eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.7هزار دنبال‌کننده
276 عکس
45 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺گوش‌های ما مخملی نیست که دست چدنی را زیر دستکش مخملی نبینیم. دست سردار نمک داشت و سفره‌ی امنیتش همه را نمک‌گیر کرده بود اما انقلاب ما دو واحد نمک‌شناسی به مسئولان بدهکار است. آزموده را آزمودن خطاست اما لیبرال‌ها در اعتماد به غرب، سردار آزمون و خطا شده‌اند. آن یکی شمشیر پولادین را از رو بسته بود و این یکی با پنبه سر می‌برد. شاهین ترازوی بصیرت، یک کیلو پنبه را با یک کیلو پولاد میزان می‌کند. چوب خدا مثل عصای موسی بی‌صداست. بر گُرده‌ی فرعون نه، بر کمر نیل می‌زند. آمریکا در شکاف ایالت‌ها غرق خواهد شد. دو پادشاه در یک اقلیم نمی‌گنجد و دو دوست در یک دل. باید کند دندان لق دوستی با جمهوری‌خواه و دموکراتی را که برای فرمانروایی بر سرزمین پادشاهان لخت، دست به یقه شده‌اند. گرگ، گرگ است؛ از هر طرف که بخوانی. آنها که به زیارت شیطان بزرگ امید دارند، نایب‌الزیاره‌ی کوتوله‌های شیخ‌نشین هم باشند. 🔻وقتی نبض تالار شیشه‌ای سعادت‌آباد به پشم گرگ‌های وال‌استریت بند است، عجیب نیست که بورس به پیشواز برنده‌ی آبی کاخ سفید، فرش قرمز پهن کند. حافظه‌ی تاریخی ما، تورم نقطه‌به‌نقطه نیست که امروز را فول اچ‌دی نشان دهد و دیروز را برفکی. برجام، سیبل تاریخی برای نقطه‌‌زنی اهل عبرت است. تا بوده، نان بازو خورده‌ایم اما قصه‌ی نان «جو» همان داستان «گندم ری» است. به غیرخدا هر که امید بست، با کدخدا بست و به خدا هر که امید داشت، ناامید نشد. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
🔴چرا برجام آخرین تجربه‌ی اعتماد به غرب نخواهد بود؟ 🔻اگر تصور می‌کنید پس از تجربه‌ی تلخ #برجام، دیگ
🔺🔺بازخوانی یادداشت ۴ ماه پیش کانال؛ فشار بر معیشت مردم تا قبول مذاکره مجدد با آمریکا ادامه خواهد داشت!
«هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسان‌ها». خانم‌معلم گرمه‌ای از روی تخت بیمارستان، تعهد را با رسم شکل بر تخته‌ی جان ما کشید و دست از جان کشید. نه نشان شوالیه داشت و نه فن‌پیج اختصاصی. از پرداخت مالیات هم معاف نبود. نشان تعهد در بی‌نشانی است و شهرت هنرمند در گمنامی است. تعلیم مجازی، مجاری تربیت را بسته است، اما مرحومه ، پرورش حقیقی را در بودجه‌بندی آموزش مجازی‌اش جا داد. این شعبده نیست، ترجمان هنر متعهد است. امروز کلاسش تعطیل شد تا آنها که برای مدیریت ضعیف باید پای تخته‌ی سین‌جیم بیایند، جیم بزنند و به تعطیلات بروند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حذف فیزیکی اهل حق، حماقت همیشگی اهل باطل است. درختی که در کشتزار معرفت الهی ریشه بدواند، به ضربه‌ی تبر بت‌های بزرگ، شاخ و برگ نو می‌گستراند. میراث‌دار خاندان بزرگ آنیلی از ارث محروم شد تا میراث ماندگار خمینی کبیر شود... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
حذف فیزیکی اهل حق، حماقت همیشگی اهل باطل است. درختی که در کشتزار معرفت الهی ریشه بدواند، به ضربه‌ی ت
مغناطیس انقلاب خمینی، قطب‌های جغرافیایی را بهم ریخت. بلوک شرق و غرب شکاف خورد تا «لاشرقیة و لاغربیة» در مرز خاور و باختر سربرآورد. پیر جماران، عصای موسوی خود را در حوضچه‌ی تمدن غرب تکان داد تا لجن‌های اومانیسم رو بیایند و سردمداران لیبرالیسم پیش چشم غرب‌باوران از رو بروند. اما دم مسیحایی روح‌الله گرم که به اراده‌ی قلب سلیمش مرده زنده می‌کرد و در کارخانه‌ی انسان‌سازی‌اش، صنعتگری می‌نمود. اکسیر عشق خمینی، پیاله‌های مس وجود را به زرّ ناب پالوده کرد و بیابان تشنه‌ی فطرت را به آب حیات آلوده! زکزاکی‌ها را خمینی از سیاه‌لشگری ازلی به کنشگری ابدی رساند. آنیلی‌های چشم‌آبیِ چشم‌‌و‌دل‌سیر، اسیر گوشه‌چشم او شدند تا به آزادگی رسیدند. دارالقرار خمینی، ادواردو را از فِراری فَراری داد تا حسن‌عاقبت حیات را با حسن‌عافیت فیات معاوضه کند. بازی دنیا مالک یوونتوس را بازی نداد تا بازی مافیا، برچسب گل‌به‌خودی را روی پیشانی او بچسباند. حذف فیزیکی اهل حق، حماقت همیشگی اهل باطل است. درختی که در کشتزار معرفت الهی ریشه بدواند، به ضربه‌ی تبر بت‌های بزرگ، شاخ و برگ نو می‌گستراند. میراث‌دار خاندان بزرگ آنیلی از ارث محروم شد تا میراث ماندگار خمینی کبیر شود. امام ما سلطان صادرات انقلاب بود و امام‌دیده‌های امام‌نچشیده‌ سلطان واردات شدند. هنوز هم جنگ ما جنگ فقر و غناست. ادواردوی اشراف‌زاده‌ی بنده‌ی خدا شرافت دارد به آقازاده‌های ژن‌خوب بنده‌ی اشرفی. اخلاص، برگ برنده‌ی امام‌شناسان است و اختلاس، گرین‌کارت خدانشناسان. امام‌زادگان انقلابی اهل نجابتند و نجیب‌زادگان قلابی اهل جیب‌بری. فاصله از تفکر امام، فاصله‌ی طبقاتی می‌آورد و چسبیدن به غرب، از هم‌گسستگی اجتماعی. دیروز نگاه جهان به پیر جماران بود و امروز نگاه دگردیسان به واشنگتن‌دی‌سی! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
قلم قاضی بغداد که بر زمین افتاد، بهلول فرصت را غنیمت شمرد و گفت: «جناب قاضی کلنگت را بردار!» قاضی نگاه عاقل اندر سفیهی به بهلول کرد که مشاعرت کجا رفته؟! قلم کجا و کلنگ کجا؟! بهلول که همیشه پاسخی کوبنده در آستین داشت، گفت: «با این قلم و احکامی که نوشته‌ای، چه خانه‌ها که بر مردم خراب نکردی. خانه‌خراب! بردار آن کلنگت را». «خیر دنیا و آخرت شما در رسیدگی به حال محرومان است» این را امام پابرهنگان گفت. اگر بر سر یقه‌سفیدهای اهل ساخت‌و‌پاخت آوار نشد، اما خانه‌به‌دوشان بی‌خانمان را آواره کرد، جایش لب کوزه است نه در کتاب قانون. کارگزاری که چشم به دهان اهل قدرت داشته باشد و ناله‌ی محرومان در او اثر نکند، به فتوای من بر او نماز بخوانید. آه مظلوم، خشک و تر نمی‌شناسد و دامن‌گیر است. عدالت، اگر با سلطانِ ترک‌فعل‌ها دست‌به‌یقه شد، عدالت است و الّا گریبانگیری از قربانیان ترک فعل، ضعیف‌کشی است. اگر جنبه‌های انسانی در اجرای احکام جایی ندارد، ربات‌ها مجریان گوش‌به‌فرمان‌تری هستند. بله قانون بد، بهتر از بی‌قانونی است، اما اجرای بدِ قانونِ بد را کجای دلمان بگذاریم؟! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴رسانه‌ی تراز، رسانه‌ی شاغول! 🔹رسانه اگر تراز نباشد، شاغول آویخته است. رسانه‌ی آویخته، با جابجایی بند قبای این و آن، مواضع پاندولی می‌گیرد. رسانه‌ی تراز، سنگ بنای خود را بر فونداسیون آرمانخواهی می‌گذارد تا دیوار روشنگری‌اش تا ثریا کج نرود. 🔸اشتباه به عرض بعضی‌ها رسانده‌اند که دفاع از شخصیت‌های نظام را دفاع از شخصیت نظام می‌دانند. رسانه‌ی تراز، بادیگارد ترازاول‌ها نیست، پاسبان آرمان‌های انقلاب است. آرمان‌خواهی برای نظام شخصیت می‌آورد. تاریخ انقلاب گواه است که هرکه روی افراد قمار کرد، باخت! 🔹اعتبار جریانات سیاسی را باید به ترازوی حق محک زد، نه به آرم و اتیکت انقلابی که بر سینه‌ی آنها حک شده. هسته‌ی آرمان‌خواهی را نباید به پوسته‌ی جریان‌محوری عرضه کرد. سُرنا را نباید از سر گشاد آن نواخت. دروازه‌ی حریف را باید به غضنفرها نشان داد. 🔸رسانه‌ی شاغولی، لاجرم لاپوشانی می‌کند. از میان آرمان‌ها لایی می‌کشد. برای خوش‌خوشک نام‌و‌نشان‌دارها، در ساحت حق‌طلبی «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» است. در هندسه‌ی مطالبه‌گری، مواضع سینوسی دارد. در نقد عدالتخواهانه، تبعیض ظالمانه می‌کند. توجیه‌گری شتابزده، تکذیبیه‌ی غیرصادقانه و ماله‌کشی استادانه را برای رضای خدا انجام می‌دهد تا قربة الی‌الله از نظام دفاع کند. دوستی دیرینه‌ای با خاله خرسه دارد. 🔹آرمان‌گرایی، حریت می‌خواهد اما بند اسارت رسانه‌های شاغولی به جاهای بالا وصل است. وابستگی طیفی رسانه‌ها، مرزکشی کاذب می‌آفریند تا بکش‌بکش‌های جناحی، روح آرمان‌خواهی را شرحه‌شرحه کند. توهم توطئه، قوت لایموت این رسانه‌هاست. عینک سیاست‌زدگی بر چشم شاغولی‌ها، کوررنگی می‌آورد تا کوه نیازها و منافع مردم به چشمشان نیاید. 🔸انقلاب، بیش از رسانه‌چی به بوقچی نیاز دارد تا صدای محرومان را در هیاهوی دعواهای سیاسی به گوش اهلش برساند. بوقچی تراز، با نقد دلسوزانه‌ی صاحب‌منصبان و دفتر‌ و‌ دستک‌داران، حافظ شخصیت نظام است. 🔹وقتی نگاهبان آرمان‌خواهی انقلاب به ضعف عدالت‌گستری اشاره می‌کند، رسانه‌های عدالتخواه باید دو موتوره این عقب‌افتادگی را با حساب‌کشی مستثنی‌ناپذیر، صریح، شفاف و عادلانه از همه‌ی افراد و جریانات، جبران کنند. در این کارزار سخت، اختیار با ماست تا یکی را انتخاب کنیم؛ تراز یا شاغول! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
قبل‌ترها، شماره‌‌موبایل‌های رُند برای درآوردن چشم حسودها بود. دقیق یادم‌ نیست که از چه زمانی پای تقویم به این چشم‌و‌هم‌چشمی‌ها باز شد، از ۹۶/۶/۶ بود یا شاید عقب‌تر. ٢٠٢٠/٠٢/٢٠ نسخه‌ی اینترنشنال برای باراندازی بارداران فرنگی‌پسند بود. ٩٩/٠٩/٠٩ پیچ تاریخی بشرِ ضایع برای صرف فعل «زایش» است و ١۴٠٠/٠۴/٠۴ آخرین شانس سده‌ی ١۴ هجری شمسی است تا کسی در آن از قافله‌ی جاهلیت مدرن جا نماند. زنده‌ها را که شمردند، برای اینکه کم نیاورند، به سراغ قبرها رفتند. در جاهلیت، تعداد افراد قبیله حکم فالوورهای پیج اینستاگرام را داشت؛ هرچه کیلویی‌تر، بزرگِ قبیله خف‌و‌خوف‌تر! بسم‌الله الرحمن الرحیم الهیکم‌ التکاثر، حتی زرتم المقابر ... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
وقتی جناب پرزیدنت امید دارد که آمریکا به شرایط ٢٠ ژانویه ٢٠١٧ باز گردد، یعنی در محاسباتش انتقام ترور دولتی سردار سلیمانی محلی از اعراب ندارد، یا قابل مصالحه است. این پالسها در دستگاه محاسباتی دشمن اینگونه تحلیل می‌شوند: «ایران به مذاکره نیاز دارد و حاضر است برای آن خون بدهد و از خون‌خواهی هم بگذرد.» خون اما محاسبات رفقای بایدن را به‌هم می‌زند و سودای مذاکره را بر باد می‌دهد. ✍زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴آتش افکار عمومی و انتقام آبسرد عین‌الاسد، انتقام لنگه‌کفش حاج قاسم بود. حاج قاسمی که لنگه‌کفشش هم در بیابان‌های شامات و عراق، نعمت بود. ضربه‌ی مغزی ملایم، عطش شورای عالی امنیت ملی را خواباند، اما آب‌سردی بر آتش انتقام سخت ریخت. ترامپ صورت خود را با سیلی موشکی سرخ نگه داشت. وقتی اوج تهدید شوالیه‌های دیپلماسی، خودکار پراکنی و فشار ایمیلی است، جنتلمن‌های پشت میز مذاکره گزینه‌ی نظامی روی میز می‌گذارند. سایت نطنز، قالیشویی تورقوزآباد نبود که به کاهدان زده باشند. زدند و خود را به آن راه زدیم تا امروز دانشمند ما را در راه بزنند و آه‌مان درآید. حادثه‌ی آبسرد، نزاع خیابانی از نوع تسویه حساب خانوادگی نیست که بتوان آن را در افکار عمومی ماستمالی کرد، پدرکشی سیاسی-امنیتی-علمی است. پدر مقاومت را که کشتند، بجای قصاص، سیلی زدیم تا دشمن به خودش بیاید و سوراخ دعا را پیدا کند. دوران «بزن‌در‌رو» که تمام شد، سیاست «یکی بزنند، ده‌تا می‌خورند» آمد، اما در اجرای سیاست‌های دفاعی که مصلحت‌سنجی کردیم، رسیدیم به ورطه‌ی «نزنیم، می‌زنند». دنیای امروز دنیای گفت‌و‌گو نیست، دنیای کوفت‌و‌کوب است؛ دنیای بزن‌بزن است و اگر خود را به خواب بزنیم، در خانه لگد را می‌خوریم. نفتکش‌ها اگر با پرچم ایران به ونزوئلا رسیدند، ناخدای باخدا داشتند که از کدخدا نترسید. خدای کعبه، خدای ابابیل هم هست. سجیل در کمان داریم و به امداد خدا گمان نداریم. مکانیزم ماشه، کاردستی آنهایی‌ست که برای امضای قراردادهای بین‌المللی، سندروم دست بیقرار دارند. آقای جمهوری اسلامی! تا آتش افکار عمومی سرد نشده، انتقام آبسرد را بگیر و الا سرمایه‌ی اجتماعی آب خواهد رفت. بزدلان سیاسی، پوست خربزه زیر پای انتقام سخت می‌گذارند تا هم پیاز تحریم اشکمان را درآورد و هم چوب مذاکره کشکمان را بسابد. نامحرمِ پَست را به پستوی خانه راه نمی‌دهند. پرستوهای آژانس را از پست بازرسی‌ها رد نمی‌کنند. اصلا ما بی‌شناسنامه‌، اما برای جاسوس شناسنامه‌دار، فرش قرمز پهن نمی‌کنند تا رد قرمز به آسفالت بیندازد. این انقلاب، خونبهای شهدا و میراث امام شهداست که رهبری معظم با خون دل آن را نگاهبانی می‌کند. در خون‌خواهی از بدخواهان آن اهمال نکنید. آقای جمهوری اسلامی! با تو هستم. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نان «جو» و رگ هویت ایرانی 🔹️در آمریکا پالان عوض می‌شود، اقتصاد فعلی ما جفتک می‌خورد و کرک و پر اثر پروانه‌ای می‌ریزد. اوضاع انتخاباتی آمریکا که قاراشمیش می‌شود، ماله‌به‌دستان وطنی قرشمال‌بازی درمی‌آورند. 🔸️پرچم ینگه دنیا توسط مردمش آتش می‌گیرد و اینجا عده‌ای لنگ باز می‌کنند تا از روی پرچم یانکی‌ها رد نشوند.از پاپ کاتولیک‌تر در ام‌القرای جهان اسلام زیاد داریم که برای آبروی نداشته‌ لیبرال ـ دموکراسی، دایه‌ مهربان‌تر از مادر می‌شوند. بزک‌سرای چشم‌آبی‌ها مثل دفتر مرکزی رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد در ایلینوی، در تهران شعبه‌ مرکزی دارد. 🔹️اگر با اقتصاد ایزوله‌ ریالی نمی‌توان به توسعه‌ خیالی رسید، با اقتصاد لوله‌ لیبرالی به چه چیزی می‌توان رسید؟ در برابر اقتصاد مقاومتی، جبهه‌ مقاومت راه انداخته‌اند تا معیشت مردم، سپر انسانی برای بقای حکومت دلار آمریکایی باشد. وقتی نبض تالار شیشه‌ای سعادت‌آباد به پشم گرگ‌های وال‌استریت بند است، عجیب نیست که بورس به پیشواز برنده‌ آبی کاخ سفید، فرش قرمز پهن کند. 🔸️مدیریت وصله‌پینه‌ای، هنر آنهاست که برای وصل شدن به آمریکا پیله کرده‌اند. اقتصاد کج‌دار و مریز مثل برج‌های دوقلوی آمریکا روزی فرومی‌ریزد، اگر ام‌الامراض غرب‌زدگی را درمان نکنیم. تکانه‌های بین‌المللی، برج‌ پیزای اقتصادهای لم داده به غرب را منارجنبان می‌کند تا هیچ جنبنده‌ای از آسیب سونامی‌های اقتصاد غربی در امان نباشد. به آفتاب بی‌زوال برجام قسم، مذاکره چراغ جادو نیست که غول بی‌شاخ‌و‌د‌م آمریکا را با ما مهربان کند، تا بالمره به آرزوهای بی‌عمل‌مان برسیم. 🔹️هتل کوبورگ، همان حمام فین کاشان است که در آن، جنتلمن‌های دلاک برای زدن رگ هویت ایرانی، تیزی به دست می‌گیرند. جمهوری‌خواه و دموکرات، سر و ته یک کرباسند و خیار مذاکره با شیطان را از هر طرف که بخوریم، آخرش تلخ است. وقتی در مزرعه‌‌ ظرفیت‌های داخلی «گندم ری» داریم، چرا به نان «جو» دل ببندیم. گرگ را از هر طرف که بخوانیم، گرگ است؛ چه مزاحم برجام باشد و چه رفیق ٣٠ ‌ساله‌‌. 🔸️هنوز رد خون گرم روی آسفالت آبسرد باقی است که بزدلان سیاسی سایه‌ دروغین جنگ را در صورت انتقام سخت، روی سر مردم نشان می‌دهند. شبح مذاکره در حال بلعیدن مفاخر درخشان ماست. رگ خواب ما وقتی دست دشمن افتاد که چشم اسفندیار وطن را بر آب حیات خودباوری بستیم و سودای مذاکره، پاشنه‌ آشیل ما شد تا درِ تعاملات بین‌المللی همچنان بر پاشنه‌ اعتماد به غرب بچرخد و چرخه‌ نیمه‌عمر سانتریفیوژهای ما با چرخ کارخانجات نیمه‌جان ما یکجا برچیده شود. خون شهید اما آب حیات عشق است که در رگ انقلاب ما روانه می‌شود. روزنامه وطن امروز / ۱۰ آذرماه ۱۳۹۹ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
آب، راه خود را می‌یابد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوزش بیشتر است. دل آدم می‌سوزد برای خانه‌هایی که پارک آبی می‌شوند. برای ماشین‌هایی که به پارکینگ نمی‌رسند. برای کسبه‌ای که کرکره‌ را پایین می‌کشند. برای عابرانی که پاچه را بالا می‌دهند. آب، راه خود را می‌یابد؛ مثل راه توجیه که برای مسئولین باز است... شاکر آسمانیم و دعاگوی زمین، که روی ما را زمین نگذارد. «یا ارض ابلعی ماءک...» پ.ن: تصویر مربوط به آب‌گرفتگی بندر ماهشهر پس از بارش باران ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
نجیب، جیب ایران است اما عجیب نیست که در اقتصاد شیر در شیر، از ثروت ارزساز ارزش‌آفرین‌اش، ریال ارزشمندی برای خوزستان جیب به جیب نشود. چاه‌های نفت، شیره‌ی خوزستان را کشیده‌اند و سدهای بزرگ، رودهای خروشانش را رگ‌به‌رگ کرده‌اند. چپق فلرها و اگزوز کارخانه‌ها، آسمان نیلگون خوزستان را قیرگون کرده‌ است. با این همه، برای پرداخت طلب‌های قانونی‌اش چرتکه می‌اندازند تا برای یافتن حقوق پرداختی‌اش، ذره‌بین به دست بگیریم. آنجا هم که با سلام و صلوات بودجه‌ای اختصاص می‌یابد، مثل ماهی در دریای محرومیت خوزستان و اقیانوس بی‌تدبیری مدیران، گم می‌شود. اینها همه درست اما اصل ماجرا اینجاست که با استمرار مدیریت ناکارآمد، پروژه‌ها یکی پس از دیگری زخمی و بودجه‌ها - کم یا زیاد - ردیف‌ردیف حیف‌و‌میل می‌شوند. از ترک‌فعل‌های مدیران بومی و به‌به و چه‌چه حامیان پایتخت‌نشین آنها، مغز آدم سوت می‌کشد و نیازی به قانون سوت‌زنی هم نیست. ترک‌فعل‌ شبیه ترک‌پست است، که اگر در گردنه‌های اُحد حراست از منافع مردم و خدمت به آنها اتفاق بیفتد، نظام اسلامی زخم برمی‌دارد. این حجم از محرومیت و نابسامانی در خوزستان با وجود این حجم از ثروت و منابع خدادادی، اتفاقی نیست. آقای سازمان بازرسی کل کشور! آقای فرمانده‌ی کل سپاه! برای آبگرفتگی که ورود کرده‌اید، ممنونیم. با همین فرمان سراغ دردهای دیگر خوزستان هم بروید تا آه و افسوس‌ها را به دعای خیر تبدیل کنید. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ترکمانچای دبش و مالیخولیای ارس‌خواری 🔹در بزم پیروزی ، اردوغان ترکمانچای دبش به علی‌اف تعارف می‌زند. ‌اف به این سراب امپراتوری عثمانی که سلطانبول را به مرض استسقا کشانده و به مالیخولیای ارس‌خواری رسانده. 🔹ارس علیا و سفلی، شاهکار شاه‌گربه‌های قاجار است که زمین می‌دادند تا حرمسرا بخرند و الا آرش کمانگیر، هزاران سال پیش، از بینگول ارس تا سرحد جیحون را برای ایران سند منگوله‌دار‌ زده بود. 🔸، درب‌و‌داغان شده بود اگر در کودتای چند سال پیش، دست غیب همسایه‌ جنوبی‌شرقی‌اش، نمک نداشت. آن روزها در سوراخ موش رفته بود و امروز جاروی وقاحت به دمش بسته تا فردا که دوباره خوار و خفیف شد، عاقبتی بهتر از صدام نداشته باشد. 🔸ایران، لنگرگاه ثبات است اما آنها که سیاست خارجی‌شان در چرخش به شرق و غرب‌گردی است، پیچ حکومت‌شان بر پایه‌های سست نژادپرستی هرز خواهد شد و در پیچ‌های تند تاریخی، سرنگون می‌شوند. شوروی، گنده‌تر از ترکیه بود اما تجزیه شد. داعش آدمخوار، به گور مادرش هیلاری خندید که بتواند تمامیت ارضی ایران را ناخنک بزند. تن سردار خودخوانده‌ قادسیه در گور طعمه‌ موران شد اما از گندم ری نخورد. کسی ۲ واحد تاریخ معاصر در حلق اردوغان بریزد تا کمتر قدقد کند. 🔹دیپلماسی جای لوس‌بازی نیست که تهدید علیه حاکمیت ملی و تمامیت ارضی را بتوان با احضار سفیر پاسخ داد و انتظار داشت دولت ضخیمه‌ ترکیه در تنهایی به کارهای بد خود فکر کند. زبان دنیا را اگر بلد باشیم می‌فهمیم تنها راه پاسخ به تهدید این است که اجداد تهدیدگر را جلوی چشمش احضار کنیم و الا با رمل و اسطرلاب دیپلماسی، سیاه‌چاله‌های نابودی دشمن را کشف می‌کنند نه تله‌ تنش را! با این فرمان که جلو می‌رویم، قصه‌ زبان‌درازی همسایه‌ها گویا سری دراز دارد. حسن همجواری، نباید همسایه را صاحبخانه کند. اختیار چهاردیواری خود را داریم و به کسی بفرما نزده‌ایم. آن که سند تک برگ دارد، سراغ معاهده‌ بین‌المللی نمی‌رود. کسی این 4 کلمه حرف حساب به فارسی سلیس را برای اردوغان به ترکی استانبولی ترجمه کند. . 🔹در عالم همسایگی بنای ایران بر مماشات است اما زمین‌خواران بلندی‌های جولان و زمین‌خوردگان خاورمیانه‌ جدید؛ که سگ دست‌آموزشان داعش نتوانست پاچه‌ ایران را بگیرد، بدانند دست انتقام خدا به خونخواهی فخری‌زاده‌ها از آستین وارثان سلیمانی بیرون خواهد آمد تا اراضی اشغالی را از آشغال‌های غربی و عربی و عبری پاکسازی کند. از ترکیه تا قدس راهی نیست اما قبه‌الصخره که آزاد شود، ایاصوفیا شاباش می‌دهد. 🔻محور مقاومت از غده‌ سرطانی و شیطان بزرگ که زهرچشم بگیرد، کوتوله‌های شیخ‌نشین و سلطانبول‌های آرازخوان، ماست‌ها را کیسه می‌کنند. روزنامه وطن امروز/ ۲۴ آذرماه ۹۹ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴کوتاه در رابطه با اظهارات دیروز جناب پرزیدنت صحبت‌های دیروز رئیس‌جمهور، عجیب نبود. پارادایم مذاکره، یک مزاحم داشت که دک شد. برجام بدون مزاحم قاعدتا باید جواب دهد و الّا معلوم می‌شود که مشکل از خود برجام است. اگر مشکل از خود برجام باشد، یعنی فرقی نمی‌کند در واشنگتن دی‌سی فرمان دست چه کسی است. اگر فرقی نکند که در آمریکا جمهوری‌خواه حاکم است یا دموکرات، یک سوال اساسی برای ملت مطرح می‌شود؛ اصولا چرا اقتصاد مملکت، ٧ سال در هوای مذاکره و توافق، معطل ماند؟ اگر مردم پاسخ این سؤال را متوجه شوند، برخی جریانات سیاسی باید برای همیشه چهارگوشه‌ی تشک سیاست را ببوسند و کفش‌های خود را آویزان کنند. پس طبیعی‌ست که هرگونه پیش‌شرط برای بازگشت آمریکا به برجام، برجام را به خطر می‌اندازد. در اینصورت، مهم نیست که کارکرد برجام چیست؛ بازگشت آمریکا به آن، به هر قیمتی که شده، یک دستاورد محسوب خواهد شد، حتی اگر چیزی به ایران نماسد و امتیازهای بیشتری هم از او گرفته شود. صحبت انتقام و غرامت که واویلاست و اصلا نباید مطرح شود. تنش منطقه‌ای هم سم است و حالا اردوغان یک شکری خورد. تا ترامپ است، تحریم به معنای جنگ است، اما همین‌که بایدن سر کار بیاید، تحریم جدید برای آمریکا مصرف داخلی خواهد داشت و برای ایران احتمالا یک مشت کاغذپاره خواهد بود. 🔺از امروز تا خرداد ١۴٠٠، صحبت‌های رئیس جمهور را باید در این فضا تحلیل کرد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
طی‌الارض دنیا وادی مورچگان است و جنود سلیمان را با خوابگاه موران کاری نیست. کلونی‌ به‌هم‌تنیده‌ی خاکیان، گذرگاه لشکر افلاکیان است. سردار سپاه اما «منطق‌النمل» می‌داند و به نجوای ما از مور کمتران هم التفات دارد. شیشه‌ی عمر آن سرو روان، تاب آه ما پرورش‌یافتگان گلخانه‌ی دنیا را نداشت. عرق شرم هنوز بر پیشانی فرودگاه بغداد نشسته است که چرا در طی‌الارض سلیمانی، برج مراقبتش سربه‌هوا بوده تا ملک سلیمان- از بحر تا نهر- یکپارچه غرق ماتم شود. ولی در سردخانه‌ی دنیا، قاسم هنوز زنده است و آتش درونش از هرم نفس‌های مجاهدان راه قدس، زبانه می‌کشد... در شام سرد شهادت قاسم‌بن‌الحسن، مه غلیظ ماتم بر دل‌هامان نشست و اشک حسرت بر گونه‌هامان سرازیر شد. اما قسم به تنفس صبح انتقام که حرارت خورشید عدالت، دود از جمجمه‌ی مجسمه‌ی آزادی بلند می‌کند تا شبنم اشک لاله‌ها از گونه‌ی زمین بخار شود. کجاست آصف صاحب‌نفسی که به زمزمه‌ی اسم اعظم، بساط ما دنیانشینان را به طرفئ‌العینی به پیشگاه سلیمانی ببرد تا از لذت تماشای مقام «عند ربهم یرزقون» پا از لجه‌ی دنیا برکشیم؟ کجاست هدهد خوش‌خبری که در هیاهوی جیک‌جیک مستانه‌ی آن کاکل‌طلا، ناگهان بشارت آورد که قمارباز به عذابی شدید گرفتار شده و دیگر جیکش درنمی‌آید؟ دنیا زندان مؤمن است و سرباز راه خدا با قفس تن می‌جنگد. شهادت، آزادگی می‌آورد تا مبارزان رسته از بند تن، با وسعت روح بجنگند. دست قاسم، زمین نینوا را در آن شام آخر لمس کرد تا برای ورود به میدان مبارزه‌ی بعد از شهادت، از «قاصم ‌الجبارین» رخصت بگیرد و فاتحه‌ی «شیطان بزرگ» را بخواند... بلند شو مرد! بلندشو و ببین که شاه‌نشین چشم‌هامان از آتش اشتیاقت همه بخاراست و برای تو که امیر سفرکرده‌ی این سامانی، «بوی جوی مولیان آید همی» می‌خوانیم و برای بی‌سروسامانی خودمان «فاتحه مع الصلوات»! از اشک ما یتیمانت، عرش خدا می‌لرزد و مگر عرش خدا همین دل‌های نازک یتیمان شهدای مدافع حرم نیست که شب‌های جمعه‌ی همه‌ی تاریخ، چشم به ساعت انتقام دوخته‌اند؟ اما فدای سرت این اشک‌ها؛ قدم بر خیال ما بگذار و خیال کن که رود آموی، پرنیان شده است. بلند شو خانه‌ات آباد؛ بلند شو ای انار سرخ رسیده‌ای که در آن شب یلدای بی‌صبح، صد دانه‌یاقوت را روی سنگفرش خیابان‌های دل‌مان پاشیدی تا بعد از تو هیچ کس رو به دوربین خوشی‌های زندگی نگوید سییییب! هزار نامه نوشتیم برایت و هزار راه گشتیم سراغت. ما راه نمی‌دانیم؛ تو نامه نمی‌خوانی؟ بلند شو مرد! بلند شو ای شور شیرین این دنیای تلخ! برای ما مسلمان‌شده‌های آن لبخند آسمانی‌ات، دیری است که پیامی نفرستاده‌‌ای. بلند شو و یک‌بار دیگر، برای ما که در کیش مهر تو هستیم و مات محبتت، بنویس: انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم... منتشر شده در روزنامه مجازی حق‌دیلی http://haghdaily.ir/# @lafzeghalam
🔴هفت نکته در مورد اطاله‌ی رسیدگی به پرونده : 1⃣ پرونده‌های بزرگ نیازمند زمان کافی برای بررسی همه‌ی ابعاد مسأله هستند. درست، اما آیا زمان دوسه ساله برای بستن پرونده‌ی هفت‌تپه کافی نیست؟! 2⃣ اطاله‌ی دادرسی، مسائل را مشمول مرور زمان کرده و متغیرهای جدیدتری به معادله اضافه می‌کند تا حل آن دشوارتر شود. متغیرهای جدید لزوما در متن پرونده نیستند و ممکن است فرامتن‌های تأثیرگذاری از جنس حاشیه باشند. 3⃣ زمان در حل پرونده‌های قضایی موضوعیت دارد. نوشدارو قبل از مرگ سهراب مفید است. وقتی بیت‌المال بر باد می‌رود، زندگی کارگران ویران می‌شود، افکار عمومی هاج و واج می‌ماند، رسانه‌های معاند ماهیگیری می‌کنند و... گذر زمان برای صدور رأی، سم است. 4⃣ در گذر زمان، مراجع تصمیم‌گیری برای پرونده و اثرگذاری بر آن متعدد می‌شوند؛ قوه‌ی قضائیه، سازمان خصوصی‌سازی، دیوان محاسبات، مجلس شورای اسلامی، هیأت داوری و... آشپز که چند تا شود، غذا یا شور می‌شود یا بی‌نمک! 5⃣ کشدار شدن پرونده‌های بزرگ، امکان سیاسی‌کاری و لابی‌گری را افزایش می‌دهد. متهمی که با قید وثیقه آزاد است، بیکار نمی‌نشیند و برای تأثیرگذاری بر جریان دادرسی عادلانه، هر آنچه بتواند می‌کند. 6⃣ پرونده‌های بزرگی که به واسطه‌ی طولانی شدن دادرسی، اخبار آن بر سر زبان‌ها می‌افتد و در رسانه‌ها دست به دست می‌شود، افکار عمومی را تشنه‌ی احکام سنگین می‌کند و هرگونه حکم ضعیف یا متوسط - حتی اگر عین عدالت باشد - به منزله‌ی ماستمالی کردن موضوع و سر و ته پرونده را با سلام و صلوات به هم آوردن است. 7⃣ اطاله‌ی دادرسی گاهی معلول بازیگری منصب‌داران پشت‌پرده‌ای است که پایشان در پرونده گیر است. زمان می‌خرند تا از این دولت به آن دولت و از این قوه به آن قوه فرجی شود. اقتدار دستگاه قضا در رسیدگی سریع و صریح به پرونده‌های گل‌درشت است که می‌تواند سرمایه‌ی اجتماعی را افزایش دهد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺غیررسمی یعنی نگین انگشتری امت اسلامی که خودش انگشترهای پیشکش را بر انگشت پیشکسوت صداپیشه، عوض به در می‌کند تا بگیرد و یکی از آنها فیت انگشت او شود. غیررسمی یعنی دست محبت حضرت آقا که روی شانه‌ هنرمند رادیو می‌نشیند و عکس دسته‌جمعی خانم‌ها و آقایان با آقای دوست‌داشتنی، پنجشنبه‌های بیت را کارت‌پستالی می‌کند.  https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
🔺غیررسمی یعنی نگین انگشتری امت اسلامی که خودش انگشترهای پیشکش را بر انگشت پیشکسوت صداپیشه، عوض به در
نیمه‌ پنهان ماه🌙 ویروس منحوس ماه‌هاست ماه را پشت ابر برده و از انظار عمومی دور کرده اما نیمه‌ پنهان ماه را می‌توان پنجشنبه‌ها در یک اتاق کوچک خودمانی در بیت رهبری رؤیت کرد. ستاد استهلال تلسکوپ نمی‌خواهد؛ ماه را باید به چشم غیرمسلح و بدون تشریفات دید. جعبه‌ جادو اگر چشم بصیرت داشته باشد و دوربین را سمت غیررسمی‌های حضرت ماه بچرخاند و از دیالوگ مردم عادی با او پرده‌برداری کند، باید به شکرانه‌اش نماز عید خواند!  یعنی امام جامعه که روی سجاده‌ سپید ساده‌اش، پشت به قبله رو به خلق می‌نشیند و نافله‌ بعد از فریضه‌اش، چاق‌سلامتی با میهمانان و خوشامدگویی به اهل مجلس می‌شود. غیررسمی یعنی آن آقای سینی ‌به دستی که وسط صحبت‌های آقا، بی‌توجه به کائنات، چای بین میهمانان تقسیم می‌کند. یعنی همان حبه ‌قندی که بین انگشت شست و اشاره، مدتی جا خوش می‌کند و با حرکت دست می‌رود و می‌آید تا حرف‌های مهم و جدی آقا تمام شود و قند در دل قند آب شود. غیررسمی یعنی همان مستندساز سبیل ‌نعل‌اسبی که رودرروی رهبر محاسن ‌سفید به علمای اعلام تیکه می‌اندازد و همه‌ جمع به اتفاق فخر علمای زمان‌شناس، می‌خندند. غیررسمی یعنی رهبر روشنفکری که برخلاف نظر آقایان کفن‌پوش و سجاده ‌به‌دوش، فیلم مارمولک تبریزی را شایسته‌ استقبال می‌داند، نه اعتراض و اینگونه مجوز شوخی با همه‌ اصناف را به کارگردانان سینما و تلویزیون می‌دهد، تا اهل کسوت جنبه‌ خود را بالا ببرند. غیررسمی یعنی صدای ماچ‌های رگباری رهبری بر گونه‌ پیشکسوت هنرمند که چک‌چک فلش دوربین‌ها را همزمان با ضربان قلب بینندگان، به شماره می‌اندازد. غیررسمی یعنی آن آقایی که ساکن وادی محبت ناب است، با شعبده‌ بوسه‌ای، یک‌تیر و سه‌نشان می‌زند؛ هم آرزوی بچگی جوان المپیادی منتقد و جسور را برآورده می‌کند، هم معمای پیچیده‌ نارضایتی او را حل می‌کند و هم موتور انگیزه و امیدش را روشن می‌کند. غیررسمی یعنی یاد ایام کردن حضرت آقا با آن پیرمرد مأخوذ به حیا و زنده کردن خاطره‌ مشترک سال‌های دور وقتی که موقع مصافحه و بغل کردن، نزدیک بود با هم بیفتند! غیررسمی یعنی نگین انگشتری امت اسلامی که خودش انگشترهای پیشکش را بر انگشت پیشکسوت صداپیشه، عوض به در می‌کند تا بگیرد و یکی از آنها فیت انگشت او شود. غیررسمی یعنی دست محبت حضرت آقا که روی شانه‌ هنرمند رادیو می‌نشیند و عکس دسته‌جمعی خانم‌ها و آقایان با آقای دوست‌داشتنی، پنجشنبه‌های بیت را کارت‌پستالی می‌کند.  صد مُلک دل به نیم‌نظر می‌توان خرید و خوبِ خوبان در معامله‌ای که بخوبی جوش نخورده، بی‌تقصیر است. بالای سردر بیت رهبری باید برای رسانه‌های اندرونی و بیرونی بنویسند: «لطفا در معامله‌‌ محبت آقا با مردم دخالت نکنید». سال‌هاست که کانال‌های خبری و بی‌خبری، شناخت آقای زمانه‌شناس را از اوضاع و احوال جامعه، کانالیزه و گل‌وبلبلی نشان می‌دهند، تا همیشه این سوال برای مردم کوچه و بازار بی‌پاسخ بماند که آیا می‌توان با رهبری درددل و از او انتقاد کرد. بله، غیررسمی می‌توان چشم‌ در چشمان پرمحبت آقا دوخت و او را بی‌محبت خطاب کرد و صورت ماه از این کم‌لطفی نه‌تنها مکدر نشود، بلکه از شدت محبت به گوینده‌ منتقد، گل بیندازد. بعضی‌ رجال سیاسی بلندپایه که موقع شنیدن انتقاد، وجنات‌شان داد می‌زند عصبی‌اند و نمی‌توان آنها را با یک من عسل هم خورد، بروند سعه‌ صدر یاد بگیرند. یک جوان جهادی می‌تواند رهبر جامعه را نقد کند که چرا با توصیه‌ و دستور به صاحب‌منصبان برای جوانگرایی در انتصابات فشار نمی‌آورید و پاسخ بشنود که کلید جوانگرایی در انتصابات، جوانگرایی در انتخابات است.  پنجشنبه‌های غیررسمی باید به زیارت آقای شهدا رفت تا معلوم شود سلیمانی‌ها چگونه به آب حیات زنده شدند و بر ما اهل قبور، چرا باید فاتحه خواند. نیمه‌ پنهان ماه را هرکه به چشم دل ببیند، از جزر و مد عشق گریزی ندارد.  روزنامه وطن امروز/ ۶ دی ماه ۹۹ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
دنیا بازیچه‌ی دست یهود است و غرب، ستاد اجرائی فرمان ترامپ! در دنیایی که بازیگران حرفه‌ای هم بازی می‌خورند، باید کارگردان بود. جایی که قانون جنگل حاکم است، «قدرت» راز بقاست. دلار، اقتصاد دنیا را وابسته‌ی گاوچران‌ها کرده. استعمار مدرن که شاخ و سم ندارد. بر عصای شیطان هرکه تکیه کرد، آشیانه بر دهانه‌ی آتشفشان ساخت. گاوهای شیرده می‌دانند که به بهانه‌ی امنیت باید دوشیده شوند. از مارش جنگ فرار می‌کنند تا موسیقی صلح، شیر آنها را زیاد کند. سلام، اسم رحمان است و سلامتی، سین اول سفره‌ی رحمت الهی. سلامت، نعمت مجهول است ولی شیطان بزرگ، ولی‌محنت جائر. برای نعمت، از ولی‌محنت نباید منت‌کشی کرد. ایران، ستاد اجرائی فرمان امام است و «ما همه سرباز توایم خامنه‌ای» را خانم‌ها هم می‌توانند بخوانند. دیروز پای مردان ما معبر مین را فتح می‌کرد تا از معرکه به سلامت عبور کنیم و امروز دست زنان ما معبر سلامت را فتح می‌کند تا از معرکه‌ی ویروس مین‌شمایل به‌درآییم. تا روحیه‌ی خودباوری را به مردم خود تزریق کنیم و ملت ما در برابر ویروس غربزدگی واکسینه شود. ، درد ندارد اما آن‌ورآبی‌ها را بدجوری می‌سوزاند. زن و مرد ندارد؛ هرکس مرد این میدان است، بسم‌الله و هرکس چشم دیدن اقتدار ما را ندارد، به‌سلامت! ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
دورت بگردم، از روزی که رفتی، نفَس زمین در سینه‌ی زمان حبس شد و روزهای بی‌‌توبودن، ضربان تقویم را به شماره انداخت. امشب دوباره کرنومتر تاریخ بر روی آن شب تلخ، صفر می‌شود تا بی‌سروسامانی ما، نو به نو شود. هجرت تو، مبدأ تاریخ انتقام است. آن شام آخر که از شام برگشتی، فرق تاریخ مقاومت در جغرافیای عراق شکاف خورد. ما فرق کرده‌ایم و دیگر آن آدم‌های پارسال نیستیم. در آن شب یلدای تاریخ که صددانه یاقوت را بی‌نظم و ترتیب بر پوشش سخت سنگفرش فرودگاه بغداد پاشیدی، تسبیح دلمان پاره شد. از آن روز، ترَک‌های چینی نازک تنهایی خود را با هجوم یاد تو بند می‌زنیم. گرمی عشق تو در خون ما غلیان می‌کند و آتش محبتت از ما شقایق‌های سینه‌سوخته ساخته. قلب‌های مرده‌ی ما با شهادتت، قاسم‌آباد شد تا سرزمین وجودمان، یکپارچه ملک سلیمان شود. در آخرت تکیه‌ی ما به همان دست خاتم‌نشانی است که آخرین بار به لنز دوربین‌ دنیا سپردی. به زیبایی چشم‌های مهربانت قسم، ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که نگاه آسمانی تو در درون ما گم شود. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
محور اسلام امام، کنشگری ربانی و شالوده‌ی اسلام آمریکایی، تخدیر رُهبانی است. مکتب پیرجماران، در بعد اجتماعی زیراب «به‌من‌چه» را می‌زند، تا کسی نتواند به تربیت‌شدگان کارخانه‌ی انسان‌سازی روح‌الله بگوید، «به‌تو‌چه»! «نگذارید این انقلاب به دست نااهلان بیفتد» را اگر جدی می‌گرفتیم، هفت‌تپه‌ها به دست اسدبیگی‌ها نمی‌افتاد. میراث خمینی کبیر را همین عتیقه‌های دست‌به‌فرمان دارند شوخی‌شوخی زیرخاکی می‌کنند. مجمع تشخیص مصلحت نظام را ساخته‌اند تا بقیه‌ی مسئولین به کارشان برسند و مصلحت‌سنجی را بگذارند برای اهلش. بزرگترین مصلحت، عمل به اصول قانون اساسی است. قانونی که بندبندش مملو از پارتی‌بازی به‌نفع بیچارگان و پابرهنگان و محرومین است، اما موقع عمل به آن که می‌رسد، بند پ در واگذاری بیت‌المال به سرمایه‌داران نورچشمی، پدر ولی‌نعمتان انقلاب را درمی‌آورد. اعتراض به وضع موجود و راضی نشدن به آن، درونمایه‌ی انقلاب متعالی خمینی و زیربنای تمدن‌ساز گام دوم انقلاب خامنه‌ای است که باید تا انقلاب مهدی (عج) این نهضت ادامه داشته باشد. آنها که وضعیت مردم خوزستان را همیشه در شرایط حساس کنونی قرار داده‌اند، سلطان بحران‌اند و آنها که احساس تکلیف را از امامین ماضی و مضارع گرفته‌اند، تا انقلاب امام غایب، وسط میدان‌ حاضرند. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
روزی که آن مردک پیروزمندانه پرچم را توییت کرد، گفت: «دنیای پس از سلیمانی، جای امن‌تری است»! بیچاره نمی‌دانست که آتشِ مرگ برای ققنوس، آب حیات است و زمین بازی تازه به دست بریده‌ی سلیمانی افتاده... @lafzeghalam
🔴جرقه‌های طومارپیچ 🔸در مقابل سپاهیان ابوسفیان، مدینه در لاک دفاعی فرو رفته، در حلقه‌ی محاصره‌ی نظامی گرفتار شده و در موضع ضعف قرار داشت. در جدال سنگی سخت با کلنگ پیامبر (ص) برای حفر خندق، سه جرقه‌‌ی پیاپی برخاست و قوه‌ی عاقله‌ی عالم را به مکاشفه برد تا فتح ایران و روم و یمن را در آن آتش‌پاره‌ها ببیند و پیروانش را به گسترش اسلام بشارت دهد. منافقین اما در دل، او را نیشخند می‌زدند که محاصره‌ی نظامی کجا و فتح امپراطوری‌ها کجا! آنچه پیامبر (ص) در جرقه‌های کلنگ دید، منافقین در بدر و احد و خندق ندیدند. 🔸آتش جنگ تحمیلی تازه فروکش کرده بود و ایران کشوری جنگ‌زده بود که امام خمینی (ره) به امپراطوری بلوک شرق نامه نوشت و آینده‌ی شوروی و کمونیسم را عبرتِ موزه‌ی تاریخ سیاسی جهان دانست. لابد کمونیست‌های وطنی در آن روز به سخره می‌گفتند انقلابی جنگ‌زده کجا و فروپاشی یک ابرقدرت کجا! امام، صدای خورد شدن استخوان‌های مارکسیسم را در هیاهوی عالم به وضوح شنیده بود. آنچه امام در خشت خام مکاتب مادی دید، گورباچف در آینه‌ی ابرقدرتی ندید. 🔸در چنبره‌ی کارزار فشار حداکثری و در اوج سخت‌ترین تحریم‌های بشری علیه ملت ایران، امام خامنه‌ای سرنوشت آمریکا را همان سرنوشت کشتی تایتانیک دانست که غرق خواهد شد. لیبرال‌هایی که رو به کدخدا سجاده می‌اندازند، به استهزاء در این گفته می‌نگرند که فشار تحریم اقتصادی کجا و پیش‌بینی غرق شدن ینگه‌ دنیا کجا! یقینا آنچه امام خامنه‌ای در جرقه‌های شورش داخلی آمریکا می‌بیند، غرب‌پرستان در ثبات مهد لیبرال دموکراسی نمی‌بینند. 🔺در پرتو جرقه‌‌ای، می‌توان طومار نظامات عالم را در هم پیچیده دید یا به اشارت نگاهی در هم پیچید. نظام تربیت الهی، دیده‌ها را تیزبین می‌کند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
کنگره‌ی آمریکا مثل کنگره‌های طاق کسری فرو می‌ریزد. معترضین به گور کریستف‌کلمب می‌خندند. ابرقدقد در مهد لیبرال دموکراسی تخم دوزرده می‌گذارد. گاوچران‌ها هفت‌تیر می‌کشند و شیر شیخ‌نشین‌ها از ترس خشک می‌شود. خرها از فیل‌ها جفتک می‌خورند. تایتانیک تا افق، کرال سینه می‌رود. سنتکام باد می‌کارد و سنا طوفان درو می‌کند. بابانوئل جای خود را به جوکر می‌دهد. دیوانه‌ای سنگ به شیشه می‌زند و پشت شیشه‌ی ضد گلوله قایم می‌شود. زنیکه‌ی موفرفری، شیشه‌شورِ دبلیوسیِ چهارشنبه‌ی سیاه واشینگتن‌دی‌سی می‌شود. جارو رشتی در ایالات منفجره، کمیاب می‌شود. پرچم آمریکا، زیرانداز براندازان آمریکایی می‌شود. زیباکلام جیغ می‌کشد. سایه‌ی جنگ داخلی بر ساحل امن دنیا سایه می‌گستراند. و... ایرانی‌ها تا صبح تخمه می‌شکنند... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648