📹بببنید ♦️کرببلا ای حرم و تربت خونبار حسین(ع) ♦️این همه لشکر آمده عاشق دیدار حسین(ع) 🎙حاج صادق آهنگران در جمع رزمندگان اسلام لشکر ۱۴ امام حسین علیه السّلام(نمازخانه امیرالمومنین علیه السلام) در شهرک دارخوین ۲۲ تیر ۱۳۶۱ یاد انروزها بخیر گردان بچه ها اطراف مسجد بود وحال وهوای دیگری داشت #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

گفتم.❗️ 🔰اگردر #کربلابودم تاپای جان برای حسین(علیه السلام) تلاش میکردم. گفت.❗️ ◀️ یک حسین(علیه السلام)زنده داریم نامش مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است. تاحالا برایش چه کرده اه ی #یک_تلنگر عصر جمعه ودلتنگی دیدار وفرج مولا اللهم عجل لولیک الفرج #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

▪️این دل تنگم غصه ها دارد گویا میل کربلا دارد ... 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

ﮐﺮﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻪ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﺍﻭ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﮔﻪ ﻗﯿﺎم ﮐﺮﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺭ ﺭﻫﺒﺮی ﺍﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮی 🌻خاص ترین چپ دست دنیا روزت مبارک🌻 #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

🎥 کلیپ ویژه 🔰 #حاج_مهدی_رسولی در محضر #رهبر_انقلاب و گریه حضرت آقا 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

یاصاحب الزمان این جمعه هم گذشت [💔] سلام مولای من ، مهدی جان وقتی قلبم در حرارت روضه‌ها گُر می‌گیرد و سیلاب اشک بی امان، پهنای صورتم را می‌پوشاند، با ذره ذره‌ی وجودم زیر لب زمزمه می کنم : این الطالب بدم المقتول بکربلا... ▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ ▫️منتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها ‌ یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین #شہیدانھ به سیدمیگفتن: اینا کی هستند مياري هيئت بهشون مسئوليت میدی؟ میگفت:کسی که تو راه نیست اگه بیاد توی‌ مجلس اهل بیت و یه گوشه بشینه وشما بهش بهاندی، میره ودیگه هم‌ بر نمیگرده اما وقتی تحویلش بگیری،جذب همین راه میشه #شهید_سید_مجتبی_علمدار😇 دراین شبهای معنوی یاد همه شهیدان باذکر صلوات #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

کتاب پرواز بغداد بهشت مروری بر خاطرات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 💎💎💎👇👇👇 عملیات الی بیت المقدس ساعت 30 دقیقه بامداد دهم اردیبهشت‌ماه 1361 که عملیات شروع شد، بیست دقیقۀ بعد اصغر ایرانمنش به سیم‌خاردارهای عراقی رسید، چاشنی اژدربنگال گم شده بود. به ناچار با چاشنی نارنجک سیم‌خاردارها را منفجر کردند. گردان خوشی از خط گذشت و خاکریز اول را پاکسازی کرد. سنگرهای تیربار را یکی بعد از دیگری منهدم کردند، عدّه‌ای از عراقی‌ها کشته شدند و تعدادی فرار کردند. بچّه‌ها خاکریز دوم را هم گرفتند، تعدادی از عراقی‌ها همین‌جا اسیر شدند و سه دستگاه نفربر زرهی عراق هم منهدم شد. با روشن شدن هوا پاتک عراقی‌ها آغاز شد، بچّه‌های سردار حسنی موقعیت خوبی نداشتند، نیروی کمکی هم نمی‌توانست خودش را برساند؛ چون یکی از سنگرهای تیربار دشمن پاکسازی نشده بود و تیربار مشرف به دشت بود و پشت سر بچّه‌ها را می‌زد و اجازه نمی‌داد نیروی کمکی برسد. تانک‌های عراقی هم رسیدند و تعدادی از بچّه‌ها شهید شدند و سردار حسنی که از ناحیۀ شکم تیر خورد و زخمی شده بود با عدّۀ دیگری اسیر شدند. در این اوضاع، حاج قاسم در طی مکالمات تلفنی با حمید ایرانمنش می‌خواهد که در مقابل پاتک عراقی‌ها مقاومت کنند: حاج قاسم: «حمید گوش کن، این عصا اگر صبح بشود و این سقوط کند، سید جابر سقوط نمی‌کند. یعنی اگر به ساعت 4:30 بکشد، آنجا محاصره می‌شود و راه‌کار سید جابر بسته می‌شود. متوجه هستی! خودت برو ببین این سعیدی چه‌کار کرده، سعیدی جلوی کانال سید جابر است. از همین شیار برو. جمشیدی (مسئول اطلاعات تیپ) آمد، آنجا با جمشیدی برو. با هم هماهنگی کنید. بروید آنجا این سعیدی را یک آرایشی بدهید از پشت به دشمن حمله کنید. تمام اهداف گرفته شده‌اند. پشت دشمن گرفته شده است. فقط توی همین عصا ده نفر بعثی مانده‌اند و ما را مسخره کرده‌اند. خیلی‌خوب سریع‌تر این کار را بکن، برادر من، اگر جاده بسته شود این بچّه‌های مجروح می‌مانند، گناه دارد آخر.» ادامه دارد...