🌷 #شهید_حاجقاسمسلیمانی:
▫️آخرین لحظهای که من #شهید_همدانی را دیدم، تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود، آنجا با خنده به من گفت «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم".
🇮🇷 #لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🌺نماز اول وقت 🌺
نمـاز عشــق میخوانم
قنـوت یـارب اش با تـو
دعــای وصل بر لب ها
و آمیــن گفتنش با تـو...
التماس دُعا فرج که درمان تمام دردهاست
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
🌸دائم الوضو باشیم🌸
#حاج قاسم،نماز اول وقت
اللهم عجل لولیک الفرج
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🌷🌷نماز اول وقت🌷🌷
🌷🌷سیره شهدا🌷🌷
گفتم: «برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟!» گفت: «وقت اذان بود نماز میخواندم.» نگاهی به سر و وضع او انداختم. از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون میزد.
در کتاب «مهتاب خیّن» صفحه ۸۲۵ تا ۸۳۰ خاطرهای از سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی درباره آخرین اقامه نماز متفاوت یک بسیجی شهید روایت شده است که مرور آن نکتهای آموزنده خواهد داشت.
«در عملیات بیتالمقدس شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی برای پیگیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشت. به او اصرار میکنند یک بسیجی مجروح داریم او را با خود ببر. سردار همدانی آن بسیجی مجروح را با خود میبرد. در موقع حرکت رادیوی ماشین پس از قطع مارش نظامی صدای اذان را پخش میکند. سردار همدانی به محض حرکت از بسیجی سوال میکند: «نگفتی اسمت چیه؟ بچه کجایی؟» او جواب نمیدهد.
سردار همدانی میگوید با گوشه چشم نگاه کردم دیدم زیر لب چیزهایی میگوید. فکر کردم لابد اولین باری است که به جبهه آمده مجروح شده و حتماً کُپ(حالتی از ترس) کرده است. این شد که دیگر او را سوال پیچ نکردم. یک مقدار که جلوتر رفتم دیدم رو کرد به من و خیلی مؤدب و شمرده خودش را معرفی کرد. فهمیدم اهل تهران و بچه نازی آباد است و سال آخر دبیرستان تحصیل میکند.
گفتم: «برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟!» گفت: «وقت اذان بود نماز میخواندم.» نگاهی به سر و وضع او انداختم. از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون میزد. این شد که به او گفتم:«نماز میخوانی؟ چه نمازی؟ مگر ما داریم رو به قبله حرکت میکنیم؟ در ثانی پسر جان بدن تو پاک نیست. لباسهایت هم که خونی و نجس است.» خیلی کوتاه جواب داد: «حالا همین نماز را میخوانیم تا ببینیم چه میشود.»
دیدم باز ساکت شد. چند دقیقه بعد گفتم: «لابد نماز عصر را میخواندی.» گفت: «بله.» گفتم: «خب صبر میکردی میرسیدیم عقب در پست اورژانس هم زخمات را میشستیم هم لباس عوض میکردی بعد با فراغ نماز میخواندی.» گفت: «معلوم نیست چقدر دیگر توی این دنیا باشم. فعلا همین نماز را خواندم قبول و ردش با خداست.» گفتم: «باباجان تو که چیزیت نشده یک جراحت مختصر است زود خوب میشوی و برمیگردی خط.»
بالاخره او را رساندم به اورژانس تیپ ۲۷ و سفارش کردم حسابی به او برسند رفتم مقر قرار گاه موقع برگشت رفتم اورژانس تا هم پیگیر ماشینهای آمبولانس برای اعزام به خط باشم و هم احوال آن بسیجی را بپرسم مسئول اورژانس گفت: «خون ریزی داخلی کرده بود ما به او آمپول ضد خون ریزی هم زدیم ولی دیر شده بود با یک آرامش عجیبی چشمهایش را روی هم گذاشت و شهید شد.»
برگشتم به طرف مقر در حالی که رانندگی میکردم به پهنای صورت گریه میکردم صدایش توی گوشم زنگ میزد که میگفت: «معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست.» اینجاست که شهید دستغیب(ره) میگفت: «حاضر است ثواب ۸۰ سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از یک بسیجی عوض کند.»»
یاد همه شهدا گرامی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
حلول ماه ربیعولیله المبیت مبارکباد.🌹🌹
.
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای شخصی که به امام زمان توسل میکرد...
استادعالی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
#امام_زمان_عج:
🌼ما بر تمامي احوال و اخبار شما آگاه
و آشنائيم و چيزي از شما نزد ما پنهان
نيست.
📗بحارالأنوار،ج۵۳،ص۱۷۵
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز جمعه روز زیارتی
🌸 حضرت ولیعصر(عج)
🎤استاد_فرهمند
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
گذشت جمعه ای ولی دعای ما نگرفت
دعای ما نه،بگو ادعای ما نگرفت
اگر به یاد تو بودم چرا دلم نشکست
چرا غروب رسید و صدای ما نگرفت
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
✨
بوی پیراهنی ای باد بیاور ،
وَر نه
غم ِ #یوسف
بِکُشَد
عاشق ِ کنعانی را ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
غروب شد
جمعه دیگری هم گذشت
آقا جان ببخشید ما کاری نکردیم
آقا جان امروز هم گذشت
ولی آنچه باید میکردیم،نکردیم
بازهم ندبه انتظاری
🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂
#اللهم عجل لولیک الفرج
یا صاحب الزمان ادرکنی
یاصاحب الزمان اغثنی
🍀🍀 عصر جمعه معطر به وجود مقدس امام زمان علیه السلام🍀🍀
التماس دعا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
☄ روزی که هیمنه پوشالی ارتش آمریکا درهم شکسته شد.
🍃🌷 شانزدهم مهرماه سالگرد حماسه با عظمت نبرد نیروی دریایی سپاه با ناوهای متجاوز آمریکایی در خلیج فارس ، در سال ۱۳۶۶ و افتخار آفرینی و شهادت سردار سرافراز اسلام #شهید_نادر_مهدوی به همراه یاران شهیدش
#شهید_غلامحسین_توسلی
#شهید_بیژن_گرد
#شهید_نصرالله_شفیعی
#شهید_خداداد_آبسالان
#شهید_مهدی_محمدیا
#شهید_مجید_مبارکی
یادشان گرامی وراهشان پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🎥روایتی از سیلی ایران به آمریکا در #خلیجفارس
سالروزشهادت
🌹 #شهید_نادر_مهدوی
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹وقتی شهید نادر مهدوی، به فرمان امام خمینی(ره) ابهت آمریکا در دنیا را فرو میریزد...
شهید مهدوی: میرویم تا یک تو دهنی به ابرقدرتها بزنیم.
#خلیج_فارس
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🚨⚠️غرق کردن نفتکش آمریکایی
🔴مردم ما در مورد #شهید_نادر_مهدوی و یارانش خیلی کم شنیدن...
🎥این کلیپ رو باید غرب پرستان ترسو
ببینن..
روزی که #عظمت_پوشالی آمریکا توسط #ایمان_جوانان ما فرو ریخت...
🔵اون موقع تجهیزات خاصی نداشتیم..اما زدیم..
🔹الآن که هزار برابرش رو داریم...اگه لازم باشه بازم میزنیم..
برای فرو ریختن دوباره این عظمت پوشالی، زدن یک #ناو_هواپیمابر بس است...
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفته پیش،
بین الحرمین
🌷🌷🌷🌷 🌷🌷
امسال هم پیاده روی اربعین باهمه فرازونشیب های ان سپری شد.
عراقیهای خونگرم با داغی ازدل وبغضی فروان سراغ ایرانی هارامیگرفتند
انگار غربت نبود سال قبل ووجود محدود ایرانی ها برای خادمین خیلی سنگین بود
اربعین امسال هم گذشت
ولی ایکاش این مسیردلدادگی بیش از این تحت مسائل مختلف قرار نگیرید
وراه عاشقی باسرورازادگان امام حسین ابن علی علیه السلام بسته نشود
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ای باشهدا
لحظه ای باعزیز دل شهید سردار سلیمانی
شهدای مدافع حرم
شهدا نگاهی،این دل درمانده راشفایی
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🕊🌷شهید علی تجلایی
اگـه میخواهی محبوبخداشوی
گمنامباش؛
ڪارڪنبرایخدا،
نه برایمعروفیت❗️
#الگوی_خودسازی
#شهیدعلی_تجلایی
التماس دعا
یاد همه شهیدان گرامی وراهشان پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
لحظهای باشهدا
برش هایی از 📚کتاب پرواز - بغداد بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی 💎💎👇👇 باوج
برش هایی از 📚کتاب پرواز بغداد - بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی
خاطرات همرزمان
💎💎💎👇👇👇
""" عاشق شهادت"""
حـاج قـاسم بارها به ما میگفت:
«دیگر جان من به لب رسیده و نمیدانم چرا شهید نمیشوم؟!»
هر خانوادۀ شهیدی را که میدید، میگفت:
«دعا کنید من شهید شوم.»
ایشان شبانهروز به اطرافیان خود توصیه میکرد برای شهادتش دعا کنند و بهجز شهادت به چیز دیگری فکر نمیکرد. یک نامه برای شهید حسین بادپا نوشته بود که:
«اگر شهید شدی به یونس زنگیآبادی، محمّدحسین یوسفاللهی و سیدقاسم میرحسینی و... سلام من را برسان و بگو معرفت هم حدّی داره، چرا در فکر من نیستید؟»
لذا ایشان شب و روز دنبال شهادت میدوید.
حاج قاسم در کتاب «ریشه در آسمان»، دربارۀ شهید احمد سلیمانی میگوید:
«من و احمد سیزده سال داشتیم و پدرم نهصد تومان و پدر احمد سلیمانی پانصد تومان وام داشت؛ ما برای پرداخت وام پدرانمان نگران بودیم، دونفری همقسم شدیم از روستا برای کسبوکار و ذخیرۀ پول به کرمان بیاییم تا به پدرانمان کمک کنیم تا وام خود را بپردازند.
به خیابان ناصریه کرمان رفتیم و در منزل یک پیرزنی بهنام آسیه اتاقی اجاره کردیم و دوتایی برای کارگری رفتیم؛ از بس جثـۀ من و احمد کوچک بود، کسی ما را کارگری نمیبرد و نهایتاً با سیزده سال سن در انتهای خیابان خواجو در ساخت یک مدرسه بهمدّت هشت ماه در کرمان کارگری کردیم و مزد روزانۀ هرکداممان دو تومان بود؛ من سیصد تومان آماده کردم و احمد یک مقدار بیشتر آماده کرد، بعد از هشت ماه رفتیم پول ذخیرهشده را بردیم برای پدرانمان تا وام کشاورزی خود را بپردازند.
هر وقت برای کار میرفتیم از در شرقی مسجد جامع کرمان وارد میشدیم دستگیره و درب کوب در را میبوسیدیم و از در خروجی خارج میشدیم.»
حـاج قـاسم در لحظۀ شهادت بر بالین شهید احمد سلیمانی حاضر شد و بعدها دراینباره گفت:
«دست تقدیر این بود من که از دوران کودکی با احمد بودم، در زمان شهادتش هم بالای سرش حاضر شوم و اگر بخواهم کلمهای را اختصاصاً و حقیقتاً بهعنوان مشخصۀ این شهید ذکر کنم، باید بگویم «انسان پاک» لایق این شهید بزرگوار است.
درواقع کسانی میتوانند این مفهوم را داشته باشند که بعد از معصوم، به درجهای از صالح بودن برسند.
احمد علاقۀ ویژهای به جلسات مرحوم آیتالله حقیقی داشت و در همان جلساتی که در مسجد کرمان برگزار میشد، به انقلاب اتصال پیدا کرد و حقیقتاً از همان دوران روح حاکم بر احمد روح شهادت بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حس شدیدتر شد و او را یک انقلابی درجۀ یک کرد.
شهید سلیمانی از مؤثرترین فرماندهان لشکر ثارالله بود. در عملیات طریقالقدس در کانالی که در محور ما بود، ایشان هم حضور داشت؛ وقتی من در نیمهشب به آن کانال رفتم، او را دیدم و وقتی او مرا دید، بلافاصله پشت بوتهها پنهان شد و بعداً متوجه شدم که او بهخاطر اینکه مبادا من او را ازآنجا برگردانم، پشت بوته رفته بود. در طول جانشینی فرماندهی لشکر ثارالله هیچگاه خود را در جایگاه فرمانده نشان نداد و هیچکس احساس نکرد که او مسئولیتی در جبهه دارد.
با همۀ فرماندهها ارتباط داشت و حتی برای اینکه بتواند در عملیاتها به جبهه و صحنه جنگ نزدیک باشد، یک موتورسیکلت داشت که پیوسته خود را به آتشها میرساند.
وقتیکه در شب شهادتش مشغول خواندن دعای کمیل بود، حال عجیبی داشت. از اول تا آخر دعا سر به سجده بود و انگار الهام شده بود که قرار است فردا ده صبح به شهادت برسد.
چهره او را که پس از شهادت دیدم، نصف صورتش را خون پوشانده بود و نصف صورتش مثل مهتاب میدرخشید و حقیقتاً آرامش خاصی در چهرۀ او پیدا بود که باعث شد دیدن این صحنه جزو دیدنیترین صحنۀ عمرم در دوران دفاع مقدّس باشد... .»
حاج قاسم میگفت:
«پدرم یکدانه گندم حرام به خانۀ ما نیاورد.»
ایشان چنین پدر و مادر مقیّدی داشت و در چنین خانوادهای پرورش یافته بود که امروز افتخار ایران و اسلام شده است.
#کتاب_سال
#کتاب_منتخب
#کتاب_پرواز_بغداد_بهشت
نسیمهای رحمت وهدایت
و نفحات الهی
در هنگام زمزمه ذکر شریف
✨صلوات✨
به وزش
درخواهند آمد
خود را در معرض
این نسیمها قرار ده
🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌻
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh