«آیهی تطهیر»، در مقام عصمتاللّهی صدیقه (س) است، سبحان اللّه. «حدیث کسا» در منزلت آلاللّهی کوثر (س) است، الحمدللّه. «سورهی هلاتی»، در بیان فنای وجهاللّهی زهرا (س) است، لا اله الا اللّه. «حدیث لولاک»، در شأن کبریائی فاطمه (س) است، اللّه اکبر.
مظلومیت فاطمه (س) اما در تسبیحات حضرت زهرا (س) نیست. تطهیر و کسا و هلاتی و لولاک را مادر سادات پشتوانهی «خطبهی فدکیه» کرد تا همهی هستیاش را برای مبارزهی با ظلم به ولیالله فدا کند. ساکن حرم ستر و عفاف ملکوت و پردهنشین سرای لاهوت، همان بانوی پرجبروتی است که با گریهی سیاسی دل سنگ را آب میکرد و سنگدلان را نقرهداغ. اشک را فاطمه (س) برای شیعه سلاح کرد.
سیدةالنساء با خطبهخوانی، فاتحهی علینشناسان نسناس را خواند. تبلیغ چهرهبهچهره را وجیهةالله (س) بنیانگذاری نمود، آنجا که خود را خانه به خانه با غديردیدگان علیگریزان رو در رو کرد. زهرا (س) اما با چهرههای علیستیز مذاکره نکرد و از آنها روی برگرداند و سلامشان را بیپاسخ گذاشت تا سکوت معصوم برای ما حجت دشمنشناسی باشد.
سلام زهرا (س) در پژواک تاریخ به تمام سلسلهی ولیشناسان شیعه تا روز قیامت خواهد رسید. مسیحای علی (ع) اما وصیتنامهی سیاسی-الهیاش در سکوت شب خوانده شد تا گرهای کور در کار مشکلگشای هستی بیندازد و چاه را محرم شبهای تنهایی ولیاللهالاعظم کند. درک آستان ملکپاسبان و حریم بینام و نشان دردانهی مصطفوی اما خارج از طاقت آفرینش است تا معمای هستی و راز سر به مهر خلقت تا روز قیامت باقی بماند. السلام علیک یا صدیقة الشهیدة...
#فاطمیه
✍#زهرا_محسنیفر
@lafzeghalam
🔴هرجا برخورد با پوستکلفتها زیرپوستی شد، مردم حق دارند فکر کنند کاسهای زیر نیمکاسه است. دادگاههای علنی مثل مجازاتهای ملأعام برای انتقال حس «قِلِفتی» به شبکهی فساد است. دستگاه عدالت آنگاه که در بستر شفافیت حس دباغی را به یاغیها منتقل کند، پوست میاندازد. اگر کار به جای باریک کشید، همه جا تاریک شد، ریگی به کفش کسی است. سرمایهی اجتماعی میتواند با معجزهی شفافیت دوپینگ کند. آقایان! یکبار تا آخر خط شفافیت بروید؛ ارزشش را دارد.
#هفت_تپه
✍ #زهرا_محسنی_فر
@lafzeghalam
🔴عاقبت روزی در آینهی فطرت «ارابهی مرگ» را میبینیم!
🔻متن کامل این داستان کوتاه را در روزنامه مجازی حق دیلی به آدرس زیر بخوانید.
http://haghdaily.ir/?nid=11&pid=83&type=0
✍#زهرا_محسنیفر
@lafzeghalam
🔴ترامپ رفت اما ترامپیسم هنوز هست!
ترامپ، آمریکای بدون روتوش بود. از آن عجوزههای کریهی که بزککنندگان غرب را به دردسر انداخت. آنها که در تبلیغ غربگرایی گنجشک را رنگ کرده و جای قناری جا میزدند، در مقابل موطلای روسیاه جا خوردند. هرچه فوکویاما در مورد لیبرالدموکراسی بلغور کرده بود، ترامپ جوید و نشخوار کرد. او برای جهاز هاضمهی تمدن غرب وحشی، لقمهی گندهتر از دهان بود که فرو رفت و گلوگیر شد و برای جهانخواران خوشاشتها، نه راه پیش گذاشت و نه راه پس. عصارهی فضولات امریکا، به زبالهدان تاریخ پیوست تا در ضایعاتیِ سرمایهداری مدرن هم قابل بازیافت نباشد.
ترامپ، بَزکپذیر نبود اما تحریفپذیر، چرا. «پرزیدنت ترامپ»، اگرچه واقعیتی عریان از زوال آمریکا بود، اما ترکیب وصفی «ترامپ دیوانه»، کلمهی حقی بود که ارادهی باطلی در آن برای سازندگانش مستتر گردید. میشد تمام کاسه و کوزههای بیتدبیری را سر دیوانهای شکست که جفتپا وارد بازی دنیا شده تا زیر میز نظم نوین جهانی بزند. میشد هیچ به روی خود نیاورد که بازی دنیا اصولا همین لگدپراکنیهای جهاناولیها و نظم نوین جهانی همین زیر میز امنیت جهانسومیها زدن است. میشد ظهور ترامپ گوربهگوری را یک بدشانسی برای برجام، آن معجزهی دیپلماسی گوگولیمگولی، دانست که اجازه نداد از زمین لمیزرع مذاکره، گلابی رفع تحریم بروید. میشد هیچ به روی مبارک نیاورد که این قبر مذاکره با شیطان بزرگ که روی آن فاتحه میخوانند، میت ندارد. میشد در فهم این واقعیت خود را به تجاهل زد که عمر برجام دست کدخدای دهکدهی جهانی بود و ترامپ فقط وسیله بود. لعن و نفرین آمریکوفیلهای داخلی به دامن ترامپ گیر میکند اما به پر قبای آمریکا، نه. قمارباز برای وجههی امریکا وصلهی ناجور نبود، اصل وجههی ناجور آمریکا بود.
ترامپ هرچه بود رفت، اما ترامپیسم که همان چهرهی عریان فرهنگ گاوچرانهاست، هنوز هست. جنتلمنهای کراواتپوش هم حالاحالاها نمیتوانند برای پادشاه لخت دنیا لباس آبرو بدوزند. همه میدانند که بایدن، خرزهره با روکش شکلاتی است. اگرچه «جو»، بَزک خورش ملس است و چند وقتی قلمهای روزمزد و حنجرههای بیترمز را سرگرم میکند، اما آخرش میگذارد در کاسهی لیبرالها تا کاسهی چهکنم چهکنم دست بگیرند. برای راهاندازی موتور اقتصاد ما، تایتانیک نمیتواند تکچرخ بزند. بایدن تیغ تحریم را با پنبهی دیپلماسی سمباده میکشد. برای شیطان بزرگ، انقلاب ۵٧ تا انقلاب مهدی (عج) همواره محور شرارت و بزرگترین حامی تروریسم است و مهم نیست چه کسی در ینگه دنیا از خر شیطان پایین میآید و چه کسی سوار بر خر مراد میشود. جمهوری اسلامی زیر کارزار فشار حداکثری استخوان ترکانده اما استخوانهای پوسیدهی ریگانها شهادت میدهند، ترامپها و بایدنها وارث آرزوهایی هستند که به گور میروند.
روزنامه وطن امروز/ ۴ بهمن ماه ۹۹
#افول_آمریکا
✍ #زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴خواصی که خط امام را رها میکنند، خط ویژهای میشوند!
روزانه هزاران کشیدهی آبنکشیده بر صورتها نواخته میشود و کسی ککش نمیگزد، اما سیل واکنشها، سیلی نماینده مجلس به سرباز خط ویژه را خط یک خبری کشور کرد. ما در عصر امپراتوری رسانه زندگی میکنیم. رسانه، پیش و بیش از هر حاکمیت سنتی بر افکار عمومی استیلا دارد. ابرقدرتها بدون شیپورهای رسانهای، بوق هم نیستند. ترامپ هم که باشی، بدون توییتر جیکت در نمیآید. خوب یا بد، فشار افکار عمومی با هدایت رسانهها، اولویتهای کاری زمامداران را تعیین میکند. اگر از قضای آمده، رسانه در خدمت حق و عدل قرار گیرد، سریعتر و صریحتر از انحنای شمشیر عدالت، کجیها را راست میکند.
پشت هر سیلی، یک ذیحق و یک بیحق ایستاده است. سرخی سیلی به لحظهای میرود اما روسیاهیاش ممکن است تا ابد برای نوازنده باقی بماند. تفرعن، سندروم دست بیقرار میآورد. تب خاص بودن، از علائم بالینی مرض ویژهخواری است. خواصی که خط امام را رها میکنند، خط ویژهای میشوند. خط BRT، تافتهای جدابافته است تا مردم را سوار کند نه اینکه تافتههای جدابافته در آن مردم را پیاده کنند. به بهانهی ترافیک کاری نباید ترافیک را پیچاند. مجوز ورود به بهارستان، مجوز ورود به خط تندرو نیست. تندروهایی که قانون را یکی در میان لایی میکشند، باید ترمزشان را کشید. آنکه از روی تکبر توگوشی میزند را باید کاری کرد که گوشی دستش بیاید. در جمهوری اسلامی مسئولین خادماند، نه ضارب. کار راهاندازند نه ترافیکساز. مردمنوازند نه سیلینواز. شأن نمایندگی کجا و هنر نوازندگی کجا؟
#سرباز
✍ #زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻 #سلبریتی در حوزهی کارشناسی خود صاحبنظر است اما افاضات اضافهاش در فضای مجازی اگر فالوورساز است، نباید سرنوشتساز باشد. سلبریتی مشهور است، اما لزوما الگو نیست. محبوب است، اما مقام مسئول نیست. ادعای وطنپرستی میکند، اما ممکن است تابعیت مضاعف داشته باشد. اگر ایران برای تولد فرزندش اَخ است، ژست آریایی نگیرد. اگر حکومتی و سفارشیساز نیست، کارفرمای شیخنشین هم نباید داشته باشد. اگر ریال بیتالمال میگیرد، دلار فستیوال هم میگیرد. اگر مالیات نمیدهد، روی نظام منت نگذارد. ستاره و لژیونر و شوالیه و شاخ مجازی محترمند، به شرط آنکه حد و حدود خود را بدانند.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنیفر
🔻 #سلبریتی در حوزهی کارشناسی خود صاحبنظر است اما افاضات اضافهاش در فضای مجازی اگر فالوورساز است،
🔴سلبریتیگری، گلیم خود از آب کشیدن یا پا از گلیم فراتر نهادن!
قل دادن توپ را قلقلی هم بلد است، اما فوتبالیست شدن کار مارادوناهاست، شما گلکوچیکتان را بازی کنید. تیرخلاص را در ملاج خودی نمیچکانند و قلق دروازه دست مسیهاست. شما گلبهخودی نزنید، از نظر ما آقای گلید. در سرگرم کردن مردم، ململ هم سنگ تمام میگذارد اما بازیگری کار مارلون براندوهاست. شما به خیمهشببازیتان برسید. مرز مسخرگی و کمدی باریک است و کمدین بدون مرز، برازندهی چاپلینهاست. شما بیتالمال را نچاپید، سیمرغ بلورین را بالبسته تقدیمتان میکنیم. گربهی آوازهخوان هم روزی ستاره بود اما موسیقیشناسی کار یانیهاست. شما بلبلزبانی نکنید، کسی نمیگوید لال هستید. گوشمخملی هم در چمنزار میخواند اما برگزاری کنسرت کار صدامخملیهاست. شما گوشخراشی نکنید، از نظر ما حنجرهطلایید.
فوتبالیست، پابهتوپ شدن فوتبالیاش خوب است، نه پا در کفش کردنهای سیاسیاش. هنرمند، دنیای بازیگری را میشناسد، اما در دنیای سیاست اغلب بازیچه میشود. خواننده، چهچه زدنش در آلبوم موسیقی خوب است، نه بهبه و چهچههای سیاسیاش در فضای مجازی. آزادی بیان از حقوق شهروندی است اما فرافکنی و قرشمالبازی، ولنگاریِ بیان است. سیاست ما عین دیانت ماست و همه باید بصیرت سیاسی داشته باشند اما خالهزنکبازی مجازی، عین سیاسیکاری و شامورتهبازی است. کنشگری اجتماعی از نشانههای جامعهی سالم است اما گروکشی سیاسی نشاندهندهی غرض و مرضهای پشت پرده است.
#سلبریتی در حوزهی کارشناسی خود صاحبنظر است اما افاضات اضافهاش در فضای مجازی اگر فالوورساز است، نباید سرنوشتساز باشد. سلبریتی مشهور است، اما لزوما الگو نیست. محبوب است، اما مقام مسئول نیست. ادعای وطنپرستی میکند، اما ممکن است تابعیت مضاعف داشته باشد. اگر ایران برای تولد فرزندش اَخ است، ژست آریایی نگیرد. اگر حکومتی و سفارشیساز نیست، کارفرمای شیخنشین هم نباید داشته باشد. اگر ریال بیتالمال میگیرد، دلار فستیوال هم میگیرد. اگر مالیات نمیدهد، روی نظام منت نگذارد. ستاره و لژیونر و شوالیه و شاخ مجازی محترمند، به شرط آنکه حد و حدود خود را بدانند.
✍ #زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
در تبعیدگاه نجف اشرف بود که برای اولین بار به دیدار آقا روحالله رفت. چون زن بود، او را راه ندادند. گفته بود پیشوایی که زن را نپذیرد، به رهبری قبول ندارم. همین جمله قفل ملاقات را شکست تا هشتاد دقیقه با امام گفتگو کند...
#دهه_فجر
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنیفر
در تبعیدگاه نجف اشرف بود که برای اولین بار به دیدار آقا روحالله رفت. چون زن بود، او را راه ندادند.
🔴به بهانهی تلاقی روز زن با تولد انقلاب حضرت روحالله
🔸در تبعیدگاه نجف اشرف بود که برای اولین بار به دیدار آقا روحالله رفت. چون زن بود، او را راه ندادند. گفته بود پیشوایی که زن را نپذیرد، به رهبری قبول ندارم. همین جمله قفل ملاقات را شکست تا هشتاد دقیقه با امام گفتگو کند. او که زخم شکنجههای ساواک را بر تن داشت و سالها دور از همسر و هشت فرزندش در هشت کشور آسیایی و اروپایی با هشت نام مستعار برای مبارزه با طاغوت، آموزش چریکی دیده بود، اینک در محضر کوه یقین برای ادامهی راه یا بازگشت به ایران، به تردید افتاده بود. از آقا که کسب تکلیف کرد، امام تأملی نمود و گفت: راه خود را ادامه دهید، به زودی با هم به ایران برمیگردیم. خواهر طاهره پر در آورد و رفت فلسطین و آنجا ماند تا اینکه مبارکسحری او را از میان شاخههای زیتون به کنار درخت سیبی در نوفللوشاتو فراخواندند. در آن دهکدهی جهانی، یک فصل و نیم محافظ شخصی پاسبان انقلاب بود.
🔸طیارهی امام که در مهرآباد فرود آمد، مرضیه دباغ تازه اوج گرفت و چهرهی بیبدیلی از زن انقلابی را به نمایش گذاشت. مناصب کشوری و لشکری را یکی پس از دیگری درو کرد. فرماندهی سپاه غرب کشور و نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مردمداری را به او آموخت تا جایی که برای تأمین معاش نیازمندان، حاضر شد مسافرکشی هم بکند. وقتی ابرقدرت شرق سرمست ایدئولوژی کمونیسم بود، رهبر کبیر انقلاب خانم حدیدچی را در هیأت یک زن مسلمان انقلابی در هیأتی سهنفره راهی کرملین کرد تا افول امپراتوری بلوک شرق را به گورباچوف بشارت دهند. تا زنده بود، برای تعالی انقلاب اسلامی و کور کردن چشم دشمنان، چون سپند لحظهای آرام نداشت و عاقبت در جوار مرادش خمینی کبیر، آرام گرفت.
🔸تاريخ انقلاب اسلامی، از رجال الهی آکنده است اما کمتر به الگوی زن مسلمان انقلابی توجه میشود. خانم مرضیه حدیدچی، مادربزرگ انقلاب بود. زندان رفت، شکنجه شد، هجرت کرد، دست به سلاح برد، ملازم ولی زمان شد، فرمانده نظامی شد، جنگید، نماینده شد، استاد دانشگاه شد و... از طرفی زن بود، همسر بود، مادر بود و مادربزرگ شد. تکلیفگرایی، زن و مرد نمیشناسد. خانم دباغ، مرزهای آرمانخواهی زن مسلمان انقلابی را جابجا کرد. «نمیشود» و «نمیتوانم» در قاموس او راه نداشت. در قفس چارچوبهای ذهنی بدون اصالت اسیر نشد.
🔻انقلاب مقصد نیست، راه است. تا میان واقعیت و آرمان فاصله است، انقلاب هم هست. در تلاش برای رسیدن به آرمانها، اصالت دادن به جنسیت یک شوخی است. دنیا با زن شوخی میکند اما انقلاب زن را جدی پای کار میآورد. امروز چه کسی پای کار انقلاب است؟ الگوی زندهی زن انقلابی کیست؟
#روز_مادر
#دهه_فجر
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مدرس و سیر تا پیاز صحن علنی
«اگر آن دورها را میبینم، بر شانهی غولها سوارم!» نیوتن که در فیزیک یگانه شده و احتمالا با اسلام بیگانه بود، آنقدر بیبخار نبود که حق پیشینیان را بر گردهاش سنگین نداند و با این جمله، فاتحهای به زبان آنگلوساکسونی نثار جملهفاتحان علم نکند. اما باید فاتحهی فرهنگی را خواند که در آن، مدرسها را مثل اسکناس دهتومانی مدرسنشان، به بایگانی بینشانهای تاریخ سپرده است. مدرس با ریشهی استبداد اژدهای پهلوی و استعمار روباه پیر درافتاد، اما مدرسپژوهی نسل ما محدود شد به همان اسکناس عتیقه؛ تا لابهلای ریش آن مرد بزرگ، دنبال اژدها و روباه بگردیم!
مدرس که در دلنبستن به سراب دنیا آبدیده بود، در دریای متلاطم سیاست، ماهرانه شنا میکرد. زیرآب استبداد را میزد، اما در سیاستورزی زیرآبی نمیرفت. سرهنگ نبود اما با همان یک دست عبای کرباسی، چکمههای رضاخانی را با ترفند حقوقدانی آچمز کرده بود. سردار سپه به او گفته بود: «از جان من چه میخواهی؟» و زهرهدار جواب زهرداری به او داده بود که «میخواهم تو نباشی!» نگین انگشتری مجلس شورای ملی، زینتالمجلس نبود. قیام و قعودش زلزلهخیز بود و «دو دو»گفتنها، نطق پیش از دستورش را متزلزل نمیکرد.
مثل فولاد، نفوذناپذیر بود و پتک سرزنش در او هیچ اثری نداشت. آنقدر عرضه داشت که رضاشاه قلدر را استیضاح کند! جنم مردمداری داشت و از #شفافیت_آراء_نمایندگان فراری نبود. از مجلس که برمیگشت، سیر تا پیاز صحن علنی را میگذاشت کف دست اهل محل، تا به موکلان خود گزارش وکالت داده باشد. صداقتش عین کیاستش بود و کیاستش عین صداقتش. بادیگارد نداشت اما هیچوقت گارد محافظهکارانه نگرفت. مدرس، دناپلاس با شیشهی دودی و قفل مرکزی سوار نمیشد و خط ویژه برایش خط قرمز بود. با هیچ رجل وطنی مزدور در یک قاب نمیآمد؛ چه رسد به آنکه بخواهد با اناث فرنگیمآب ناجور، سلفی بگیرد.
ساختمان هرمی بهارستان، یکی از اهرام ثلاثه نیست که زبدگان بیحیات را در آن مومیایی کرده باشند. مجلس شورای اسلامی در «رأس امور» قرار نمیگیرد مگر خادمان ذیحیاتی از جنس مدرس، روی صندلیهای سبزش نشسته باشند.
🔻متن کامل این یادداشت را در روزنامه مجازی حق دیلی به آدرس زیر بخوانید.
http://haghdaily.ir/?nid=11&pid=32&type=0
✍#زهرا_محسنی_فر
@lafzeghalam
در دایرةالمعارف انقلاب، مردم ولینعمتند و نمایندهی انقلابی، وکیلالرعایاست. مردمی که پای صندوق رأی برچسب «بصیرت» میخورند، چرا پشت نورافکن شفافیت، انگ «بیظرفیت» میخورند؟ نگاه مقامات را قبل از ادبیات آنها باید جراحی زیبایی کرد. انقلاب، دو واحد مردمشناسی از اندیشه امام به مسئولین بدهکار است و چهار واحد ظرفیتشناسی. مردمی که تاکنون چشمبسته مصوبات وکلای پارلمان را پذیرفتهاند، آخر چشمپوشی و ظرفیتاند.
میراث مدرس، تالار شیشهای است نه جعبهسیاه. مجلس محضر خداست، در محضر خدا زیرآبی نروید. دور از چشم موکلین شاید اما پیش قاضیالقضات نمیتوان معلقبازی کرد. آقایان! امام اگر نگران کتک خوردن بود، انقلاب نمیکرد و ما و شما همچنان در برهوت تاریخ آواره بودیم. مدرس اگر خوف از سرزنش داشت، در فراموشخانهی تاریخ گم شده بود. در مرام اسلام، مسئولیت با هزینه دادن عجین است. زمامدار باید قویدل باشد و مردم اگر دستی هم به سر و رویش کشیدند، پذیرای نوازش آنها باشد. از عافیتطلبها انتظاری نیست، اما از آنها که برای انقلاب هزینه دادهاند، این حرفها بعید بود!
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
٨ سال دشمنان با جنگ نظامی بر این مملکت چنبره زدند، اما مشارکت عمومی و سرمایهی اجتماعی قد خم نکرد. مردم خون دادند اما آب در دلشان تکان نخورد. زخم خوردند اما آخ نگفتند. گرسنه ماندند، اما یک دل سیر برای انقلاب جنگیدند. با فقر دیرینه ساختند اما نگذاشتند جمهوری نوپا خراب شود. زیر خمپاره و موشک، خانهخراب شدند اما ایمانشان را ساختند. از غرب و شرق که نا امید شدند، به ربالمشرق و المغرب امید بستند.
نوبت به غربباوران که رسید، آسمان تپید. دشمنان دردسرساز شدند و مشکلات جامعه مشارکتسوز! عبرتناپذیرها عقبگرد را ممنوع کردند و خیالبافها از جلو نظام، آینده را برداشتند. بیحالها مردم را در حال استمراری رها کردند. آنها که امید به غرب و شرق بستند، در بنبست ماندند. سرمایهدارها سرمایهی اجتماعی را خوردند. برد-بردمسلکها، مشارکت عمومی را بردند. در گذشتهماندهها، زیرآب امید به آینده را زدند. امید ما اما هنوز به روحاللهباوران است. إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ...
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻#استاندار_خوزستان بر اساس شاخصهای عملکردی سال ٩٨ ضعیفترین استاندار کشور شد. اما آقای رئیس دفتر رئیس جمهور معتقد است که ایشان استاندار خوبی است. خطرش از سر خوزستان که گذشت اما استفاده از افعال معکوس در سیاست، ایران را برره میکند.
نامههای فدایت شوم را که مینویسند، لابد مُهر صدآفرین میخواهند. تا بوده همین بوده، منافع مردم پای همین نامههای بدون آدرس فرستنده، قربانی شده است.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻وقتی ژاپن در هیروشیما به آمریکا تعظیم کرد، امپراتوری توکیو در کرانهی اقیانوس آرام از تکوتا افتاد و زانو زد. سختکوشی، اقتصاد چشمبادامیها را خیلی زود ساخت اما زندگی ماشینی، زنان را در کورس رقابت برای قدرت جا انداخت. در سرزمین آفتاب تابان، تبعیض جنسیتی بر مناصب مدیریتی سایه گسترانده است. خاستگاه انیمیشن جهان، تصویری فانتزی از زن به نمایش میگذارد.
در اقتصاد گرانسنگ ژاپن، نیروی کار زنانه ارزان است، چون بارداری و فرزندآوری زنها را از کوشش رباتیکوار برای افزایش تولید ناخالص ملی باز میدارد. در مهد شیلات جهان، زنان زیاد عمر میکنند اما سقط جنین قانونی است تا نرخ رشد جمعیت در آن منفی باشد. در سرزمین مادری فوکویاما، مردسالاری وصلهای ناجور بر پیکرهی لیبرالدموکراسی است.
🔺وقتی قانون در پایتخت صنعت آرایش دنیا مهر خاموشی بر لب زنان میزند، آنها را زینتالمجالس میخواهد. این راز مگو، سربهمهر نمیماند که مدرنیته هویت زن را در چرخدهندههای اقتصاد تعریف و له میکند. برابری جنسیتی پوششی برای بهرهکشی اقتصادی است. تمایز جنسیتی برای برجسته کردن زنانگی و بیمایه کردن مردانگی است که دود آن به چشم زنان و سود آن در سبد اقتصاد لیبرالی میرود. هیس! در سرزمین ساموراییها زنان فریاد نمیزنند...
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴پاتک کرونا و پرستاران تکوتنها
🔸پرستاری شغل باشرافتی است و پرستاران بخش کرونا، انسانهای باشهامتی نیز هستند. وقتی پای تهدید جان در میان باشد، راه رفتن در بخش کروناییها همانقدر جسارت میخواهد که پرسه زدن در معبر مین. پرستاری که ماسک، گان، شیلد و عینک محافظ را برای طولانیمدت میپوشد، شبیه مبارزی است که غرق در ابزار جنگی است. رزمندهای که به جنگ میرود، رفتنش با خودش و برگشتنش با خداست. پایان جنگ و آتشبس هم معلوم نیست. رزمندگان خط مقدم مبارزه با کرونا چنین شرایطی دارند. خوزستان امروز منطقه جنگی است. کرونا سوار بر پیک نمودار شده و خیال پایین آمدن ندارد. موج جدید همهگیری در خوزستان تازه اوج گرفته. جنگ، فرسایشی شده و ویروسی که گیر سهپیچ داده، دارد ما را فیتیلهپیچ میکند. امکانات محدود است و نیروی انسانی محدودتر. یورش ویروس از اطراف و اکناف است. بیمارستانها و بخشهای آیسییو هنوز از هجمهی قبلی کرونا کمر راست نکرده و نفس باز نکرده، حملات کمرشکن و نفسگیر جدیدی را باید دفع کنند. اوضاع خوب نیست. وضعیت قرمز است. شهر در آستانهی سقوط است.
🔸روحیهی رزمندگان عنصر اصلی در جنگاوری و ایمان، عامل بنیادی در فتوحات است. کادر درمان استان خوزستان از اسفندماه سال گذشته یکنفس در حال جنگیدن است. هرکسی خدمت در بخش بیماران کرونایی را نمیپذیرد. برخی که میپذیرند، بعد از مدتی میبُرند و بیخیال میشوند. بعضیهاشان البته شهید میشوند. طبق آمار ماه گذشته، کادر درمان کشور بالغ بر ٣٠٠ شهید سلامت داشته است. آن اوایل، توجه مردم و رسانهها به فداکاری رزمندگان سلامت بیشتر بود. مردم با آنها همزادپنداری میکردند. رسانهی ملی برای انعکاس حماسههاشان، مرتب رپورتاژ میرفت. این روزها اما حسوحالشان، حسوحال جانبازی است که در گوشهی خانه یا کنج آسایشگاه جانبازان به فراموشی سپرده شده است.
🔸به نظر میرسد انفجار #کرونا در خوزستان معلول ضعف مدیریت، سیاستگذاریهای نابجا، کنترلهای ضعیف و ضعف زیرساختهای بهداشتی باشد. البته مردم هم بیخیال شده و بریدهاند. از هزار وعدهی خوبان یکی عمل نشده. اعتماد پرستاران به مسئولین سلب شده. پرستاران شرکتی حقوق ناچیز قانونکاری میگیرند و افزایش حقوقهای پلکانی آنها در کنار قیمتهای نردبانی این روزها، دردی را دوا نمیکند. در این میان، شاید مخربترین کار، بیتوجهی به کادر درمان باشد که دچار فرسایش شدهاند. اگر کرونا قرار است حالا حالاها میهمان ما باشد، این پرستاران و پرسنل درمان هستند که باید خدمتش برسند تا دخل ما را نیاورد. آقای وزیر بهداشت و همکاران! هوایِ هواداران مردم را داشته باشید...
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حافظ در قلهی مهندسی واژهها و مفاهیم ایستاده و در هندسهی جادویی شعر به سرپنجهی تخیل، طرحی نو در انداخته است. خمیرمایهی معجزهی خواجه نصیر اما، دنیای «اعداد» است و حوزهی استیلای خواجه حافظ، دنیای «حروف». خواجهی طوس، کاشف مفاهیم عینی است و خواجهی شیراز کاشفالاسرار مفاهیم انتزاعی. استادالبشر اسطرلاب را برای کشف نجوم بکار برد و لسانالغیب در اقطار آسمانها مکاشفه میکرد. سلطانالحکما مثلثات را به نقطهی اوج رساند و سلطانالشعرا در دایرهی قسمت، نقطهی تسلیم بود. حکیم طوس، آفاق را گشته بود و ادیب شیراز، سیر انفس میکرد. آنیکی رصدخانه میساخت و اینیکی خراب میخانهی عشق بود. آثار خواجه نصیرالدین بسیط است و اثر حافظ موجز. خواجهی خراسان نماد عقل است و خواجهی فارس نماد عشق.
