بیرون می رفت با آنکه کلید نداشت و هنگام مراجعت هم بدون کلید وارد می شد.
روزی همسر صاحب خانه جریان را به شوهر نقل کرد آن شب صاحب خانه تا سحر بیدار ماندو از پنجره اتاق تاریکی ایشان را زیر نظر گرفت دید امشب هم مثل هر شب دو ساعت قبل از اذان بیدار شده نخست وضوی باحالی گرفت و به آسمان نگاه کرده : ربنا اننا سمعنا ئ/منادی للایمان ان امنو ابربکم فامنا ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفرعنا سیاتنا و توفنامع الابرار سپس قبل از اینکه از خانه بیرون رود صاحب خانه به داخل حیاط آمد و به ایشان سلام داد و جریان را سوال نمود که چگونه می روی و چگونه بر می گردی؟
کفاش گفت : حالا مگر اشکال چیست صاحب خانه گفت : من نمی گویم ولی حاجیه خانم می گوید نکند شیخ محمد تقی دزد باشد شیخ گفت من که زن و بچه ندارم خرجی هم ندارم دزدی کنم کجا بگذارم حالا که این طور است امشب بیا با هم دزدی کنیم سپس گفت شما وضو بگیرید چهار کعت نماز نافله شب را در همان منزل خواندند وبعد دست او را گرفت واز خانه بیرون رتند او کلید برای گشودن در استفاده نکرد ..فقط دستش را به روی در گذاشت وجمله ای گفت ودر باز شد.
چند قدمی بیشتر نرفته بودند وارد حرم امام رضا علیه السلام شدند وگفت حاج اقا اینجا را میشناسی ؟گفت بله مشهد است . حرم مشرف شدند . زیارتنامه مختصری خواندند باز دست اورا گرفت و از صحن بیرون شدند وارد صحن جدیدی شدند .مرحوم شیخ محمد تقی پرسید اینجا را هم میشناسی ؟وی دقتی کرد وگفت :اینجا نجف اشرف است.چون قبلا رفته بودند وسپس حرم سایر ائمه را به همان کیفیت رفت و حرمین شریفین به طوری که اول اذان صبح در مسجد الحرام بودند . پس از نماز صبح کمی نشسته و مراجعت نمودند .هنگام ورود به منزل حاج اقا روی دست وپای ایشان افتاد و معذرت خواهی کرد و گفت همه منزل را به نام شما میزنیم وما مستاجر شما خواهیم بود و در همین زیر زمین خواهیم بود.
شیخ گفت من امروز اخر عمرم هست . استادم گفت اگر اسرارت را فاش کنی یا به نحوی فاش بشود همان روز آخر عمر توست . حالا هم خسته هستم باید بخوابم 9صبح در بزنید اگر جواب ندادم مرا حلال کنید واگر جواب دادم با هم صحبت خواهیم نمود . حاج آقا به منزل رفت وجریان را به همسرش گفت هرد و از شرمساری تا نه صبح نخوابیدند و گریه کردند .صبح در اتاق را آهسته زدند جوابی نیامد محکمتر زدند بازهم نیامد دفعه سوم محکمتر باز هم جوابی نیامد...
در را باز کردند دیدند ایشان رو به قبله دراز کشیده و جان را به جان آفرین تسلیم نموده .حاج آقا همسایه هارا خبر کرد .بیایید یکی از اولیاالله با ما هم نشین بوده وما آنرا نمیشناختیم .صاحب خانه و همسایگان جنازه این ولی خدا را دفن نمودند و عمری را با شرمندگی سپری نمودند.
📚برگرفته از سایت آیت الله شوشتری
#ارسالی_اعضا 💐
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
🏴چرا شیعیان از شب اول محرم محزون میشوند؟
◾️به امام صادق صلوات الله عليه عرض شد: آقای من به فدایتان شوم، وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند؛ و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه عزا می کنید.
◾️حضرت فرمودند:این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود، ملائکه پیراهن امام حسین عليه السّلام را آویزان می کنند در حالیکه از ضربه های شمشیر پاره پاره شده و آغشته به خون است؛ ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل (و نه با چشم ظاهری) می بینیم، پس اشک های ما سرازیر می شود.
📚خصائص الزینبیة، ص 49 - ثمرات الأعواد
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
◾️▪️اعمال ماه محرم چیست؟
▪️چرا محرم؟! پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام میدانست و ترک مخاصمه میکرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(۱) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(۲) در توضیح این که چرا ماههای دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمیشود میتوان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع میشد به آن محرم گفتند.این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا و حماسه جاودان کربلاست.
◾️این ماه، یادآور دلاورمردیهای یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداکاریهای زینب کبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه اسرای کاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبهها و شعارهای آگاهیبخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است.
▪️این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
▪️آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است.
◾️محرم از منظر ائمه(علیهم السلام)
شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است:«وقتی محرم فرا میرسید، پدرم خندان دیده نمیشد، حزن و اندوه تا پایان دهه اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(۳)
▪️همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره عاشورا میفرماید:«کسی که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریهاش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(۴)
▪️اعمال شب اول ماه محرم
۱ـ نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است:
دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
در فضیلت این نماز چنین آمده است:
«خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(۵)
۲ـ احیای این شب.(۶)
۳ـ نیایش و دعا.(۷)
▪️روز اول محرم
اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت میکند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸)
دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:
«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو میخواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.
▪️روز دوم محرم
در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰)
▪️روز سوم محرم
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:
«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱)
در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.
▪️روز هفتم محرم
روزه گرفتن مستحب است.
▪️روز نهم محرم
تاسوعای حسینی، روز محاصره امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲)
◾️اعمال شب عاشورا
۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:
چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۵۰ بار سوره توحید خوانده میشود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳)
۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴)
۳ـ دعا و نیایش. (۱۵)
◾️روز عاشورا
۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواستههایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶)
۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷)
۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸)
۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹)
۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰)
۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱)
۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲)
▪️روز دوازدهم محرم
ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه .ق.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
http
عالم زاهد و وارسته زمانش مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشكور رضوان الله تعالي عليه فرمود :
در عالم رو يا ديدم در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله (ع ) مشرف هستم و حضرت در آنجا تشريف دارند .
يك نفر جوان عرب معدي (دهاتي ) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام كرد و حضرت با لبخند جوابش دادند .
فرداي آن شب كه شب جمعه بود به حرم مشرف شدم و در گوشه حرم توقف كردم ناگهان آن جوان عرب معدي را كه در خواب ديده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد با لبخند به آن حضرت سلام كرد ولي حضرت سيدالشهداء (ع ) را نديدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد .
عقب سرش رفتم و سبب لبخندش را با امام (ع ) پرسيدم .
و تفصيل خواب خود را برايش نقل كردم و گفتم چه كرده اي كه امام (ع ) با لبخند بتو جواب مي دهد .
گفت : مرا پدر و مادر پيري است و در چند فرسخي كربلا ساكنيم و شبهاي جمعه كه براي زيارت مي آيم يك هفته پدرم را سوار بر الاغ كرده مي آوردم و يك هفته هم مادرم را مي آوردم .
تا اينكه شب جمعه اي كه نوبت پدرم بود چون سوارش كردم مادرم گريه كرد و گفت : مرا هم بايد ببري شايد هفته ديگر زنده نباشم .
گفتم : باران مي بارد ، هوا سرد است ، مشكل است ، نپذيرفت ناچار پدر را سوار كردم و مادرم را بدوش كشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم رسانيدم و چون در آن حالت با پدر و مادرم وارد حرم شدم حضرت سيدالشهداء (ع ) را ديدم و سلام كردم آن بزرگوار برويم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا بحال هر شب جمعه كه مشرف مي شوم حضرت امام حسين (ع ) را مي بينم و با تبسم جوابم را مي دهد . (26) اي كه بر دوست تمناي نگاهي داري
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنیدداستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
⚫️عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا امام حسین علیه السلام
✅یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
🔶یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
🔰من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم:
❓فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم.
🔹پرسیدم: چطور؟
☘فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
🌾پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
❄️روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند،
💥مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
✨پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟
مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،
▪️ اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
🌿در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
🔅یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
✳️طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
🔘ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.
🌷حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی
✨این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.
🍀و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار...
✔️حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟.....
🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله 🌹
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
🔵 ذکر توصیه شده امام زمان (عج) برای توسل به حضرت عباس علیه السلام
🌕 آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمودند:
یکى از علما میگفت من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر امام عصر عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
براى همین منظور به کرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان ( عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام کردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند:
نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى.
چون خواستى از حضرت ابوالفضل علیه السلام حاجت بخواهى ، این چنین بگو:
🔴 یا ابا الغوث ادرکنى
🔵 اى آقا پناهم بده
📚 لاله هاى رنگارنگ ، ص ۱۱۴
------------------
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
گمشده (حاج محمد اسماعیل دولابی)
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند: سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند. بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند.غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم.امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.
"برگرفته از کتاب « امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی/ ص30"
------------------
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
💗تلنگر💗
🍃در این دنیا همه مشکل دارن...
(مشکلات خانوادگی از قبیل دعوای بین زن و شوهر و دخالت خانواده ها و...)
🍃همه امتحان میشن...
(همه پدر مادرها همه زن و شوهرها و...)
👈نکته مهم اینه که برگه امتحان و سؤالها یکسان نیست بلکه سؤالات متفاوته
👈به خاطر همین اگر کسی بخواد نگاهش به زندگی دیگران باشه و بخواد از دیگران کپی کنه و تقلب کنه قطعاً شکست میخوره
🍁کسی پیروز میشه که نگاهش فقط به برگه سؤالات و زندگی خودش باشه و اگر هم مشکلی پیش اومد با توجه به شرائط خودش دنبال راه حل باشه.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
*🐏 اعجاز علمی در ذبح اسلامی حیوانات🐑*
لیلا شهرستانی محقق علوم اسلامی است که در امریکا زندگی میکند و در رشته میکرو بیولوژی تحصیل کرده است. میگوید:
سازمان گوشت امریکا برای تمیز نگه داشتن گوشت ۱۵ میلیون دلار خرج میکند تا اسپریی بسازد که به گوشت بزنند و مقاوم شود ولی اگر گوشت اسلامی باشد دیگر نیازے به آن همه هزینه نیست.
*لاکتوفرین آهن را به خودش می گیرد و برای همین وقتی آهن نباشد باکتری ها نمیتوانند رشد کنند. وقتی گوشت را اسلامی سر می بریم اول شاه رگ زده میشود بدون اینکه نخاع قطع شود.* وقتی شاه رگ قطع میشود از آنجایی که نخاع قطع نشده قلب هنوز در حال تپیدن است. وقتی قلب میزند همه خون از بدن خارج میشود و از آنجا که تمام آهن در گلبول قرمز است هنگامی که همه خون خارج میشود دیگر گوشت آهن ندارد و به خاطر همین نیازی به لاکتوفرین براے از بین بردن آهن نیست. و باکتری ها هم به علت نبود اهن در خون جذب نمی شوند و اگر بشوند با شستشو با آب ساده از بین میرود *به دین اسلام که کاملترین دین جهانی است افتخار کنیم.*
#ذبح_اسلامی
#ذبح_گوسفند
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا(۱)📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
داستانهای زیبا (۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
داستانهای زیبا(۳)📚
https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
داستانهای زیبا(۴)📚
https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa