eitaa logo
قرارگاه امام مهدی بیا (عج).🤲🌷🤲بیاد فرزند عزیزم فاطمه زینب صلوات
153 دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
44.1هزار ویدیو
149 فایل
با سلام و درود محضر مولانا صاحب العصر و الزمان (علیه السلام) و سلام بر نائب برحقشان امام خامنه ای و سلام بر شهیدان راه خدا بخصوص بر روح مطهر حاج قاسم سلیمانی و شهید رئیسی و شهدای مقاومت و ان شاءالله نابودی آمریکا و اسرائیل جنایتکار را شاهد خواهیم بود.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ توی این اوضاع اقتصادی،اول خودمون به هم رحم کنیم! ✍مردی سالها در آرزوی دیدن (عج) بود،مدّت ها ریاضت کشید. شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد اما حضرت را نمیدید! 🌹 تا اینکه روزی، به او الهام شد: «الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است. اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!» 🌤 او سراسیمه حرکت کرد، وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند. ✍اینک ادامه داستان از زبان آن عالم: 💜 به امام(عج) سلام دادم. حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! 🌸 در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را به پیرمرد نشان داد و گفت: 🌼 آیا ممکن است برای رضای خدا، این قفل را سه ریال از من بخرید؟ من به این سه ریال پول احتیاج دارم. 🌷 پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است. گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد. 🌺 من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم. زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، است. 💐 اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم. ❄️ پیرزن ابتدا باور نمیکرد و میگفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید. تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! ☘ به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید. وقتی پیرزن رفت، امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند: 💖 مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم. ریاضت لازم نیست. مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم. از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم. چون او دین دارد و خدا را می شناسد. 🦋 از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد. 🔅 درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد، هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم... 🔻 ظهور بسیار نزدیک است