7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌ آیا دجال ظهور کرده؟‼️
مطلبی درخصوص ظهور دجال ازاستاد عالی
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🍃🌷 دهم آبان سالگرد شهادت آیت الله سیدمحمد علی قاضی طباطبایی﴿رِضوانُ الله تعالی عليه﴾ گرامی باد.
🍃🕯آن بزرگوار نماینده امام در استان آذربایجان شرقی و اولین امام جمعه شهر تبریز و از مبارزین پیش از انقلاب و از طرفداران حضرت امام خمینی بود که رژیم پهلوی چند بار وی را به شهرهای مختلف تبعید کرد.
🍃🕯ایشان شامگاه روز دهم آبان سال ۱۳۵۸ مصادف با عید سعید قربان بعد از ادای فریضه نماز مغرب و عشاء در حال مراجعت از مسجد به منزل، توسط گروه منحرف «فرقان» ترور شد
و بعنوان اولین شهید محراب در جمهوری اسلامی شناخته شد.
.
اولین#شهید_محراب
شهید آیتالله #قاضی_طباطبایی
#فرقان
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠جمهوری اسلامی، نظام جهانی ظالمانه را به چالش کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین است. ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
☀️#امام_خامنهای
یاد همه دلسوزان نظام جمهوري اسلامی گرامی
هدیه نثار ارواح مطهر شان صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید آیت الله قاضی طباطبایی
اززبان رهبر انقلاب امام خامنه ای
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 عملی معادل ۹۰۰۰ سال عبادت❣
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
#خاکی که شوی ...
اینجا هم میتوانی #زندگی کنی .!
خدایا عاشقان را دریاب
ازان حالها ،کمی هم امروز به مادرماندگان لطفی کن
التماس دعا
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🌿⃟♥️
#شهیدانہ
^^تو او را نمي شناسي!
ولي او خوب تو را مي شناسد
دردت را ميداند...
دلم يڪ درد و دل حسابـي ميخواهد..
درد و دلـي از
جنس چادر خاڪي مادر^^
🇮🇷 #لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
لحظهای باشهدا
برش هایی از کتاب پرواز بغداد بهشت مروری بر خاطرات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی خاطرات فرماندهان 💎💎💎
برش هایی از 📚 کتاب پرواز بغداد - بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
💎💎👇👇
""" راز انگشتر"""
سال 1398، در ایام عرفه حاج قاسم عازم مشهد مقدّس شد تا به پابوس امام رضاعلیهالسلام برود. بهرسم همیشگی خود که در هر شهر و دیاری که حضور مییافت از خانوادۀ معظّم شهداء بهخصوص خانوادۀ مدافعان حرم غافل نبود، این بار نیز به دیدار خانوادۀ شهید مدافع حرم «حسین محرابی» رفت.
فرزند شهید محرابی دراینباره میگوید:
«سال قبل در دیداری که با مقام معظّم رهبری مدظلهالعالی داشتیم، کل خانوادۀ شهدای مدافع حرم در تهران جمع شدیم و بعد از دیدار با معظّم له، حاج قـاسم به هتل محل استقرار ما آمدند تا دیداری داشته باشند.
بعد از صحبتهای ایشان جمعیّت زیادی اطرافش را گرفته بودند، چند بار صدایش کردم تا متوجهم شود؛ اما جمعیّت زیاد بود و صدا به صدا نمیرسید. حاج قـاسم در حال ترک محل بود که به هر طریقی بود جمعیّت را شکافتم و خود را به او رساندم و چند قدمی مانده بود تا به او برسم، گفتم: «حاج قاسم، حاج قاسم!» تا صدای مرا شنید برگشت و گفت: «بفرمایید دختر عزیزم.»
در این دیدار متوجه شدم چقدر لطف و محبّت ویژهای به فرزندان شهداء دارند و خواستم تشکر کنم که چشمم افتاد به انگشتر سردار و گفتم: «میشه این انگشتر را به من بدهید؟» دوباره اصرار کردم تا اینکه انگشتر را از دستش درآورد و تکان داد و گفت: «انگشتر را میدهم ولی حقش را ادا کن. گفتی که از مشهد آمدی، برو حرم امام رضاعلیهالسلام و شهادتم را از امام رضاعلیهالسلام بگیر. یادت نرود حق انگشتر را ادا کن.»
انگشتر را که گرفتم مات و مبهوت مانده بودم. وقتی رفت، پشت سرش دویدم و گفتم من نمیتوانم چنین دعایی کنم، انگشتر برای خودتان. شما باید بمانید تا فلسطین را آزاد کنید. گفت: «تا زمانی که محـور مقـاومت وجود دارد هستم ولی سربازان این راه هستند من توان نگاه کردن به فرزندان کوچک شهداء را ندارم.»
شب عرفه با من تماس گرفت و گفت به مشهد آمده. درخواست کردم به منزل ما بیاید. صبح به منزل ما آمد. درخواست کردم داخل اتاقم بیاید تا تصویری که از حاج عماد و جهاد مغنیه داشتم را به او بدهم تا برایم یادگاری بنویسد. تا عکس را به او دادم نگاهی همراه با تأنّی و حسرت به عکس انداخت و با حسرتی گفت: «حاج عماد، جهاد مغنیه.» حسرت را در صدای ایشان حس کردم.
به من گفت: «دو دقیقه قبل از شهادت حاج عماد من کنارش بودم و چقدر زیبا شهادتش را گرفت.» گفت: «حاج عماد و جهاد مغنیه داخل ماشین به شهادت رسیدند این یعنی کسی جرأت نداشت با اینها روبهرو شود، برای همین جهاد را از طریق بالگرد و اصابت خمپاره به شهادت رساندند و سوخت و چیزی از او باقی نماند.» گفت: «زینب دعا کن که من هم مثل اینها به شهادت برسم و میدانم شهادت من زود است.» گفت: «امروز به طمع شهادت به مشهد آمدم. کسی که در طول سالهای جنگ نتوانست شهادت را بگیرد، امروز میگیرد.» گفت: «امروز شهادتنامه امضاء میشود، دعا کن در این لیست باشم.» وقتی میخواست برود به من و فاطمه نگاه کرد و با حسرت گفت: «برای شهادتم دعا کنید که از قافلۀ شهداء جا نمانم .»
#کتاب_سال
#کتاب_منتخب
#کتاب_پرواز_بغداد_بهشت