مرز مشاهیر علم و استوانههای ادب روشن است اما وقتی یکی پا در کفش دیگری میکند، تحدیها و تهدیدها شروع میشود. طبیعی است که وقتی خواجه نصیرالدین طوسی برای آموزش مفاهیم علمی از زبان شعر بهره ببرد، خواجه حافظ شیرازی ورود به حوزهی استحفاظی انجمن شعرای باستان را برنتابد. در این جدال شیرین، مشت حافظ پر است از کنایات و اشارات رندانه و حملات جانانه که نثار اهل علم میکند. حافظ ضعف دانش و فلسفه را در گرهگشایی از معمای هستی به رخ استدلالیون میکشد و خود را به واسطهی کشف راز خلقت در گرهگشایی از دل، در جایگاه مهندس اعظم مینشاند.
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد...
#روز_مهندس_مبارک
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب معجزه در بیشمار ابوابی
اگر چه نقطه ایجاز غرق اطنابی
بخوانمت منِ وامانده با چه القابی
اگر خدات بگویم تو بر نمیتابی
اگر ملال توام بیدریغ کن دفعم
تو تیغ میکشی، اما منم که ذینفعم
تو همزمان زمان نیستی کجایی تو
کنار فاطمهای همدم حرایی تو
به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو
به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو
تو در نهایت معراج در نبایدها
نشستهای به تماشای رفت و آمدها
میلاد #امیرالمومنین علیهالسلام مبارک باد.
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
اتفاقات این روزهای #سراوان، نعلبهنعل شبیه ماجراهایی است که در این کتاب آمده است. حساب سوختبران سراوانی را باید از حساب باندهای قاچاق سوخت جدا کرد. سوختبر، همان کولبر است که جبر جغرافیا در نبود زیرساختهای اشتغال را به مزیت نسبی جغرافیا در دسترسی به مرز تبدیل کرده و ناگزیر و لاجرم به شغل کاذب رو آورده است. فقر، علت ناامنی است، نه معلول آن.نگاه امنیتی اما ظلم مضاعفی است که معلول و علت را چپکی میبیند.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنیفر
اتفاقات این روزهای #سراوان، نعلبهنعل شبیه ماجراهایی است که در این کتاب آمده است. حساب سوختبران سر
🔴سوختبران، بالانشینان سفرهی شیبدار اقتصاد نفتی
🔸بعد از هشت سال که از زندان آزاد شد، سرش به سنگ خورده بود و تصمیم گرفت دور موادفروشی را خط بکشد تا با همسرش زندگی آرامی داشته باشند. آرام، ولی نه آسان. فقر، تا مغز استخوان مردم دیارش رسوخ کرده بود و بنا به قاعدهی «المفلس فی امان الله»، ساکنان سرحدات امنیتیترین استان کشور برای سیر کردن شکم زن و بچه به خردهفروشی مواد و سوختبری رو آورده بودند.
🔸خط ترانزیت بینالمللی مواد مخدر و قاچاق سازمانیافتهی سوخت از بیخ گوش همولایتیهایش عبور میکرد و وقتی مجرمان حرفهای شلخته قاچاق میکردند، چیزی گیر خردهفروشان محلی میآمد تا امرار معاش کنند. جانمحمد اما خلاف را بوسیده و کنار گذاشته و کمر همت بسته بود تا از راه کشاورزی لقمه نانی درآورد. آستینها را بالا زد تا بکارد و درو کند و بفروشد بلکه بختک فقر، زندگی آفتزدهاش را رها کند. هرچه برای کندن چاه آب تلاش کرد، تیرش به سنگ خورد و هرچه در اخذ مجوز جهاد کشاورزی دوید، به درِ بسته خورد.
🔸سرهنگ کاظمی، انسان خوشقلب و مردمداری که خود را در آستانهی بازنشستگی میدید، آخرین مأموریتش فرماندهی پاسگاه مرزی و مبارزه با قاچاقچیان سوخت شد. برادر زنهای جانمحمد از آن حرفهایهایش بودند که منطقه در قبضهی قاچاق آنها بود و در همسایگی پاکستان قلمرو گسترانده بودند و خیلی زود با سرهنگ کاظمی کارکشته اما ناآشنا به منطقه، شاخ به شاخ شدند. یکی از آنها قبلترها در درگیری مرزی کشته شده بود و برادران جانی، انتقام از خون برادر زن را به عهدهی جانمحمد گذاشته بودند تا قسم زنطلاق بخورد که یا انتقام میگیرد یا زنش را طلاق میدهد. سرهنگ کاظمی که در رفع محرومیت مردم میکوشید و در دل آنها حسابی جا باز کرده بود، مأموریتش را نیمهکاره رها کرد و قید مقام و آبرو را زد تا راه سومی جلوی پای جانمحمد بگذارد.
🔺این داستان رنجها و محرومیتهای مردم سیستان است که در رمانی قابل تحسین به نام «وقت بودن» به رشتهی تحریر درآمده است. اتفاقات این روزهای #سراوان، نعلبهنعل شبیه ماجراهایی است که در این کتاب آمده است. حساب سوختبران سراوانی را باید از حساب باندهای قاچاق سوخت جدا کرد. #سوخت_بر، همان کولبر است که جبر جغرافیا در نبود زیرساختهای اشتغال را به مزیت نسبی جغرافیا در دسترسی به مرز تبدیل کرده و ناگزیر و لاجرم به شغل کاذب رو آورده است. فقر، علت ناامنی است، نه معلول آن. نگاه امنیتی اما ظلم مضاعفی است که معلول و علت را چپکی میبیند. مرزنشینی فرصت است، نه تهدید. مرکزگرایی آسیب است، نه محور توسعه. ناامنی، محصول رهاشدگی است. در سفرهی شیبدار اقتصاد نفتی، نباید محرومان را در بالادست نشاند.
🔻در مجاورت خطوط مرزی کشور، ترانزیتیها آب را گلآلود میخواهند تا دودش به چشم بخور و نمیرها برود. سازمانیافتهها امنیت شغلیشان را در ناامنی تعریف میکنند تا بیکسوکارها نه شغل داشته باشند و نه امنیت. ترور، ابزار کار باندبازهاست و قربانی شدن، سرنوشت رندوم بیآزارها. شبکههای معاند، پشت و پناه شبکههای قاچاقاند و پشت و پناههای انقلاب، جایی در شبکههای رسانهی ملی ندارند. دستبهاسلحهها پشتشان به آنور آب گرم است و خاطرشان از حمایت جنتلمنها جمع. آبی برای پابرهنهها گرم کنیم تا به اینور آب دلگرم شوند.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
«آنها لباس شمایند و شما لباس ایشان».
کسوت مردانگی در سرد و گرم روزگار هویدا میشود. اصالت با مرام است، نه با لباس. آنها که در بند قبایند، کجا پابند خدایند و آنها که هوادار عیالاند، کی اهل ملالاند؟
بار زندگی به دوش کشیدن، شرافت مرد است، نه سجاده به دوش کشیدن. یکلاقبا شدن بهتر از خرقه به رهن دادن است. #مرد که قوام باشد، زن در محبت ثابتالاقدام است. زوجیت به انتخاب نیست، به ساختن است.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴موسی (ع) به طور سینا رفت تا عبادت کند، اما ماهش به چله آمد. سامری چشم او را دور دید و با دو دست خود گوسالهی از طلا تراشید و جای خدا نشاند تا بنیاسرائیل بپرستند. موسی (ع) چو با الواح سنگی بازگشت، میراث رسالت خود را بر باد رفته دید. گلاویز شدن با جانشینش هارون (ع) و نفی بلد کردن سامری، سودی به حال قوم به کج رفته نداشت. هارون (ع) از تفرقه بیمناک بود و در محضر برادر اولوالعزم، حفظ وحدت را عذر موجه میدانست.
🔻ظهور فساد در دریا و خشکی، «بما کسبت ایدیالناس» است و دیر جنبیدن در مسیر عدالت، «فاقطعوا ایدیهما» را بیاثر میکند. زمان، رکن اصلی فسادستیزی است. گیاهان هرز، به ساعتی ریشه میدوانند و به روزی شاخه میگسترانند. کدام دستهای پشت پرده قاضیالقضات را از خوزستان دور نگه داشته تا دیر آمدنش داستان نوشدارو و مرگ سهراب شود؟ فساد در زمین، عدالت در زمان میطلبد. آصفبن برخیا گواه است که گاهی برای اثبات اقتدار دستگاه حق، نیاز به طیالارض است.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴پاپ، کبوتر صلح در انبار باروت
کلیسا، نماد دینِ جدا از سیاست است و برای انسان منقطع از وحی، هویتی تزئینی دارد. #پاپ، پیرمرد محترم سفیدپوش عرقچینبهسر، در مقابل خدایگان زر و زور و تزویر، شیر بیدندان و یال و کوپالی است که بیشتر به درد تشریفات میخورد تا تغییرات. ناقوس کلیسا برای فطرت انسان مدرن غافل، صرفا نماد عدم قهر با خداست، نه عامل بیدارکننده و محرک تودهها.
مدیریت دنیای سکولار در هزارهی سوم بر مبنای ایدئولوژی یهود میچرخد و مسیحیت بر این اساس دو شقه میشود؛ یا نوکر یهود است و با شناسنامهی او اجازهی حاکمیت دارد (صهیونیسم مسیحی) و یا بر طریق رهبانیت خنثی در سیاست، حاکمیتش بر واتیکان خلاصه میشود. سیاستمداران دنیا در کشورهای مسیحی اغلب بر گونهی اولاند و مردم عادی بر طریقت دوم.
هرکجا لازم باشد، پاپ برای حفظ موجودیت واتیکان مجبور است مأمور اجرای سیاستهای ابرقدرتها باشد و اینگونه جایگاه او تا تبدیل شدن به عروسک خیمه شببازی تنزل پیدا میکند. نگاه ما به مسیحیت یک نگاه رحمانی و مواجههی ما با آنها در چارچوب معارف قرآنی است. «ای اهل کتاب! بیایید بر مشترکات الهی خود تکیه کرده و چیزی را با خدا شریک نگیریم و تا خدا هست، برخی از ما بعضی دیگر را ارباب خود قرار ندهد».
پاپ، برای کارتلهای یهود کبریت بیخطر است، اما اگر کارفرمایانش اراده کنند، میتواند در جهان تشیع آتش تفرقه بیفکند. سفر میتواند منشأ تاریخ باشد، اما سفر کبوتر صلح به عراق جنگزده را نباید سادهانگارانه تحلیل کرد. نقشآفرینی قدرتها در دنیای پساترامپ در حال بازآرایی است و خاورمیانهی پساداعش مثل همیشهی تاریخ، آبستن حوادث است. بهار در پیش است و جنتلمنهایی که سیاستهای مصیبتبار خود را به جهانسوم دیکته میکنند، این بار برای عراق پیک شادی فرستادهاند.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
یمن، ایستاده بر دهانهی آتشفشان جنگ و تمامقامت بر کرانهی شهر سوخته... اما برای ابراهیمباوران، منجنیق عذاب، گاهوارهی موسی است و آتش پردهداران پردهدر بیتالله، «بردا و سلاما» است. ققنوسوار از میان شرارههای جنگ و گدازههای جهاد، زاده میشوند، اویسهای پیامبر ندیدهی ایمان گزیده. باید دستی بر آتش جنگ داشت تا فهمید که چه میکشند، پابرهنگان سرافراز سینهسوخته؛ احساس سوختن به تماشا نمیشود.
سوگند به برق خنجر یمنی آنگاه که از قامت تکیده و نحیف یاوران خدا حمایل میشود، که مشت خدا پر است از گزینههای انتقام چون ریح صرصر و سجیل منضود که به صبحی یا شامی بسان برق خاطف بر سر جنود شیطان فرود میآید و آنها را زیر و زبر میکند یا چون دسته علفی میجود. این دود و دم معرکه فرو مینشیند و فجر پیروزی سینهی آفاق را میشکافد و صبح امید از اعتکاف پردهی غیب بیرون میآید. سحر نزدیک است...
#باهم_برای_یمن
#معا_من_أجل_اليمن
#TogetherForYemen
✍زهرا محسنیفر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴از بیتاللاتها تا بیتاللّه
جاهلیت، سایهی سهمگین خود را بر جزیرةالعرب گسترانده بود. مکه زیر سایهی خناس بود و برای قریش، هُبَل الهالناس بود. مشرکین بتان زرین را خدای جهانآفرین پنداشته و گرد بیتاللاتها میگشتند. کعبه، مطاف ابراهیم خلیلالرحمن، اینک مرکز ثقل خداگریزی شده بود. مسجدالحرام اگرچه برای موحدان حنیفآیین حرمت داشت، اما غاصبان بیتالله، کاسبان سیم و زر بوده و حرم را به بتآرایی آلوده بودند.
در آسمان سیاه و بیستارهی جاهلیت، اما محمد جوان چون قرص ماه میدرخشید. مغناطیس محبت او دلهای آهنین مکیان را برّادهوار ربوده و آوازهی جوانمردیاش به گوش همهی قبایل قریش رسیده بود. برای یتیم بزرگ شدهی قریش، صفت «امین» همان فضل بزرگی بود که اعداءالله به آن شهادت میدادند. قوهی عاقلهی محمد امین وقتی غائلهی نصب حجرالاسود بر رکن حجری کعبه را به سرانگشت تدبیر حل نمود، محبتش در دل سنگ همهی طوایف مکه رسوخ کرد. قبل از نزول قرآن وجود نازنین زادهی عامالفیل، «لایلاف قریش» بود ...
جامهی مزّمّل چون بر قامت محمد پیچیده شد، رسولالله (ص) از پیلهی حراء بیرون آمد. جبرئیل امین، پیک وحی، از ملکوت آسمانها آمده بود تا محمد امین را «رحمة للعالمین» کند. «لااله الا اللّه» را که فریاد زد، نظام طبقاتی حاکم بر حجاز همچون کنگرههای طاق کسری فرو ریخت. آنچه پیامبر خدا آورده بود، طغیان علیه دنیای جاهلیت بود. مرفهین خیلی زود قد علم کردند و مشرکین در مقابل او کوتاه نیامدند. آقابالاسران، ترازوی عدالت را در دستان او همچون شمشیر جهاد میدیدند و بردهزادگان، رسالت اجتماعیاش را نفی اربابیت میدانستند.
تا خارج از مناسبات قدرت بود، نزد مکیان امین بود و جاذبه داشت. داستان بعثت، اما ماجرای حکومت توحیدی را به دنبال داشت و گرگان بلدالامین آن را بر نمیتافتند. غزوهها، همان جنگ فقر و غنا بودند که با اسم رمز «لااله الا اللّه»، بیطبقگی را در دل تاریخ فریاد میزدند. توحید حنفی تا رسیدن به توحید محمدی (ص) یک #بعثت کم داشت که «لا اله الا» را به ابتدای «اللّه» اضافه کند. حکومت نبوی، ریشهی استعلای زبردستان و استضعاف فرودستان را یکجا میزد تا نقشهراه جامعهی توحیدی را برای امت پیامبر آخرالزمان تا روز قیامت ترسیم کند. دنیای اسلام در عصر حاضر برای رستگاری به بازنگری در حقیقت شهادتین نیاز دارد.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هرچه آسمان سخاوت میورزد، باد پردهدری میکند. اشکها که فرو میریزند، آهها طومار میپیچند. شکاف طبقاتی گاهی از درز و دوز لباس اعیانی بیرون میزند. وقتی ضریب جینی بشکاف به دست میگیرد، دلقهای مندرس رشتههای قبای اطلس را پنبه میکنند. طاقههای اعلا که جامهی حضرات والا شود، طاقت جامعهی بینوا طاق میشود. وقتی پارچهی وارداتی به ارادهی مدیریت رانتی، پاچهی صنعت نساجی را گرفته، وعدهی حمایت از تولید داخل پوچ است.
واردات فرنگی، وصلهای ناجور بر پیکر فرماندهی جنگ اقتصادی است. پرچم استقلال اقتصادی که از دست ما بیفتد، استعمار سیاسی چتر سیاه وابستگی را بر سرمان میگستراند. وقتی ظاهر و باطن زمامداریمان گرگومیش است، اقتصاد درونزای بروننگر بجای نصبالعین، لقلقهی زبان میشود. ریشخند بزرگان به دسترنج کارگر ایرانی، حمله به جهش تولید است.
این ورق برمیگردد و جامعهی تاخورده از زیر بار بیتوجهی یقهدیپلماتهای اتوکشیده، سر بلند میکند. دایرهی بستهی قدرت اگرچه گریز از مرکز ندارد اما ناگزیر حاشیهنشینان، مرکز پرگار آیندهی انقلاباند. کارخانجات به حاشیه رفته روزی نام زیبای ایران را بر حاشيهی تولیدات خود طلاکوب میکنند و به متن زندگی ایرانیان باز میگردند. این جامه عوضبهدر میشود و رونق بازار نو، از خجالت کهنههای دلآزار در میآورد. تحول ایام تابع تحول انفس است. تغییر ارادهی مردم، مقدمهی تغییر سرنوشت قوم است.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648